мαɴαreм
حس میکنم امروز انقدر خوب بوده که باید تکتک لحظههاشو یجایی ذخیره کنم :)
- الان درست یک ماه گذشت '(: !
کاش میشد نگاهتو جمع کنم تو دستام ، که وقتی دوری هم نگاهم کنی کاش نفس کشیدنات قبل از اینکه به هوا میرسید و قبل از اینکه مولکولهای هوارو لمس میکرد ، تارهای صوتیِ منو نوازش میکرد ! کاش میشد صداتو جمع کرد توی یه بطری شیشهای و درشو بست ، بعد درست همین حالا که گریه قایم شده پشتِ پلکهام درشو باز کرد . . (:
گفت : مواظب خودت باش ، تو منِ دوممی
تو یه خانواده ی دیگمی ، که شاید شادیت شادم نکنه ..
ولی غمت حتما منو میکشه !
گفتم منم دوستت دارم (:
خیلیا توو زندگیم بودن که فکر کردن به اینکه بدونِ اونا نفس بکشم باعث میشد نفس کم بیارم ، باعث میشد دیدگاهم به زندگی منفی بشه ، باعث میشد شور و شوقم رو از دست بدم ، اما الان همون آدما چند سالی میشه که توو زندگیم وجود ندارن ، حتی نمیدونم کجان ، زندهان یا نه ؟ مهم نیست اونا رفتن یا من ، حرفم اینه که یه تایمی نمیشد حتی تصور کنم زندگی بدونِ اونارو ، اما الان که دارم فکر میکنم میبینم زندگی بعد از اونا برای من بهتر هم شد ، باعث شد پیشرفت کنم ، باعث شد قوی بشم ، باعث شد عاقلتر بشم ، باعث شد دل نبندم به بودنایِ موقتی ، منِ الان خوب زندگی کردنش وابسته به بودنِ هیچ شخصی نیست ، آدما با رضایت خودشون میان توو زندگیم و هرجا احساس کردن نمیتونن بمونن میرن ، اصرار نمیکنم برای موندنِ کسی ، حتی کفشهاشون رو جفت میکنم و تا دمِ در همراهیشون میکنم ، کسی که به اجبار و بدونِ میل بخواد توو زندگی من بمونه هیچ جایی توو زندگی من نداره و هیچوقت نداشته .
چقدر مووووودم این لحظههای تبریک
لبخندی .. دستام از خوشحالی میلرزه ،
حواسم رفته نمیدونم به کی زنگ زدم
به کی نزدم خدایا !😂🙂
من اون لحظههایی که یهویی از جمع خانواده جدا میشیم و میریم یه گوشه ویدئو کال و کلی چرت و پرت میگیم و میخندیم و تازه ادامهشو به آخرشب محول میکنیم رو با هیچی عوض نمیکنم این حال خوب و خندهها همه و همه باعث میشه شروع قشنگتری نسبت به گذشته داشته باشم که دلیل دونه دونهی اونا حضور آدمای دلبرِ '(((((:♥😂
اول سالی معلوم نیست چی زدیم
خندم جمع نمیشه :) انقدر با دیدن
تبریکا و استوریا و تماساشون لبام
کش میاد که فقط الله الله .. *😌🚶🏿♂