جدیدا حال هیچ چی نیست. حال صحبت با کسی که دوسش داری، حال دست و پا زدن برای رسیدن به خواستت، حال ناز کشیدن، حال عشوه اومدن، حال قوی بودن، حال پیشی گرفتن..
صرفا حس میکنم فقط درتلاشم زندگی رو پیش ببرم.
عاح کمک.
حسرت؟ نه فقط از کنار مغازه ی دوربین فروشی رد شدم و فکر اینکه این مغازه متعلق به من نیست، نابودم کرد.