با من که حرف میزنین از جمله دوستدارم استفاده نکنید ، حالم بهم میخوره از علاقههای
پوشالی و توخالی پس لطفا الکی جملههای
دلبرانه توی حرفاتون نیارید چون بیشتر ازتون
دوری میکنم ، خودتون میدونین دروغ میگین .
اونجایی که مامانم گفت نگران چی دختر ؟
قبل رفتن میبرمت انقدر بغلش کن تا حالت خوب بشه بعد بریم که خوب خوش بگذرونی(:
یه شبی هم بود تصمیم گرفتم در برابر همه چی سکوت کنم ، هر اتفاقی که افتاد سکوت کردم و متوجه شدم اینطوری چقدر همه چی آرومتره حالا بزار هرطور میخوان فکر کنن((:
یه روز بدون اینکه متوجه بشی برگشتم ، و از دور نگاهت کردم ، پشت سرت قدم زدم ، هر جایی که رفتی من باهات بودم ، از اینکه حالت ، خوب بود خیلی ؛ خوشحال شدم ! وایسادم و به رفتنت خیره شدم . . تا از دیدم خارج شدی . آخرای وقت یه گوشه نشستم دفترچم رو باز کردم و این متن رو برات نوشتم ؛
آدمها برمیگردند گاهی صرفا برای اینکه
مطمئن بشن رفتنشون درست بوده .
به قسمها اعتماد نکن ، مگر نه آنهایی که به غمخوار بودن قسم میخوردند اکنون بزرگترین دلیل غمگین بودنت هستند ؟(: