حالا از حق نگذریم قشنگیای آخر ۱۴۰۰ تمام سختیا و تلخیارو باخودش برد :)))

تنها کسی که از دستش دادم و الان خیلی بهش نیاز دارم ، منِ قبل از توعه .

شما حتی بلد نبودید چطوری از دل آدم دربیارید که ما بعدش بخوایم بهتون فرصت دوباره بدیم ، بله خلاصه که اینطوریاست .🚶🏿‍♂

من هیچوقت فکر نمیکردم به جایی برسم که دیگه شبا با فکرت نخوابم ! دیگه چتامون رو مرور نکنم ! من فکرشم نمیکردم یروز با اومدن اسمت قلبم تند نزنه من انتظارشو نداشتم که بتونیم انقدر از هم دور بمونیم و حالا به تموم اون حرفا و دوست دارمایی که باهم بودیم ، بهم میگفتیم شک میکنم :)

به جایی رسیدم که یک‌ساعت نشده دلم تنگه:)

ولی جایی که بابام گفت تو از صبح با دوستاتی باز دارین چت میکنین ؟ یعنی نمیدونست ما تیکه‌های وجودمونو توی امشب جا گذاشتیم '(:

یه بزرگواری فرمودن فقط یه امشب بزار خوش بگذرونیم حالا درسته خوش گذشت ولی ناموسا اگه تکرار نشه جیغ میزنم🙂🖐💔

من دارم زیادی چرت میگم درسته ..🚶🏿‍♂

ولی من کراش زدم روی خاطرات امشب بای ..

میدونین چیه ؟ یه وقتایی یه حسای قشنگی لونه میکنه توی قلب آدم که نمیتونه باهاشون مقابله کنه .. حتی اگه جلوی جمع باشی حتی اگه دفعه اولت باشه توی همچین جمعی حضور داشته باشی ، انگار فقط اون حس تمام سنسور هاتو کنترل میکنه و این جالبه '(((:

تازه به این نتیجه رسیدیم کمبود یه شوهری که سرمون غیرتی بشه نگران حالمون باشه ، و فقط مارو دوست داشته باشه و متعهد و وفادار و حرف‌گوش‌کن باشه خیلی زیادی حس میشه :/😂😐💔🤝

ولی من انقدر دوست‌دارم که الله الله :))