خوشحالی وقتی معنی میده کِ یهو میاد تو زندگیت ، آسمون خاکستریِ بالای سرتو با هربار دوست دارم آبی میکنه و تو بیشتر از قبل میتونی تو قلبت حسش کنی..:))
بازی جرعت حقیقت بود..
نوبت به من رسید ، سوال شد این :
- اگه روز آخر زندگیت باشه چیکار میکنی؟
یکم فکر کردم ولی چیزی دستگیرم نشد..
برگشت تو چشام نگاه کرد گفت مطمئنم میره و تک تک آدمای زندگیشو یِ بغل محکم مهمون میکنه و یِ دل سیر نگاه ذخیره..! خندیدم ..
تو دلم کلی قربون صدقهاش رفتم کِ از سر غیرت و حساسیتش با غیض کلماتشُ ادا میکرد ولی تهِ تهِ حرفاش یِ جمله اضافه کرد ؛
[آره من حسودیم میشه به اونایی کِ قراره از طرفش بغل بشن ولی خب شخصیتش اینجوریِ]
و من هنوز وقتی اسم بغل میارم یادم میاد روز آخر زندگیم کلی کار دارم ، مهمون کردن خودم به صرفِ بغلِ اطرافیانم..
یِ عالمه باید اون ۲۴ ساعت آخر طول بکشه(:
мαɴαreм
بازی جرعت حقیقت بود.. نوبت به من رسید ، سوال شد این : - اگه روز آخر زندگیت باشه چیکار میکنی؟ یکم فکر
و فقط خدا میدونه کِ بغل چه میکنه با روانم(:
بویِ حلوا..
بویِ آشنایِ غم..
بویِ آشنایِ تنها شدن..
صدایِ جیغ..صدایِ درد..
- سکوتِ مسکوتِ غمزدهِ وجودیتِ من -
мαɴαreм
بویِ حلوا.. بویِ آشنایِ غم.. بویِ آشنایِ تنها شدن.. صدایِ جیغ..صدایِ درد.. - سکوتِ مسکوتِ غمزدهِ وج
دلتنگی اونقدر فاجعه بزرگیه کِ به راحتی میتونه حواستو پرت کنه متوجه سوختن دستت نشی((:💔🚶🏿♂
мαɴαreм
بویِ حلوا.. بویِ آشنایِ غم.. بویِ آشنایِ تنها شدن.. صدایِ جیغ..صدایِ درد.. - سکوتِ مسکوتِ غمزدهِ وج
سکوتِ مسکوتِ غمزدهِ وجودم..
کلمات..امان از کلمات..امان از قدرتشون..🚶🏿♂
мαɴαreм
بویِ حلوا.. بویِ آشنایِ غم.. بویِ آشنایِ تنها شدن.. صدایِ جیغ..صدایِ درد.. - سکوتِ مسکوتِ غمزدهِ وج
الان دقیقا همونجام کِ میگن ؛
در پَسِ آن خداحافظیِ معمولۍ ،
جدایی اَبدی نهفتھ بود..
وَ از آن واقعه به بعد ،
من بیتو و غمگین شدم( :