eitaa logo
🇮🇷🌹محفل شهدایی حفظ آثار شهرستان تاکستان 🌹🇵🇸
532 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
11 فایل
در دفترخاطرات مابنویسید: ماهرچه داریم ازشهدا داریم: وقتی عقل عاشق شود عشق عاقل می‌شود وشهیدمی‌شوی… هرکسی که معنی((شهید❤️)) و ((شهادت❤️))رابداند برنده اس ودرزندگی اش موفق خواهدشد کپی باذکرصلوات برای ظهورآقا امام زمان(عج)🌹 خادم کانال👇(تبادل) @Yamahdi_564
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل شهید وسیع وبی انتهاست زیرا هرگاه رود به اقیانوس متصل شود دیگر رود نیست اقیانوس است دل شهید است که به معدن عظمت الهی متصل است و معدن عظمت هم که می دانی بی انتهاست…🍃❤️ https://eitaa.com/Martyrs_555
مثلا تو بین الحرمین بایستی بگی: امدم که بنگرم، گریه امانم نمی دهد...👀🥺 https://eitaa.com/Martyrs_555
و‌َشهیـد‌چمرا‌ن‌چه‌زیبـٰا‌میگه حسیـن‌جانم . . دردمنـدم‌،دلشکسته‌ام، وَ‌احـساس‌میکنم‌كه‌جـز‌تو‌دارویی‌دیـگر تسکیـن‌بخشِ‌قلـب‌سوزانـم‌نیـست(:💔!>> https://eitaa.com/Martyrs_555
یک تیکه از روضه هست که حاج مهدی رسولی خطاب به اونایی که کربلآ نرفتن میگه: "بمیرم برا دلت چجوری زنده ای؟:)💔"🍃
یه روضه‌‌خون داشتیم .. تعریف می‌کرد: مسیحیه‌ از اون سرِ دنیا پاشده رفته مدینه خدمت امام‌حُسین هی میگه آقا من خواب دیدم ؛ خواب پیغمبرُ دیدم میخوام پیغمبر رو ببینم مسلمان شم حضرت فرمودن جدِ ما خیلی وقت پیش از دنیا رفتند ، مسیحیه‌ هی پیله شد که من فقط باید مُحَمَّدرسول‌للّه رو ببینم و تا نبینم از اینجا نمیرم .. ابی‌عبدالله خطاب به اون مردِ مسیحی گفت : ای مرد ینی اگر پیامبر را ببینی اورا میشناسی ؟؟ گفت : بله آقا ، چهره پیامبر در خواب از آفتاب در روشنایی روز برای من عیان‌تر است ... ابی‌عبدالله به عَبّآس گفتن عباس جان برو بگو علی‌اَکبرم‌ بیاد .......🫀(: https://eitaa.com/Martyrs_555
🌀اخلاص شهدا: ما بچه که بوديم، بابا يادمان داده بود که در مدرسه هر کس پرسيد پدرتان چه کاره است، بگوييد کارمند دولت. کسي واقعاً‌نمي‌دانست پدر ما سپاهي هست؛ فرمانده هست. الحمدالله در خانه هم يک طوري برخورد مي‌کرد که حالا ما فکر نکنيم خبري هست! خودش عميقاً به اين قائل بود که اينها همه‌اش يک لحظه است؛ امروز هست و فردا نيست. اصلاً پست و مقام و درجه و جايگاهي که داشت حقيقتاً برايش بي‌ارزش بود. يادم هست هفته‌هاي آخر منتهي به شهادت ايشان بود. کمي مريض احوال و سرماخورده بودند. رفتند وسط هال و يک کاغذ A4 گذاشتند زيرپايشان. من و سعيد و مادرم را هم صدا کردند. گفتند پست و مقام براي من، مثل اين کاغذ مي‌ماند، نه وجودش، من را بالا برده و نه بعداً‌ اگر از زير پايم کشيده شود، زمين مي‌خورم. کشيدنش و وجودش برايم هيچ فرقي ندارد. شما هم طوري زندگي کنيدکه مقام برايتان اينطوري باشد. شهید حاج احمدکاظمی🌹 راوی : محمدمهدی کاظمی https://eitaa.com/Martyrs_555