eitaa logo
мαɴαreм
240 دنبال‌کننده
561 عکس
94 ویدیو
0 فایل
[ بِسم‌ِرَب‌ِّماه‌ِچشمانش ] اینجا‌ مانارِم‌ به‌ معنای‌ ِماندگار‌ ِمن‌ .. برای قدم زدن در کوچه پس‌کوچه‌های ِخیال .. برای برگشتن به آغوش ِخود .. برای حس ِلمس ِابدیت .
مشاهده در ایتا
دانلود
حس میکنم اوضاع پیچیده‌تر از اونی که فکر میکردم شده و من برای اولین بار در برابر این شرایط کم آوردم نمیتونم چند نفرو هم‌زمان کنترل کنم و خودم دردم نیاد :))
من ؟ دیوونه‌تر از این حرفام .. همین الان توی این موقعیت دارم آماده میشم برم پیشش بگم بیا بغلم و هر چقدر میخوای موهامو بهم بریز ، کیه که اعتراض کنه بیا اصلا ببینم چجوری آرومت کنم ، تو فقط آروم بگیر تو فقط آروم بمون ، حالا هرطوری . . ((:
هیچ لحظه‌ای دردناک‌تر از خدافظی نیست حالا اونم خدافظی که میدونی چندساعت بعد همو میبینید نمیدونم چرا انقدر دلمو آشوب میکنه .
حس میکنم مثل روانشناسیم که همه میرن باهاش حرف‌میزنن درد و دل میکنن اروم میشن ولی خودش نمیتونه با کسی حرف بزنه .
بهش گفتم ببین مگه نمیدونی دلبری‌م تا نخندی تا خوب بودنتو نبینم ولت نمیکنم پس بیا با هم حلش کنیم مگه من نباشم که تنهایی درد بکشی و دلت حالش بد باشه ! بعد اون چشماشو بست خندید گفت نمیدونم چیشد که خدا قبول کرد تو راضی بشی به کنار من بودن ولی این یهویی اومدنت حالمو خوب نگه‌میداره ، حالا شما بگین من چه کنم با این ریز دلبری‌کردن؟(:
معمولا وقتای کلافگیش سمت گیتار و فاز خوندن نمیرفت ولی الان که داره میزنه و میخونه ، دارم به این فکر میکنم چجوری شد ؟
- سۍ ࢪۅز دیگـھ'(:🤍
بهش گفتم میخوای هنوز بمونم امتحان فرداروهم با هم بریم ؟:/ گفت آره ، بعد من ://:
- اندر خم قهر کردنای ریز و پنهونیش . . و دلبری‌ کردنای ِ روشنی‌م و چشم گفتنام'(:
мαɴαreм
- سۍ ࢪۅز دیگـھ'(:🤍
- بیسٺ ۅ نہ ࢪۅز دیگـھ'(:🤍
- چطوری ؟ [ همه جا تاریکه . خونم تاریکه . زندگیم تاریکه . حتی حوصله‌ی کوچیک‌ترین کاری رو ندارم . تو اتاقم حبسم و هیچ دلیلی برای ادامه‌ی زندگیم نمیبینم . از آدمای دورم خسته و فراریم . نمیتونم حرف بزنم . نمیدونم از کجا شروع کنم . سرتا پا مو انرژی منفی گرفته و هرچی دست و پا میزنم توش غرق‌تر میشم . همه چی رو مخمه . همه رو مخمن . اشتها ندارم . ضعیف شدم . میترسم . بی‌دلیل اضطراب دارم . فکر داره مغزمو غارت می کنه . چشمام توانایی دیدن چیزای مثبت و نداره ، گوشام حرفای قشنگو نمیشنوه ، زبونم نمیتونه حرفای خوب بزنه و توی مغزم برای هیچ چیز زیبایی جا نیست . درسو ول کردم . همه چیو ول کردم . صبحا به زور از تختم بلند میشم . شبا وقتی هوا روشن بشه به زور خوابم میبره . حتی نمیدونم دلیل این وضعیت چیه . تحمل کردن خودم برام سخت شده . نمیتونم گریه کنم . نمیتونم هیچ احساسیو بروز بدم تواناییشو ندارم . مثل یک جنازه‌ی متحرکم . کسی نمیفهمه . نمیذارم کسی بفهمه . نمیزارم کسی بفهمه . ] + خوبم تو چطوری ؟(:
мαɴαreм
- بیسٺ ۅ نہ ࢪۅز دیگـھ'(:🤍
- بیسٺ ۅ هشٺ ࢪۅز دیگـھ'(:🤍