✨﷽✨
#پندانه
🔴رزق چیست؟
✍رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم میدانند.
⇠ زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشوی؛ این بیداری ؛ رزق است، چون بعضیها بیدار نمیشوند.
⇠ زمانی که با مشکلی روبرو میشوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است.
⇠ زمانی که در خانه لیوانی آب؛ به دست پدر یا مادرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است.
⇠ گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست با گفته هایت نباشد؛ ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع میخوانی این تلنگر، رزق است.
⇠ یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش، این یادآوری؛ رزق است.
⇠ رزق واقعی این است... رزق خوبی ها،
نه ماشین نه درآمد، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد، اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.
⇠ و در آخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ؛ این بزرگترین رزق خداوند است
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
هدایت شده از خُنِّس:)
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️مدیونید اگه این فیلم را ببینید و منتشر نکنید.
روز قیامت جلوی تک تکتان را میگیرم :)💔
#حجاب
قدیمیها، نه کولر داشتن و نه بخاری، نه آب گرم در زمستان و نه آب خنک در تابستان، نه تلویزیون داشتن نه گوشی، نه ماشین داشتن و نه هواپیما، نه برق داشتن و نه تلفن، نه لامپ داشتن و نه اجاق گاز، نه یخچال داشتن و نه لباسشویی و خیلی چیزهای دیگه که نداشتن و الان هست. ولی چیزهایی الان هست که گذشته نبود و آن هم رفاه زدگی، کم حوصلگی، نق زدن، طلبکار بودن، به کم راضی نبودن و... .
اینهمه خوبیها داری که پادشاهان قدیم نداشتن، پس چرا حال دلت خوب نیست؟ چون یاد نگرفتی قسمت پر لیوان را ببینی، تنها چیزی که یاد گرفتی مقایسه کردن خود با دیگری برای پیدا کردن کمبودهای خودت، خانواده و کشورت است.
یه کلام، اگر سطح فکریها رشد نکند، غرق در نعمت هم که باشیم، درمان نمیشیم.
eitaa.com/Manavi_2
#نماز
#نماز_اول_وقت
📿 فضیلت نماز اول وقت
♥️ #پیامبر_اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
🍀 إنَّ لِعَبدي عَلَيَّ عَهدًا إن أقامَ الصَّلاةَ لِوَقتِها أن لا اُعَذِّبَهُ وأن اُدخِلَهُ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .
🍃 من تعهّدی نسبت به بنده ام دارم که اگر نمازش را در وقتش به پا دارد عذابش نکنم و بدون حسابرسی او را داخل بهشت کنم .
📖 کنزالعمال ج۷، ص ۳۱۲، حدیث ۱۹۰۳۶
eitaa.com/Manavi_2
#تـــــلنـگـــر
هیـچوقت
توزندگیتونهیـچچیزیتونرو
بابقیـهمقایسـهنکنیـد🚫
چهوضـعزندگیتون
چهشغلیاتحصیلاتتون
چهحتیهمسـریافرزندتون
اولینقیـاسکننـدهیدنیا
شیـطانبود!
آتشراباخاکمقایسـهکرد!-'🌱
eitaa.com/Manavi_2
🌱🌱🌱🌱
🕊بی نظیرترین تکنیک برای بالا بردن سطح انرژی #شکرگزاری است
از صبح تا شب با ذره بین دنبال کوچکترین چیزها باش تا به خاطرش بگی
🍃خدایا شکرت به خاطر.........
🍃خدایا شکرت به خاطر............
🍃خدایا شکرت به خاطر.........
از همین حالا انجامش بدیم باهم
زندگیتون به این روش دگرگون میشه...
خدایا شکرت
که تو خدایی ات را میکنی
حتی اگر من بندگی ام را فراموش کنم.
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
eitaa.com/Manavi_2
رمان #سارا
قسمت صد و چهلم
زیر بغلش دست و پا می زنم و او ریلکس در حال کام گرفتن از سیگارش به سمت اتاق خوابمان می رود. یعنی گردنم در شرف شکستن بود که میانه ی درگاه اتاقمان رهایم کرد و چشمکی نثار قیافه ی مچاله شده ام می کند با حرص روی تخت می روم و زیر لب پر حرص زمزمه می کنم.
-کله پوک!
و بعد لبم را می گزم و زیر چشمی نگاهش می کنم سیگارش را درون جاسیگاری که روی کنسول است خاموش می کند خدارا شکر نشنید! کنارم دراز می کشد و خیلی ناگهانی دور از انتظارم محکم گوشم را می پیچاند؛شنیده بود؟
-اخ ...اخ...گوشم.
با لذت به منی که بال بال می زنم تا گوشم را از میان انگشتانش رها کنم نگاه می کند.
-که کله پوک!
دستم را روی مچ دستش که گوشم را پیچانده می گذارم.
-ارسلان!
انقدر مظلوم می گویم که با لبخندی گوشم را رها می کند و بغلم می کند، اخ جون بغل!
خودم را درون اغوش بزرگش گم می کنم و به این فکر می کنم که در شرایط بهتری حتما در مورد مادرش حرف بزنیم!
چند روزی است که گوش شیطان کر در صلح و صفا می گذرانیم وقتمان را به دور دور و گشت و گذار صرف می کنیم خلاصه اینکه زیادی خوش به حالم شده است.
امروز ارسلان بر خلاف هر روز برای ناهار به خانه امد و بعد از صرف ناهار خوشمزه ای که تدارک دیده بودم "نیمرو"برای استراحت به اتاق رفت.
من هم بعد رفت و روب اشپزخانه به اتاق رفتم و با دیدن او که به خواب عمیقی فرو رفته بود با لبخند پر از رضایتی به حیاط آمده ام.
اصلا هم در این هوای سرد به سرم نزده است که شلنگ را برداشته ام و به جان ماشینِ همیشه تمیزش افتاده ام!
انقدر ماشین را شسته ام که برق می زند؛ خدا را شکر اگر روزی دنبال کار رفتم استخدام شدن در کارواش را هم در لیستم بگذارم!
فکرش را بکن سارا بروی در کارواش کار کنی و از بس هم ناز و خوشگلی صاحبان اتومبیل برای شستن ماشینشان برایت سر و دست بشکنند!
ناگهان تصویری از دخترکان خارجکی که در حال شستن ماشین بودند و چند وقت پیش در کلیپی دیده بودم در ذهنم نقش می بندم و لبم را می گزم!
خاک بر سرت سارا...
منحرفی بودی و نمی دانستم!
بگذار به ارسلان بگویم از ان مدل گوش پیچیدن ها که ارواح نداشته ات را جلوی چشمت می اورد رویت پیاده کند تا دیگر غلط های اظافی نکنی!
والا...
بعد از نگاه پر از رضایتی که روانه ی ماشین می کنم به شستن ایوان و پله ها مشغول می شوم. کلا امروز زده ام بر فاز کدوبانوگری؛ اره جان خودت از ان نیمرویی که با ماهی تابه جلوی شوهر جانت گذاشتی مشخص بود!
والا که صبر ایوب دارد دست پخت محشرم را به رویم نمی اورد. ان نبات داغ هایی که بعد از خوردن دست پختم می خورد به اندازه ی کافی گویای همه چیز است!
والا که باید یک روز بنشینم و علت اصلی اینکه زد به سرش و مرا گرفت از زیر زبانش بکشم بیرون!
زنِ صادق فقط من!
خجالت بکش سارا زنِ صادق هم شدی...
خود درگیری هستم ها!
پله آخر را هم با دقت تمام می شورم.
-چیکار می کنی تو؟
یک دستم شلنگ است و دست ِ دیگرم جارو یک پلیور درب وداغون هم پوشیده ام که همان لباس کارگری محسوب می شود و کلاهِ داغون تری بر سر گذاشته ام و چکمه های باغبانی هم بر پا دارم جانم برایتان بگوید که نمونه ی کامل یک زنِ شیک پوش می خواهید؛ فقط خودم!
