دارم فکر میکنم کاش امروزم مدرسه‌رو پیچونده بودم درد حرفاشون داره مثل موریانه مغزمو میخوره و اعصابمو نابود میکنه:)))

علاقه یعنی مراقب هم بودن حتی وقتی عصبانی هستی :)

حس اون آدمیو دارم که یه سری حرفارو فهمیده ولی تلاش داره آلزایمر بگیره و یا حداقل اون تیکه از مغزشو حذف کنه .. چرا ؟ چون آدم قبلی خیلی دوست داره:))

اگه برات مهم نیست راجع بهش حرف نزن ، حتى بهش فكرم نكن ، غير از اين باشه يعنى برات مهمه . .(:

هرموقع ناراحت بودی فقط بدون که خدا منو آفریده تا همه‌ی غماتو به جون بخرم ، تا نذارم غصه بشینه تو اون چشمایِ قشنگت تا نور باشم تو شبای تاریکت ، من میخام همیشه شاد نگهت دارم پس غماتو ازم مخفی نکن خب ؟(:

یه فوبیا هست به نام «اتازاگورافوبیا» واسه مواقعی که آدما دچار ترس شدید بشن نسبت به فراموش و نادیده گرفته شدن ، کافی و مورد توجه نبودن ، آدمایی که باعث میشن این حس بهتون دست بده آدمای زندگی شما نیستن ، اونارو به حال خودشون رها کنید . . 🚶🏿‍♂

حقیقتا من انقدر قلقلکی نبودم :))

حقیقتا تا حالا تو عمرم سر کسی به این شدت غیرتی نشده بودم :))

حقیقتا باورم نمیشه حضور یک نفر توی زندگیم انقدر شیرین و دلچسب باشه :))

حقیقتا حتی توصیفش توی ذهن نمیگنجه :))

من با دیدن خرس‌های کله‌فندقی همون دختر بی‌جنبه‌ای میشم که جیغم درمیاد و وقتی امروز عکسشونو روی لباس یکی دیدم کم بوده لباساشونو عوض کنن تا من به اوشون نگاه نکنم :) و این اوج دیوونگیِ دلبری‌مه '(:

میدونی چیه ؟ من میگم اون هیچوقت اهل محدودیت و فلان و بهمان نیست ولی توی این مدت ، بخاطر حرف من ، به علت اذیت نشدن من اونقدر خودشو محدود کرده و دور شده از دلایل ناراحتیم که وقتی میبینمش دلم میخواد جیغ بزنم :) گاهی از اینکه جفتمون مودی تشریف داریم لذت میبرم با هم قاطی میکنیم ، با هم مسخره بازی درمیاریم و همه جوره میتونیم با نقصامون کنار بیایم و خوش بگذرونیم ، این خودش یه نوع خوشبختیه :))