یه روز بدون اینکه متوجه بشی برگشتم ، و از دور نگاهت کردم ، پشت سرت قدم زدم ، هر جایی که رفتی من باهات بودم ، از اینکه حالت ، خوب بود خیلی ؛ خوشحال شدم ! وایسادم و به رفتنت خیره شدم . . تا از دیدم خارج شدی . آخرای وقت یه گوشه نشستم دفترچم رو باز کردم و این متن رو برات نوشتم ؛
آدمها برمیگردند گاهی صرفا برای اینکه
مطمئن بشن رفتنشون درست بوده .
به قسمها اعتماد نکن ، مگر نه آنهایی که به غمخوار بودن قسم میخوردند اکنون بزرگترین دلیل غمگین بودنت هستند ؟(:
فقط باید مشهدی باشی بفهمی شلوغ بودن حرم چقدر لذتبخشه ، این حجم انبوهی از زائرا بعد از دوسال خیلی دلنشینِ(((:
یه نوع از دلتنگی هم هست که قبل دوری و جدایی شروع میشه ، جلوی چشمته و تو سعی میکنی برای تمام روزهای دوری هم تصویرشو از بر کنی . .(: