یکی از دلایلی که دایره ارتباطیم خیلی کمه و دوستای خیلی کمی دارم اینه که واقعا آدمای کمی پیدا میشن که مودشون به مودم بخوره و در حد خودم رد داده باشن و باهاشون آنقدر راحت باشم که خودم باشم و راجب همه چیز حرف بزنم .
امیدوارم دکتری که قراره از این اتاق بعد از چندساعت بیاد حرفای خوب بزنه :))))))))))
بنظرم یکی از زیباترین کلمه ها «cwtch» عه . .
یعنی وقتی توی بغل کسی براتون فراتر از نوازش و آغوشه ، انگار که یه «جای امن» دارید .
ترکیب درد قلب و تپش قلب و معده درد و سردرد و تمام این دردا باعث میشه همه چیو فراموش کنم و یادم بره جسمم در چه حاله :)
من درحالی که غمگین بودم ، دیگران رو تسلی دادم ، درحالیکه شکست خورده بودم به دیگران امید دادم ، درحالیکه نمیتونستم حتی لبخند بزنم ، دیگران رو خندوندم . . !
- با من از قوی بودن حرف نزنید '(:
خدا هیچ بندهای و مجبور نکنه بین هفت تا پیوی گیر کنه تا یه نفرو آروم کنه و تهش با کلافگی درد قلبش سازش کنه '((((((((:💔
از اون لحظههایی که دلم میخواد بخوابم بیدار نشم :) انگاری منو برگردوندن به همون شب همه اتفاقا دوباره برام مرور میشه تک به تک برام تعریف میکنه و من یاد اشکام میافتم که چقدر بیدلیل گناهکار شناخته شدم ! و چقدر درد کشیدم ولی حداقلش نمیزارم اون امشب درد بکشه و اذیت بشه ..'(: