eitaa logo
داروخانه معنوی
6.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
خطبه ۱۶۶ فراز ۱ تحريض به الفت با يكديگر 🎇🎇🎇#خطبه۱۶۶🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌷 ۱ _احترام متقابل اجتماعي بايد
خطبه ۱۶۶ فراز ۲ 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🔴آينده بني اميه مسلمانان، پس از وحدت و برادري به جدايي و تفرقه رسيدند، و از ريشه و اصل خويش پراكنده شدند، تنها گروهي شاخه درخت توحيد را گرفتند، و به هر طرف كه روي آورد. همسو شدند، اما خداوند مسلمانان را به زودي براي بدترين روزي كه بني اميه در پيش دارند جمع خواهد كرد، آن چنانكه قطعات پراكنده ابرها را در فصل پاييز جمع مي كند، خدا ميان مسلمانان الفت ايجاد مي كند، و به صورت ابرهاي فشرده درمي آورد، آنگاه درهاي پيروزي برويشان مي گشايد، كه مانند سيلي خروشان از جايگاه خود بيرون مي ريزند، (چونان (سيل عرم) كه دو باغستان شهر (سبا) را درهم كوبيد، و در برابر آن سيل هيچ بلندي و تپه اي برجاي نماند، نه كوههاي بلند و محكم، و نه برآمدگيهاي بزرگ توانستند برابر آن مقاوت كنند) خداوند بني اميه را مانند آب در درون دره ها و رودخانه ها پراكنده و پنهان مي كند، سپس چون چشمه سارها بر روي زمين جاري مي سازد، تا حق برخي از مردم را از بعضي ديگر بستاند، و گروهي را توانايي بخشيده در خانه هاي ديگران سكونت دهد. بخدا سوگند! بني اميه پس از پيروزي و سلطه گري، همه آنچه را كه به دست آوردند از كفشان مي رود، چنانكه چربي بر روي آتش آب شود. ادامه دارد... 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
دسترسی آسان به بندهای استغفار هفتادبندی امیرالمومنین (ع) 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🌺صوت و متن بند سیزدهم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
قـِــصّہ؎⇠﴿ کـــَــرب‌وبـَـــلٰا 𑁍﴾را↓↓↓ ⇇دُختَـــــر؎ تـَــــغییـــــر دٰاد . . . «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
⇇کٰاخ‌هــٰـــا ویـــــرٰانہ شُـــــد۔۔ ⇇ ویـــــرٰانہ أش شــُـــد بــــٰـارگاه! «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی قسمت_ششم ✍ بخش سوم 🌼🌸اول فشارم رو گرفتن دکتر گفت بی اند
" "بر اساس قسمت_ششم✍ بخش چهارم 🌼🌸عمو و زنش بعد از کلی سفارش به هادی و محبت به من رفتن…………. اومدم برم تو اتاقم هادی نگذاشت و یک پتو آورد و انداخت رو من و گفت همین جا بخواب و خودش رفت وبرام شام آورد و نشست پهلوی من تا بخورم ….. 🌸🌼رفتار هادی فرق کرده بود ولی نمی دیدم که با اعظم هم بد باشه ظاهرا قهر بودن ولی حرفی بهش نزد و با هم رفتن خوابیدن …. فردا جمعه بود و تعطیل من صبح که نماز خوندم رفتم تو اتاقم و تا نزدیک ظهر خوابیدم و با نوازش هادی بیدار شدم گفت : بلند شو فدات بشم برات چلو کباب گرفتم که خیلی دوست داری پاشو بیا که سرد میشه پاشو ….. 🌼🌸نمی دونستم چطور اون کینه ای که تو قلبم کاشته بودن رو فراموش کنم و برم با اونا سر یک سفره بشینم…… هادی تردید منو دید و هی اصرار کرد تا بلند شدم اعظم سفره ی رنگینی انداخته بود و گفت : بفرما ملکه همه چیز حاضره نشستم ولی دستم تو سفره نمی رفت …… 🌸🌼هر طور بود اون روز رو گذروندم و فردا حالم بهتر شده بود و رفتم مدرسه وقتی برگشتم .. اعظم در و باز کرد………. تا وارد حیاط شدم حسین لب حوض با همون خندهی مسخره اش نشسته بود فورا برگشتم بیرون و درو بستم و رفتم سر کوچه تا اون بره ولی نرفت ..من ندیدم که بره وقتی هادی رسید با اون رفتیم تو پرسید چرا اینجا وایسادی گفتم حسین اینجاس ترسیدم اومدم بیرون تا تو بیای ….. 🌼🌸هادی عصبانی کلید انداخت و رفت تو و اعظم رو صدا کرد اونم اومد لب پنجره … سرش داد زد باز حسین اومده بود اینجا چیکار کنه؟ …اون همین طور که یک قاشق تو دستش بود اونو رو هوا بلند کرد و گفت : اوووووخدا به خیر کنه حسین کجا بود اینم برنامه ی امروزمون همینو کم داشتیم …. هادی یک کم باهاش جر و بحث کرد و من مطمئن شدم اعظم هنوز توی نقشه اس که منو از سرش باز کنه …… 🌸🌼یک هفته گذشت حسین سر کوچه ….دم مدرسه…. و بی موقع وقتی هادی خونه نبود میومد و خودشو با نگاهی که انگار می خواد منو بخوره نشون می داد از عمو هم خبری نبود تازه اون چیکار می خواست بکنه حالا بیشتر هراسم از حسین بود و می دونستم با نگاهی که به من می کنه منتظر فرصته …. هر وقت در می زدم فکر می کردم الان دستم رو می کشه تو برای همین صبر می کردم تا هادی برسه ……تا اون روز…. 🌼🌸سرم روی پام بود اعظم هنوز داشت دری وری می گفت که صدای زنگ بلند شد …. کی می تونست باشه کنجکاو شدم و اومدم بیرون که دیدم عمه شکوه با عمو دارن میان باورم نمی شد … عمه برای چی با عمو اومده؟ …. ادامه_دارد «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙🌓 💎 آیت‌الله جعفر سبحانی تبریزی: ☀ لازم است در هر کاری، از جمله عبادات و مستحبات،‌ تعادل و حد وسط را رعایت کرد. ☀ اما در میان مستحبات، آن‌که می‌تواند واقعا رحمت حق را بر انسان نازل کند، است. ☀ نماز شب چیزی نیست که ما به آسانی آن را ترک کنیم. یعنی واقعا کسی که می‌خواهد درهای رحمت به رویش باز بشود، در میان نوافل، نافله شب مقدم است. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا