8.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘
🌀 #کلیپ_موشن| مبارزه با #فساد کار خود دولت است...
🍃🌹🍃
#روشنگری
#ثامن
#معیار
════༻🌎༺════
@Mano_Donya313
🔴قوه قضائیه 60 تن طلا را پیگیری کن...
✅ از قوه قضاییه مطالبه کنیم ماجرای حراج 18 میلیارد دلار و 60 تن طلا
❌نقش حسن روحانی، جهانگیری و سیف و بقیه مجرمان را اعلام کنید، ماجرای خیانت های بیژن زنگنه در کرسنت وتوتال و خسارت های وارده به حذف کارت سوخت و احیای مجدد آن را پیگیری نمایید.
👤سیده زینب موسوی
#گفتمان
#قوه_قضائیه
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
════༻🌎༺════
@Mano_Donya313
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_چهل_و_هشتم
خیابان ها خلوت بود شب اول سال نو بود و خانوادهها خوش و خرم کنار هم بودند.
افرادی کمی در خیابان ها رفت و آمد میکردند در تاریکی شب یک دفعه تصور کردم که زینب از دور به طرف ما می آید اما این فقط یک تصور بود یک سراب.
دخترم قبل از اذان مغرب لباسهای قدیمی اش را پوشید و روسری سرمه ای رنگش را سرکرد و چادرش را تنگ به صورتش گرفت.
همین طور که در خیابانهای تاریک می رفتیم به مادرم گفتم مامان یادته زینب که یه سالش بود دست کرد توی کاسه و چشم های گوسفند را خورد؟
شهرام با تعجب پرسید زینب چشم گوسفند خورد؟ مادرم رو به شهرام کرد و گفت یادش بخیر جمعه بود من اومده بودم خونه شما.
همه ما توی حیاط دور هم نشسته بودیم بابات کله پاچه خریده بود اونم چه کله پاچه خوشمزه ای زینب یک سالش بود توی گهواره خوابیده بود همه پای سفره کله پاچه میخوردیم.
مامانت چشمای گوسفند رو توی کاسه کوچکی گذاشت تا بخوره من بهش سفارش کرده بودم که چشم گوسفند بخوره چون خیلی خواص داشت.
من وسط حرف مادرم پریدم و گفتم کاسه را زیر گهواره زینب گذاشتم برگشتم که چشمها را بردارم ولی کاسه خالی بود.
شهرام گفت مامان چشمات چی شده بود زینب اونا رو خورد؟ زینب که خوابیده بود. تازه بچه یه ساله که چشم گوسفند نمیخوره.
من گفتم: زینب از خواب بیدار شده بود و دست کرده بود توی کاسه و دوتا چشم را برداشته و خورده بود دور تا دور دهنش هم کثیف شده بود.
ادامــــه دارد...
#یار_مهــرباݩ
#شهــید_زینــب_ڪمایی
#من_میترا_نیستم
📕📕📕📕📕📕📕
@Mano_Donya313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 روایت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
✔️ تسخیر لانه جاسوسی منطبق بر چه نگاه و عقیده ای بود؟
#بدون_توقف
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
#چسب_دوقلو
⚡️ انحصارطلبی در محبت کسی که دوستش دارید ؛
شما را هم از چشم او، و هم از چشم دیگران، میاندازد!
♡ شما عزیزتر خواهید شد اگر؛
راه محبت را برای اطرافیان و دیگران نیز، باز کنید!
💞 قدرت چسب عشق شما و میزان ماندگاری دیگران در کنار شما،
به میزان وسعت شما برای پذیرش دیگران بستگی دارد.
#استاد_شجاعی
═══༻🌎༺═══
@Mano_Donya313
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
#چهارشنبههایامامرضایی
آرزو شده مشهد هم
لک زده دلامون، اما... 🥺💛:)
#صبحتونامامرضایی
══༻🌎༺══
@Mano_Donya313
✅ #پرسش_و_پاسخ (۱)
🌀پرسش: علت بی توجهی مردم و افکار عمومی به سیاست های مقابله با کرونا چیست؟
🍃🌹🍃
🔻۱- شکل گیری تقابل مردم با موضوعات
🔹۲- ارائه قرائتهای متعدد و نظرات متنوع
🔸۳- عدم اجرای مصوبات
🔹۴- عدم مرجعیت سازی منبع اطلاعات و آمار
🔺 اما باید توجه کرد که نقطه اقتدار کشور در مقابله با کرونا تبدیل به نقطه ضعف نشود، با گذشت ۱۹ ماه از شیوع و گسترش #کرونا علیرغم تلاشها و خدمات ارائه شده برای مقابله با این بیماری، به دلیل عدم انسجام و هماهنگی دستگاههای اجرایی و عدم توجه مردم به قوانین و پروتکلهای بهداشتی، این کارنامه موفقی در مهار این بیماری نداشته است، اما با تلاشهایی که با روی کار آمدن دولت سیزدهم دارد صورت می گیرد، در همین مدت کوتاه شاهد اقدامات خوبی بودهایم.
#روشنگری
#معیار
#واکسن
════༻🌎༺════
@Mano_Donya313
🔴 هدف اصلی محرومیت زدایی است
💢وزیر بهداشت : هدف اصلی ما محرومیت زدایی است.
👤 دکتر بهرام عین اللهی:
✅ محرومیت زدایی برای ما امر مهمی است وخدمات بهداشتی و درمانی باید در همه جا و در جهت کمک به محرومان باشد.
💯💯 نباید به گونه ای باشد که همه خدمات درمانی در مرکز استان صورت بگیرد
#گفتمان
#محرومیتزدایی
════༻🌎༺════
@Mano_Donya313
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_چهل_و_نهم
شهلا و شهرام زدن زیر خنده، من با صدای بغض کرده گفتم اون روز خیلی خندیدیم. شهلا گفت مامان پس قشنگی چشمای زینب واسه خوردن چشم گوسفنده؟
گفتم: چشم های زینب وقتی به دنیا اومد قشنگ بود اما انگاری بعد خوردن چشمای گوسفند درشت تر و قشنگتر شد. دوباره اشکم سرازیر شد شهلا و شهرام و مادرم هم گریه میکردند.
بعد از ساعتی چرخیدن در خیابان ها باز دلم راضی نشد به کلانتری بروم تا آن شب هیچ وقت پای ما به کلانتری و این جور جاها باز نشده بود.
مادرم گفت کبرا بیا برگردیم خونه شاید خداخواهی زینب برگشته باشه. چهارتایی به خانه برگشتیم همه جا ساکت و تاریک بود.
تازه وارد خانه شده بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد. جیغ زدم: «دخترم اومد زینب برگشت».
همه با هم خوشحال و سراسیمه به طرف درِ حیاط دویدیم. شهرام در حیاط را باز کرد وجیهه مظفری پشت در بود وجیهه دوست زینب و یکی از جنگ زده های آبادانی بود. دختری سبزه رو و قد بلند.
شهلا آن شب به وجیهه زنگ نزده بود اما وجیهه از طریق یکی از دوستای مشترکشان با زینب خبر گم شدن او را شنیده بود و به خانه ما آمد.
وجیهه خیلی ناراحت و نگران شده بود و میگفت باید برای پیدا کردن زینب به بیمارستان های اصفهان سر بزنیم زینب بعضی وقتا برای عیادت مجروحان جنگی به بیمارستان میره یکی دو بار خودم با اون رفتم.
ادامــــه دارد...
#یار_مهــرباݩ
#شهــید_زینــب_ڪمایی
#من_میترا_نیستم
📕📕📕📕📕📕📕
@Mano_Donya313