eitaa logo
мαɴαreм
240 دنبال‌کننده
561 عکس
94 ویدیو
0 فایل
[ بِسم‌ِرَب‌ِّماه‌ِچشمانش ] اینجا‌ مانارِم‌ به‌ معنای‌ ِماندگار‌ ِمن‌ .. برای قدم زدن در کوچه پس‌کوچه‌های ِخیال .. برای برگشتن به آغوش ِخود .. برای حس ِلمس ِابدیت .
مشاهده در ایتا
دانلود
روز‌‌هایم معمولاً آن‌جایی تمام می‌شوند ک ِ حینِ زدن مسواک در آینه به خودم خیره‌ می‌شوم ؛ و برای مرور لحظاتی ک ِ گذرانده‌ام بسیار فرسوده به نظر می‌آیم ! و این را از مویرگ‌‌های چشم‌هایم می‌شود لمس کرد .
درحالی ک ِ عرفانِ طهماسبیِ عزیزم ، داره توی گوش‌هام میخونه : [ حال منو بی‌تو ، فواره می‌فهمه آواره رو تنها آواره می‌فهمه.. رو دست شب موندم از بس نخوابیدم کاش رفتنت حرف بود اما خودم دیدم.. ] عسل رو توی شیر حل می‌کنم و پودرِ چاق‌کننده‌ای ک ِ مامانم واسم خریده رو پیمانه می‌گیرم . و مطمئنم ک ِ الان بیشتر از همیشه مهرت رو کنجِ سینه‌م حس می‌کنم .
من از تکرارِ یک خیالِ تکراری ، ک ِ فقط تکرار‌هایِ تکراری شده‌اند ؛ خسته نمی‌شوم .. می‌خواهم در زندگیِ بعدی‌ام نیز تنها اندوهِ من او باشد ! در خمارخانه‌یِ چشمانم .
мαɴαreм
درحالی ک ِ عرفانِ طهماسبیِ عزیزم ، داره توی گوش‌هام میخونه : [ حال منو بی‌تو ، فواره می‌فهمه آواره ر
داره نگام میکنهُ میخنده .. - رو دست شب موندی ؛ از بس نخوابیدی ! + آره انگاری از بس نخوابیدم حتی رو دست شب هم موندم . [ این‌روزای آخر بزار کنارت دیوونه باشم دیوونه ِ من بزار از آخرین روزای این زندگی مطلوبُ دلچسب تنفس ذخیره کنم برای آتیه دور و دراز و تاریک .. برای نصف‌شبای مه‌آلود ک ِ قرار نیست دم به دم با من تا صبح بیدار باشی ! ک ِ دیگه قرار نیست مثل من بچه باشیُ بزرگ میشی آخ کاش میشد برای همیشه میاوردمت پیش خودمُ اون‌موقع نفس راحت ِ میومدُ آروم می‌گرفت دلم . ]
خورشید برای ماه خود را سوزاند تا مهرش بر دل ِاو بنشیند .. و ماه هر شب ؛ سر بر بالش ِابرها با ستارگان خوابید ! تا پشت ِ نقابش پنهان شود و او را نبیند .
به خودم ک ِ آمدم روبه‌روی آینه ایستاده بودم و یکی در من ؛ ساعت‌ها راه افتاده بود .
از خودم وقتی " نمی‌نویسم " میترسم .
گویی دلشوره‌هایم به آغوش ِهم گره‌ خورده‌اند ؛ ک ِ درون ِهر نفس ِمرا یک پریشانی‌ست!
کنارم نشست.. گفت : چگونه کسی نفس‌هایش پژمرده می‌شود؟ گفتم : هنگامی ک ِ خود را جایی دفن کرده‌ ؛ و فقط خاطرات به جایش زندگی می‌کنند!
[ و چرا من حیفم می‌آید بعد از در آغوش گرفتنت ، لباسم را بشورم . ]
تمام میشود عزیز ِجانم .. بیا فراموش کنیم ک ِ تبر زدند به ریشه‌ی امیدمان و درد را وسعت بخشیدند .. و فراموش کنیم ک ِ مدت‌هاست از ته دل نخندیدیم و دستور عمل‌ خنده را فراموش کرده‌ایم .. نگران نباش به روزهای خوش نزدیک میشویم =) .
همه‌ش فکر می‌کنم شدم شکلِ ی ِ چراغ‌خوابِ خاموش ، توی تاریکیِ اتاق‌خوابت .