عشق یه همچین چیزیه ؛
+ وقتایی که دستام بویِ عطرش رو میگیره و میام خونه ، هی دستامو بو میکنم تا قبل از اینکه بشورمشون :))
اینکه من بتونم حساسیتمو مهارش کنم برای همه غیر قابل باوره ولی نمیدونن تو با هیچ کاری نکردن منو آروم نگهمیداری .. و این باعث میشه من خیلی کمتر اذیت بشم ، حالا بماند شیطون بشی حساسیتامو قلقلک میدی ولی خب داری کمک میکنی آدم بشم .. ! (:🚶🏿♂
من نمیدونم تا کی دووم میاریم ،
نمیدونم تا کی ادامه میدیم ،
نمیدونم تا کی قراره با هم باشیم ،
ولی اینو میدونم شاید آروم باشم نه ؟(:
قاعدتا تا چند وقت پیش توی همچین موقعیتی شب و روز نداشتم و چشمام
از شدت گریه سیاه میشد ، ولی الان ..
همه چی مرتبتر از حد تصور خودمه
و این میتونه دلگرمکننده باشه که من
بالاخره دارم بزرگ میشم و قوی'((((:
به نظرم قشنگترین حالت شروع یک رابطه اینه که به هم فرصت بدید تا همو پیدا کنید و ببینید واقعا دله هست ؟ واقعا میشه با هم ساخت و ادامه داد ؟ اصلا خوب هست یا نه ..
شما حتی بلد نبودید چطوری
از دل آدم دربیارید که ما بعدش
بخوایم بهتون فرصت دوباره بدیم ،
بله خلاصه که اینطوریاست .🚶🏿♂
من
هیچوقت فکر نمیکردم
به جایی برسم که دیگه شبا با فکرت نخوابم !
دیگه چتامون رو مرور نکنم !
من فکرشم نمیکردم یروز با اومدن
اسمت قلبم تند نزنه من انتظارشو نداشتم
که بتونیم انقدر از هم دور بمونیم
و حالا به تموم اون حرفا و دوست دارمایی
که باهم بودیم ، بهم میگفتیم شک میکنم :)