والا...
نگاه متعجبش سرتاپایم را رصد می کند که دستانم را به همراه شلنگ و جارو بالا می برم و می گویم:-تمیز کاری!
چشم غره ای برایم می رود.
-لازم نکرده؛ بیا تو ببینم.
دوباره چشم غره ای به سرتاپایم می رود.
-سر و وضعشو!
و دستش را روی تنم بالا پایین می کند.اخم می کنم
-چشه مگه؟ نکنه باید برای اب جارو کردنم لباس رسمی بپوشم؟
نویسنده : رویا قاسمی
ادامه دارد...
📚 🤓
🔴دانلود نسخه کامل رمان #سارا 👇
http://nabz4story.blogfa.com/
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
رمان #سارا
قسمت صد و چهل و یکم
دست به کمر بالای پله ها ایستاده و با چشمانی باریک شده من پایینِ پله ها را تماشا می کند.
با استینِ پلیور دماغ یخ کرده ام را می مالم و می گویم.
-ناراحتی باهات ست نیستم؟
اتفاقا یه جفت چکمه ی دیگه ام داریما کلاه منگوله دارم هم هستش!
دارم را کشیده و با قری که به گردنم می دهم می گویم. گوشه ی لبانِ کش آمده اش را به زور سر جایشان بر می گرداند.
-همین الان میری تو!
از تشر زدنش هیچ خوشم نمی اید و در کمال خونسردی شلنگ را به طرفش تنظیم می کنم...
و شلیک!
اب با فشار روی سر و صورتش پاشیده می شود و او دست به کمر خشکش زده و من هم بی انصافی نمی کنم و اب را به همه جایش می پاشم و بعد از خیس کردن کاملش و نمایِ موشِ اب کشیده ی حیران بالای پله ها شلنگ را رها می کنم و از جیب پلیور سوراخم گوشی ام را در میاورم و میزنم روی دوربین و بالا می گیرمش.
-بگووسیب!
وعکس می گیرم.
-ساراااااا!
از فریاد بلندش نیم تر از جا می پرم.
-مگه دستم بهت نرسه!
چه غلط ها...
پا به فرار می گذارم و درحالی که دارم از خنده منفجر می شوم گوشی ام را روی ویدیو می گذارم و ازپشت سرم فیلم می گیرم که باصدای گرومپ افتادن وحشتناک چیزی سر جایم استپ می کنم با وحشت بر می گردم و اوی پهن شده بر پایین پله ها را که در خودش مچاله شده است می بینم.
خاک بر سرت با این تزِ کدبوناگری ات؛ آخر بی شوهر می شوی!
گام های بلندی تا رسیدن به شوهرِ پخش زمین شده ام بر می دارم بالای سرش که می رسم با صورتی مچاله شده در جایش نیم خیز می شود خم می شوم تا کمکش کنم که با دستش کنار می زنتم به سختی از جایش بلند می شود و با چشم غره ی وحشتانکی به منِ نادم و پشیمان لنگان لنگان از پله ها بالا می رود اب از لباس هایش چکه می کند و خجالت زده محکم بر فرق سرم می کوبم.
خاک بر سرت بیا خیالت راحت شد باز قهر کرد!
حالا برو منت کشی او هم که تا اجدادِ لازمه را جلوی چشمم نیاورد رضایت نمی دهد ،بروم ببینم چه بلایی بر سرش آمده یا بهتر است بگویم بروم ببینم چه بلایی بر سرش اوردم!
روبروی در حمام حوله به دست ایستاده ام!
نادم و پشیمان؛ کمی هم خجالت زده با همان پلیور و کلاه عهد بوقم که علت نگه داشتنشان را هیچ وقت نفهمیدم!
در حمام که گشوده می شود هیکل عظیمش با موجی از بخار به بیرون هجوم می اورد چپ چپ نگاهم می کند سربه زیر می شوم حوله را از دستانم می کشد و دورش می پیچد؛ زیر چشمی که نگاهش می کنم دستش بالا می اید کلاهم را محکم می کشد تا پایین صورتم!
بی تربیت...
کلاه را از روی صورتم بالا می دهم و پشت سرش که به سمت کمد لباس ها می رود، می روم!
لباس هایش را از کشو در می اورد و به سمت پاراوان می رود من هم به دنبالش می روم که بر می گردد و چپ چپ نگاهم می کند و دوباره کلاهم را می کشد تا پایین چانه ام!
بی تربیت...
کلاهم را از سرم می کشم و روی تخت می اندازم تازه نگاهم روی گودی کمرش که به شدت کبود شده است می افتد و هین بلندی می کشم و با کف دستم محکم می کوبم روی گونه ام.
-خاک به سرم ببین کمرت چه کبود شده!
او فقط نگاهِ باریک شده ای تقدیمم می کند و لباسش را می پوشد و من کم مانده برای ان قسمت از کبودی های بزرگ گریه کنم.
زدم شوهر عزیزم را ناکار کردم پوست لطیفش را قربان شوم. لب و لوچه ام در شُرف اویزان شدن است که به سمت کمد لباس هایش می رود!
می خواهد برود بیرون؟
لباس های بیرونش را می پوشد و من هم نگاهش می کنم.
-داری میری بیرون؟
کتش را می پوشد.
-نمی دونم!
اخ که ان روی حرص درارش بالا زده!
-کجا میری؟
جوابم را نمی دهد و از اتاق خارج می شود و من هم به دنبالش روان می شوم.
-خوب باهات شوخی کردم!
از پله ها بالا می رویم و اوجوابم را نمی دهد و من لب می گزم و حرص می خورم.داخل پذیرایی روی میز سوئیچ و گوشی اش را بر می دارد و بی تفاوت به منِ دنبالکِ خودش شده از خانه خارج می شود.
-ارسلان!
نویسنده : رویا قاسمی
ادامه دارد...
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و درود، صبح زیباتون بخیر😍
خدایا شکرت برای دیدن طلوعی دوباره
🗓۱۴۰۱/۷/۲۷
🌹در این روز زیبا
🌹براتون آرزو می کنم با طلوع خورشید
🌹صبح سعادت شما هم طلوع کنه
🌹امروزتون پر از خیر و برکت
🌹روزگارتون به شادکامی
🌹با آرزوی بهترینها برای همه شما خوبان
🌹به این روز زیبا خوش آمدید
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
✴️چهارشنبه 👈۲۷ مهر/ میزان۱۴۰۱
👈22 ربیع الاول 1444
👈19 اکتبر 2022
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز برای امور زیر مناسب است:
✅شکار و صید و دام گذاری.
✅و دیدار بزرگان و روسا خوب است.
👶 برای زایمان مناسب و نوزاد مبارک و خوش قدم خواهد شد.
📛مسافرت:
سفر مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️عهد و پیمان گرفتن از رقیب.
✳️خرید حیوانات و چهارپایان.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️انواع جراحی ها.
✳️و کندن چاه و کانال خوب است..
💑مباشرت امشب:
مباشرت برای صحت جسم خوب و فرزند حاصل از آن یا عالم گردد یا حاکم.ان شاءالله.
💉💉 #حجامت.
خون دادن و فصد باعث قوت دل می شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث فقر و بی پولی می شود.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب پنجشنبه )دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 《23》 سوره مبارکه "مومنون" است.
و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم ...
و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند.و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت و دوز.
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله.
✴️️ وقت استخاره.
در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت《12》 ظهر و بعداز ساعت 《16》عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم 《100》 مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح 《541》 مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد.
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به
#حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2
ساعات #سعدونحس
روز #چهارشنبه27مهرماه1401
《بامنتشرکردن 🔥 #لینک_کانال🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇
https://t.me/Manavi_2 👈 تلگرام
در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r
ایتا
eitaa.com/Manavi_2