eitaa logo
داروخانه معنوی
6.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎✍هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه‌اش رفاقت نکن درد دل نکن شوخی نکن حرمت‌ها شکسته می‌شود. 💎✍هیچ‌وقت به کسی بیشتر از جنبه‌اش خوبی نکن محبت نکن لطف نکن تبدیل به وظیفه می‌شود. 💎✍هیچ وقت از کسی بیشتر از جنبه‌اش خوبی نخواه کمک نگیر انتظار نداشته باش تبدیل به منت می‌شود. ‌ @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر واگر بی دلیلی دارید که دکتر از نا امید است واگر از خوردن قرصهای مسکن تکراری شیمیائی خسته شده اید.⇩⇩ 💠با طهارت 《2 》رکعت نماز بخوانید سپس: 《 100》بار ⇩ 🔸《100》بار ⇩ 🔹بعد سوره شریفه را بخوانید تا آیه ✨(سلام قولا من رب رحیم )✨ 🔶وانگشت کوچک دست چپ رو با دست راست بگیرین واز ته انگشت به خارج وبیرون دست بکشد بدین صورت که انگار دارید چیزی از بدن خارج میکنید درحالیکه آیه : سلام قولا من رب رحیم را 《10》 بار تکرار میکنید این عمل رو انجام بدهید. 🔷سپس انگشت بعدی دست چپ(انگشت انگشتر) والی آخر⇩ 🔶همین کار رو با دست راست بکنید با دست چپ انگشت کوچک دست راست رو بگیرید و آیه را 《10》 بار با کشیدن انگشت بخوانید الی آخر⇩ 🔷مجموع قرائت آیه 《100》 بار خواهد شد و بعداز آن میبایست سوره را ادامه بدهید تا آخر ثواب این قرائت را به پیامبر گرامی اسلام هدیه کنید . واز خدا بخواهید هر درد و ناراحتی و عارض وجن وسحروچشم حسود رو از بدن شما خارج و دور کند این دستور رو انجام بدهید واز نتایج آن لذت ببرید. 📌 استاد ابراهیم وهبی @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
مرحوم ملا محمد تقي مجلسي (مجلسي پدر،متوفی) داستان تشرفشان به محضر مبارك حضرت ولي عصر (عجل الله فرجه) را نقل مي نمايند. ايشان مي گويند: در اوايل سن بلوغ بسيار به دنبال خودسازي بودم. شبي از شبها بالاي سطح خانه خود بين خواب و بيداري بودم، وجود نازنين بقية الله (عجل الله فرجه) را ديدم در بازار خربزه فروشان اصفهان در جنب «مسجد جامع»، با كمال شوق و شعف خدمت سراسر شرافت آن بزرگوار رسيدم و از مسائلي سؤال نمودم ... بعد عرض نمودم: يابن رسول الله هميشه دستم به شما نمي‌رسد! كتابي به من بدهيد كه بر آن عمل نمايم. فرمودند: برو از «آقا محمد تاجا» كتاب بگير! ✨💫✨ گويا من مي‌شناختم او را. رفتم و كتاب را از او گرفتم، و مشغول به خواندن او بودم و مي‌گريستم. يك دفعه از خواب بيدار شدم. ديدم در بالاي بام خانه خود هستم. كمال حزن و غصه بر من رو نمود. در ذهنم گذشت كه «محمد تاجا» همان «شيخ بهائي» است و «تاج» هم از باب رياست شريعت است. چون صبح شد وضو گرفتم و نماز صبح خواندم. خدمت ايشان رفتم و كيفيت حال را عرض نمودم. فرمودند: انشا الله به آن مطلبي كه قصد داريد خواهيد رسيد. اين تعبير به دلم ننشست. آنگه محلي كه حضرت عليه الصلوه و السلام را در آنجا ديده بودم، از باب شوق، خود را بدانجا رسانيدم، در آنجا «آقا حسن تاجا» را ملاقات نمودم. مرا كه ديد گفت: ملا محمد تقي! بيا برويم در خانه بعضي از كتب كه موقوفه مرحوم آقا قدير هست، به تو بدهم! مرا به خانه اش برد. ✨💫✨ گفت: هر كتابي كه مي‌خواهي بردار! دست زدم و كتابي برداشتم. نظر نمودم ديدم كتابي است كه حضرت «حجة الله» روحي فداه ديشب به من مرحمت فرموده بودند. ديدم كه صحيفه سجاديه است. مشغول شدم به گريه و برخاستم. گفت: كتب ديگر را هم بردار! گفتم: همين كتاب كفايت مي‌كند. پس شروع نمودم در تصحيح و مقابله و تعليم مردم. و چنان شد كه از بركت كتاب مذكور، غالب اهل اصفهان، «مستجاب الدعوه» شدند!! 📗روضه المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه  ج١۴ ص ۴١٩ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه دلخوری ها را... نگرانی ها را.... به موقع بگویید.... حرف های خود را به یکدیگر با "کلام" مطرح کنید؛ نه با " رفتار"؛ که از کلام همان برداشت می شود که شما می گویید؛ ولی، از رفتارتان هزاران برداشت.... قدر بدانید" داشتن ها " را مهربان بودن مهمترین قسمت انسان بودن است. ‌ @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝هزار سال همین بوده و همین بودیم؛ گذشت نیمه شعبان و باز رفت از یاد... مولای من ... چه بگویم از غربتت؟ تو کجای آرزوهای ما هستی؟ تو چقدر تنهایی.... تو هر روز برای ما دعا می‌کنی.... هر شب برای آرزوهای ما آمین می‌گویی... هر صبح دل نگران ما بیدار می‌شوی ...و غریب، تنها، طرید... در گوشه زندان غیبت، اسیری... آه...چه بگویم پدر؟ چه بگویم از فرزندانی که به برکت تو نفس می‌کشند، با نفس‌های تو نان می‌خورند و به عطر تو زنده‌اند.... اما تو را از یاد برده‌اند... ...افسوس...🏝