eitaa logo
داروخانه معنوی
6.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنهاچیزیست... که بابخشیدن زیادترمی شود! وهمیشه لازم نیست؛ چیزهای با ارزش ببخشی، تا محبت کرده باشی... گاهی لبخـنـد تــو؛ بهترین محبت است. @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم مجرب سوره ابتدا از شروع کند و در شب جمعه دیگر ختم کند و در هر شب ,پنج《5》 مرتبه سوره اذا وقعه را بخواند و بعد از هر مرتبه این دعا را بخواند: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیَّباً بِغَیْرِ کَدْوً اِسْتَجِبْ دُعائی بِغَیْرِ رَدًّ وَ اَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفَقْرِ وَ الدَّینِ وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدً وَ آلِهِ الطّاه‍ِرینَ   📚گشایش با قرآن @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت اول) یکی از دوستداران اهل بیت که مورد اعتماد است نقل می کند: مرحوم علی آ
(قسمت دوم) علی آقا جریان جمعه شب رو اینطور تعریف کرد: اون شب طبق معمول همیشه هیئت رو دعوت کردم خونه‌م، قرار بود روضه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خونده بشه، دلم گرفته بود، اومدم بیرون، در خونه نشستم، شروع کردم با آقا درد و دل کردن، گفتم آقا جان این همه سال تو خونه‌ی من روضه مادرتون خونده میشه و می‌دونم که هر جا روضه مادرتون باشه شما هم حضور دارین، چی میشه اجازه بدید من امشب شما رو زیارت کنم، میدونم که تشریف میارید حتما. ✨💫✨ همین‌طور که با آقا حرف می‌زدم و نگاهم به اطراف بود و منتظر بودم، یکدفعه دیدم یه آقایی زیبا و نورانی با لباس بلند عربی دارن جلو میان، همون نگاه اول آقا رو شناختم، به احترام حضرت از جا بلند شدم، زبانم بند اومده بود نمی‌تونستم تکون بخورم، آقا اومدن نزدیکتر با یه نگاه مهربون و لبخند مهربون فرمودن سلام علیکم علی آقا، و من خشکم زده بود، آقا تشریف بردن داخل مجلس، مداح داشت روضه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها رو می‌خوند، ✨💫✨ وقتی آقا وارد شدن یه دفعه مجلس شور و حال خاصی گرفت، همه داشتن گریه می‌کردن، آقا رفتن تو جمعیت، به همه جای مجلس رفتن، دست مبارکشون رو می‌کشیدن رو سر مردم، و من خشکم زده بود، فقط چشم از آقا برنمیداشتم، بعد آقا خواستن از خانه خارج بشن، تا نزدیک من اومدن، خواستم یه کم از جلوی در برم کنار که یه دفعه دیدم هیچکس نیست، آقا رفته بودند. 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت انسان‌های شاد و غمگین در دارایی‌هایشان نیست؛ انسان‌های شاد به داشته‌هایشان نگاه می‌کنند و غمگین‌ها به نداشته‌هایشان! «قدر داشته هایمان را بدانیم» @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گندمهای دعا خوانده را به مرغان بدهید و حاجت بگیرید دعایی بسیار مجرب:گندمهای دعا خوانده را به مرغان بدهید و حاجت بگیرید در این دعا را بر چهل و یک《41》 دانه گندم بخواند و بر بام خانه ریزد تا مرغها بخورند۰ بِسْمِ الله الرّحْمنِ الرّحیم لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ بِعَوْنِکَ وَ قُدْرَتِکَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ بِحَقِکَ وَ حُرْمَتِکَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فَرَجاً فَرَجَنی مِنْ اَمْری فَرَجاً وَ مَخْرَجاً رَبَنّا یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ به هر دانه گندم یک 《1》بار بخواند. ❗️شیخ بهایی گوید اگر حاجت روا نشد بر من بدگوید بسیار بسیار مجرب. 📚داروخانه معنوی @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
✅ پیغام امام زمان(عج) به علامه طباطبایی(ره) آیت الله مصباح  یزدی: استاد ما علامه طباطبایی(ره) مى‌فرمودند: «هنگامى كه در نجف اشرف مشغول تحصيل گرديديم، مشكلاتى برايمان پيش آمد، زندگى ما از اجاره مزرعه‌اى كه در تبريز داشتيم تأمين مى‌شد و مبلغ مورد نظر را از ايران ارسال مى‌كردند امّا مشكلات سياسى، منطقه‌اى و تنگناهايى كه حكومت وقت ايران (رضاخان) پديد آورد موجب قطع شدن اين پول شد و ما در شرايط دشوارى قرار گرفتيم، گرفتارى چنان شدت يافت كه براى تأمين هزينه‌هاى ضرورى خانواده هم دچار مضايقى شديم. در همين افكار بودم كه شنيدم كسى درب مى‌زند، پاسى از شب گذشته بود، ديدم فردى با قيافه و لباسى نامأنوس بر در خانه ايستاده است، سلام و احوال‌پرسى بين ما و او ردّ و بدل شد، پرسيدم شما كى هستيد؟ گفت: من شاه حسين ولى هستم، شگفت‌زده شدم زيرا چنين اسمى به گوشم نخورده بود. افزودم آيا فرمايشى داريد؟ گفت: آقا فرمودند از اين وضع نگران نباش، دوازده سال است ما متكفّل مخارجتان هستيم. اين را بر زبان آورد و رفت، من هم در را بستم و آمدم داخل خانه، در فكر فرو رفتم كه چنين شخصى با چنين قيافه‌اى كه مربوط به چند قرن قبل بود اين‌جا چه مى‌كرد، خانه ما را چگونه مى‌دانست، از يك سوى تصوّر كردم كه منظور وى آقا اميرالمؤمنين(عليه السلام) است بعد از ذهنم گذشت كه ما كمتر از دوازده سال است كه به نجف آمده‌ايم، ديدم اين تاريخ تطبيق نمى‌كند، ناگهان يادم آمد از مُعمّم شدن من بيش از دوازده سال نمى‌گذرد و آن وقت متوجه شدم منظور از آقا، مولا امام زمان(عليه السلام) است. از فرداى آن روز گشايشى در كارمان بوجود آمد، مسافرى از تبريز به نجف آمد و مبلغى را كه بابت اجاره آن زمين كشاورزى دريافت شده بود برايمان آورد. امّا همچنان كنجكاو شده بودم كه بدانم اين آقا كيست كه من او را نمى‌شناختم ولى او محل سكونت ما را به خوبى مى‌دانست، تا آن‌كه برگشتم به ايران، در حوالى تبريز در يك قريه‌اى كه امروز جزو اين شهر شده، براى فاتحه به قبرستان رفتم ديدم در گوشه‌اى يك مقبره مخروبه‌اى ديده مى‌شود، از پيرمردى كه در آن حوالى بود پرسيدم چه كسى در اين‌جا آرميده است؟ جواب داد: نمى‌دانم، مى‌گويند: شاه حسين ولى مى‌باشد، معلوم شد آن صورتى كه من ديدم حالت برزخى وى بوده و چون با امام عصر رابطه‌اى داشته، چنين مأموريتى را انجام داده تا مرا از نگرانى برهاند و مشكلاتم را حل كند. 🎙منبع: برگرفته از سخنرانى آيت‌الله مصباح در حوزه علميه امام خمينى(رحمه الله) اروميه، 22 آبان 1379 و نيز مأخوذ از بيانات ايشان در مراسم افتتاحيه سال 1380 ـ 1379، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(رحمه الله). 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4