мαɴαreм
دویده شعلهی غمش بدون مرز در جهان کدام لشکر است اینچنین؟ چه میکند حسین؟ محرّمش چنین پر از شکوه
حال ما خوب است وقتى چشم ما بر این در است ، بىکریمان بدتر است و با کریمان بهتر است ، حرف ؛ با ارباب دارم با رقیه میزنم چون شنیدم بیشتر بابا به حرف دختر است!(:
мαɴαreм
دلآشوبی ، بیخبری ، دلتنگی.. شاید تنها بازمانده قلب جامونده من ! آره دق میکنی و با یِ زنگ آروم میگ
من دلم ضعف میره برای تمام اون وقتایی کِ تماسها رو به حرم و بینالحرمین برقرار میشه..باشه آقاجان جا موندیم ولی عجیب دلهامون کنار صحن و رواقتون مونده((=
بیا مستقیم تو صورتم بهم بگو
ازم بدت میاد!
ولی ادای آدمای دو قطبی رو درنیار
کِ هر وقت حالمو نداشتی باهام سرد شی(:🚶🏿♂
اما پس از این فشارهای روحی درازمدت ،
دیگر دلها سخت شده بودند و همگی جوری
از کنار مویهها و فغانها میگذشتند و دنبال
زندگیشان میرفتند ، پنداری زبان طبیعی ؛ انسان باشد ! شاید در جهانی دگر(: