9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_عبدالعظیم
#حضرت_حمزه
#امام_زمان
🏴راز هجرت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
🎙سخنرانی استاد شجاعی
@Manavi_2
#ختم_حدیث_کسا_برای_رفع_گرفتاری
#حدیث_کساء
#حاجت
و_برآورده_شدن_حاجات
بسیار_مجرب
️⃣این ختم به مدت یک هفته و از روز شنبه شروع میشود. و بعد از هر روز که دعاها خوانده شد حاجت خود را از خداوند بخواهید و خدا را به 《5》 تن قسم دهید.
1️⃣روز شنبه: در ساعت معینی حدیث کسا را بخوانید و بعد 《2 》رکعت نماز هدیه به پیامبر اکرم (ص) و بعد از نماز، تسبیحات حضرت زهرا (س) را بخوانید.
2️⃣روز یکشنبه: دقیقا در همان ساعتی که روز شنبه حدیث کسا خوانده شده باید بخوانید و بعد از آن 《2 》رکعت #نماز هدیه به امام حسن (ع) بخوانید و بعد تسبیحات حضرت زهرا (س) را بخوانید.
3️⃣روز دوشنبه: دقیقا در همان ساعت روزهای قبل که حدیث کسا خوانده شده باید بخوانید و بعد از آن 《2》 رکعت نماز هدیه به امام حسین (ع) بخوانید و بعد تسبیحات حضرت زهرا (س) را بخوانید.
4️⃣روز سه_شنبه: دقیقا در همان ساعت روزهای قبل که حدیث کسا خوانده شده باید بخوانید و بعد از آن 《2 》رکعت نماز هدیه به امام علی (ع) بخوانید و بعد تسبیحات حضرت زهرا (س) را بخوانید.
5️⃣روز چهارشنبه: دقیقا در همان ساعت روزهای قبل که حدیث کسا خوانده شده باید بخوانید و بعد از آن 《2 》رکعت نماز هدیه به حضرت زهرا(س) بخوانید و بعد تسبیحات حضرت زهرا (س) را بخوانید.
6️⃣روز پنجشنبه: دقیقا در همان ساعت روزهای قبل که حدیث کسا خوانده شده باید بخوانید و بعد از آن 《2》 رکعت نماز هدیه به جبرئیل بخوانید و بعد تسبیحات حضرت زهرا (س) را بخوانید.
7️⃣روز جمعه: دقیقا در همان ساعت روزهای قبل که حدیث کسا خوانده شده باید بخوانید و بعد از آن نماز امام زمان (عج) بخوانید و بعد تسبیحات حضرت زهرا (س) را بخوانید.
📚گنجینه دعاوکانال ارتباط با خدا
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات #امام_زمان 💥زهری می گوید: من تلاش فراوانی برای زیارت حضرت صاحب الامر داشتم، ام
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت اول)
#امام_زمان
عالم بزرگوار حاج سید علی شوشتری نقل می کند: رسم من و شیخ مرتضی انصاری این بود که در اوقات زیارتی مخصوص از نجف اشرف به کربلای معلی مشرف می شدیم و چند روز می ماندیم. در یکی از روزها که از نجف به کربلا آمدیم بعد از گذشت سه روز شیخ مرتضی فرمود: باید مراجعت کنیم. من هم قبول کردم. چون شب شد و خوابیدیم نصف شب متوجه شدم که شیخ از بستر خواب برخاست و وضو گرفت و عمامه بر سر گذاشت و از منزل بیرون رفت.
✨💫✨
با خود گفتم: شاید شیخ اشتباه کرده و خیال می کند سحر است و حال آنکه نصف شب است و وقت تهجّد و نماز شب نیست. از حیاط بیرون رفت. من متوحش شدم و لباس پوشیدم و به دنبالش رفتم اما آهسته می رفتم که او متوجه من نشود. از کوچه های کربلا گذشت و به دروازه ای که به نام دروازه بغداد است، رسید. در آنجا خانه کوچک عربی بود. وقتی شیخ مقابل آن خانه قرار گرفت ایستاد و سلام کرد. از داخل خانه جواب سلام آمد. شیخ عرض کرد: آِیا می توانم فردا برگردم؟
✨💫✨
جواب دادند: آیا این مطلب را انجام دادی؟ گفت: نه. خطاب آمد: برای رفتن مرخص نیستی، فردا را بمان. عرض کرد: به چشم. شیخ مراجعت کرد. من قبل از شیخ آمدم و در رختخواب خوابیدم به نحوی که شیخ متوجه نشود. صبح شد به شیخ گفتم: امروز حرکت کنیم؟ گفت: خیر. من از علت آن نپرسیدم. شب شد با خود گفتم: امشب را نباید خوابید. پس در رختخواب دراز کشیدم ولی بیدار بودم تا همان موقع شب رسید. باز متوجه شدم شیخ برخاست....
ادامه دارد ...
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاجت
🌸🍃نماز بالای سر حضرت #سیدالکریم_عبدالعظیم_حسنی برای گرفتن حاجت
🌼🍃این نماز بالای سر حضرت عبد العظیم خوانده می شود و بعضی علماء آن را مجرب دانسته اند و کیفیت آن این است که
🌸🍃بالای سر حضرتش دو رکعت نماز کند و ثواب آن را هدیه نماید سپس در هر یک از چهار گوشه حرم یکصد《100》صلوات برای امام هادی علیه السلام که استاد عبد العظیم بوده اند بفرستد . سپس بالای سر حضرت عبد العظیم رفته و پنج مرتبه عبد العظیم را به امام هادی علیه السلام قسم دهد . این عمل برای کلیه حوائج شرعیه مجرب است
📗منبع : کشکول شمس ص 453
التماس دعا💔🙏🙏
@Manavi_2
#احسن_القصص
#مشکل_داماد
🌷 كرامات حضرت عبدالعظيم
عليه السلام🌷
طلبه سیّدی، پس از آنكه مقطعی از درسش را در نجف به پایان می برد به تهران می آید و مقدّمات ازدواج ایشان فراهم می گردد. دختری معرّفی می شود و به خواستگاری می روند، مسائل مطابق سلیقه طرفین طی می شود جز اینكه پدر دختر شرطی را برای داماد مطرح می كند، تا پس از تحقّق آن دختر به خانه بخت برود.
شرط پدر دختر تهیه این اقلام بود: یك جفت گوشواره، 4 عدد النگو، 2 عدد پیراهن، 2 قواره چادری و 2 جفت كفش.
اگر چه درخواست خانواده عروس چندان سخت و چشمگیر نبود، لكن برای آن عالم بزرگوار تهیه همین قدر هم مقدور نبود. ایشان ناامید از انجام شرط، عازم قم می شود. امّا قبل از حركت به سمت قم به قصد زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در شهرری توقّف می كند.
آن عالم بزرگوار قبل از آنكه به حرم مشرّف شود، دقایقی را در حیاط صحن و مقابل ایوان می ایستد. تمام حواسش به شرطی است كه از عهده انجام آن برنیامده است. در این لحظه كاملاً متوجّه آن حضرت می شود و مشكل را با آن وجود مقدّس در میان می گذارد. در حالتی دل شكسته زار زار می گرید و برای آنكه كسی متوّجه نشود عبایش را روی صورتش می گیرد.
چند لحظه بعد، كسی دست روی شانهاش می گذارد و آرام به گوشش می خواند: كه آقا، بسته تان را بردارید تا خدای نكرده كسی آن را نبرد! و ایشان ناراحت از اینكه او را از چنین حالی بیرون آورده اند، مكثی می كند و بعد چشم می اندازد، بسته ای جلوی پایش افتاده است! ابتدا اعتنا نمی كند، امّا، بلافاصله طنین صدایی را كه لحظاتی قبل او را متوجّه این بسته كرده بود در ذهنش می نشیند. نگاه جستجو گرش كسی را نمی یابد. بسته را می گشاید. درون بسته این اشیاء به طور مرتّب چیده شده بود:
2 جفت كفش زنانه، 2 قواره چادری، 2 عدد پیراهن، 4 عدد النگوی طلا و یك جفت گوشواره.
«اين طلبه كسی نبود، جز مرحوم آيت الله العظمی مرعشی نجفی از علماء فقيد و مراجع تقليد عظام كه پس از اين كرامت نيز «خادم افتخاری» آستان مقدّس حضرت عبدالعظيم عليه السّْلام شده و تا آخر عمر شريفشان اين مدال خادمی را به سينه داشتند.»
📚منبع : نشریه عبرتهای عاشورا
💠هدیہ به پیشگاه حضرت سیدالکریم(ع) و این عالم بزرگوار3صلوات
@Manavi_2