خلاصهای از عشق رو هوشنگ ابتهاج
با یِ جمله بیان میکنه اونجا کِ میگه :
تو در من زنده ای من در تو . .
ما هرگز نمیمیریم(=
شنيدی ميگن رگای قلب طرف بسته شده ،
يا خون به مغزش نميرسه ،
دستش خواب رفته ،
رگ گردنُ بزنن درجا ميميری ،
طرف از زندگی خسته شده رگشو زده؟!
اينا همش نشون ميده كِ خون به هر قسمت از بدن آدم كِ نرسه ، اون عضو از كار ميفته يا دچار اختلال ميشه ؛ حتی ممكنه به كلی بدن رو از كار بندازه ؛ خون خيلی مهمه ! حتی نميشه مثلا خونِ يِ فرد كِ B+ باشه رو به مثلا منِ O- اهداء كرد . يِ جورايی فرمتشون فرق داره خب ! درسته كِ اونم خونِ و به ظاهر بايد جواب بده ، اما به محض تزريق يک ميلی ليتر ازش ، كل خون تو رگای فرد لخته ميشه و ديگه خدا بيامرزه!!
داستان قلب منم همينه .
كو كسی كِ بفهمه تو فرمتت با بقيه فرق داره ! كو كسی كِ بفهمه اگه با كس ديگه باشم ،
خدا بايد رحمت كنه و بيامرزتم!
كو كسی كِ بفهمه!؟
خون خيلی مهمه ، خيلي ، اما تو بيشتر..!
چون حتی اگه خون هم باشه ولی تو نباشی ، من در جا ميميرم'(=
мαɴαreм
مخلوقِپرستیدنیِمن.. ..͜
انعکاسِ صداش تو دیوارِهایِ گوشم ؛
مُسَکِنِ روحَم :)
آیدای نازنین و گرامی ؛
به آن چشمهایِ درشتِ جانداری کِ همیشه ،
تا زندهام ، الهام بخش شعر و زندگی من
خواهند بود ! بگو کِ چه قدر دوستشان دارم!
- شاملو
تو اگه گل بودی میشدی بابونه..
تو اگه نیاز بودی میشدی بغل..
اگه آهنگ بودی میشدی بیکلام..
اگه صدا بودی میشدی صدایِ موج دریا..
و اگه توصیف زیبایی بودی قطعا میشدی ماه(:
خوشحالی وقتی معنی میده کِ یهو میاد تو زندگیت ، آسمون خاکستریِ بالای سرتو با هربار دوست دارم آبی میکنه و تو بیشتر از قبل میتونی تو قلبت حسش کنی..:))
بازی جرعت حقیقت بود..
نوبت به من رسید ، سوال شد این :
- اگه روز آخر زندگیت باشه چیکار میکنی؟
یکم فکر کردم ولی چیزی دستگیرم نشد..
برگشت تو چشام نگاه کرد گفت مطمئنم میره و تک تک آدمای زندگیشو یِ بغل محکم مهمون میکنه و یِ دل سیر نگاه ذخیره..! خندیدم ..
تو دلم کلی قربون صدقهاش رفتم کِ از سر غیرت و حساسیتش با غیض کلماتشُ ادا میکرد ولی تهِ تهِ حرفاش یِ جمله اضافه کرد ؛
[آره من حسودیم میشه به اونایی کِ قراره از طرفش بغل بشن ولی خب شخصیتش اینجوریِ]
و من هنوز وقتی اسم بغل میارم یادم میاد روز آخر زندگیم کلی کار دارم ، مهمون کردن خودم به صرفِ بغلِ اطرافیانم..
یِ عالمه باید اون ۲۴ ساعت آخر طول بکشه(:
мαɴαreм
بازی جرعت حقیقت بود.. نوبت به من رسید ، سوال شد این : - اگه روز آخر زندگیت باشه چیکار میکنی؟ یکم فکر
و فقط خدا میدونه کِ بغل چه میکنه با روانم(: