eitaa logo
ღهܩ‌نـفس‌بـاشـہداღ
1.2هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
🫀بِسم‌رب‌الشهدا‌و‌الصدیقین♥️🕊️ #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت🥺☘ #اللّٰهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🤲🌾 •جهت‌تبادلات"👀⬇️ @sad_m1300 #نشر‌مطالب‌صدقه‌جاریه📚✒️ 🔴با هوای نفسانی خود #مبارزه کن همانگونه که با #دشمن خود‌‌ مبارزه میکنی.! #حضرت‌علی‌✨
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدی که همه فک میکردن مدلِ.... بابک نوری
🥀🌴🕊🌹🕊🥀🌴 اینقدر مهربانند که دست من و شما رو می گیرند و به سفره پر برکت و دعوت می کنن ... مطمئنا کسی که و با تمام وجود بهشون بشه دست خالی بر نمی گرده 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 🥀🕊
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒تاریخ تولد:۱۳۳۸/۰۶/۰۴ 🔸️محل تولد:روستای گزیک 🗒تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۰۲/۱۷ 🔸️پیکر مطهر شهید در منطقه خرمشهر به جاماند البته بر روی سنگ قبر پدرومادرش تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۰۸/۲۹ثبت میباشد روح مطهر شهید در ۱۳۸۴/۰۴/۱۹ تشییع گردید ❇️آخرین دقایق.... آن روز همه دور او جمع شده بودیم. از همه طلب حلالیت کرد و گفت که دیگر برنمی گردم... .فرمانده اش تعریف می کندکه گروهی 21 نفره برای گشت زنی به منطقه اعزام شدند. از این گروه تنها یک پوتین به جا مانده است... . حبیب ا... دوستی هم در آن گروه بود. پدرش در همان سال به دنبال او در لشکر 21 حمزه سیداالشهدا می رود. اما تاکنون خبری از او به خانواده اش نرسیده است. معلوم نیست که این انتظار تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.سال ها بود که مادرش در انتظار بازگشت او چشم به در دوخته بود. در زمان آزادی اسرا، مادرش مشغول غذا پختن و قند شکستن می شدو به دیگران می گفت: ممکن است حبیب الله هم جزو اسرا باشد و بازگردد. روحش شاد 🥀🥀🥀 ✅️معرفی چهل وهشتمین 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 را می شناسند فرمانده و بنیانگذار یگان ویژه تکاوری نیروی دریایی سپاه پاسداران در کلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی درباره حاج محمد ناظری گفته بود : بزرگترین ویژگی ناظری این بود که در این سال‌ها از ابتدای انقلاب تا کنون هیچ تغییری در ایشان ایجاد نگردید. همیشه پرکار و در صحنه بود و هر جای انقلاب که نیاز بود مسئولیت سخت ترین کارها را به عهده می‌گرفت . وی با اشاره به فعالیت ناظری تا آخرین لحظات عمر گفت : ما جهاد مهمی را به یاد نداریم که ناظری در آن شریک نبوده باشند. بنده از سال ۵۸ که نیروی آموزشی ایشان بودم تا کنون تغییر یا خستگی در ایشان ندیدم . 🌹 🕊 🕊 🕊🌹
🌹🕊💐🌼💐🕊🌹 هم می شوند دختران زیادی هستند ڪہ هر روز پشت سنگر سیاهِ دفاع مےڪنند از هر لحظہ مےشوند با طعنه های مردم شهــر اینـان زنده اند... 🥀🌴🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 همـہ مے گویند : خوش بحـال فلانے شد امــا هیچکس حــواسش نیست کہ فلانے براے شدن ، بودن را یــاد گرفت... یه جورے زندگےڪن خدا عاشقت بشه شادی روح و 🌹 🥀🌴
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞شهیدی اهل بخشش .... 🎙روایتی از غلامرضا بی نوا .... 💢به مناسبت ایام شهادت شهید .... 🍃🌷🍃🌷
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 ای دعا کن که ما از خستگی و غفلت خوابمان نبَـرَد و از قافله مهدیِ فاطمه جا نمانیم ... 🌴 🌴🥀
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 برات در عالم خواب دیدم كه یك عده از بسیجی های آشنا پشت در ورودی مسجد جامع نارمك تهران جمع شده التماس می كنند كه داخل مسجد شوند، ولی اجازه نمی دادند. من و چند نفر از بچه های تفحص وارد مسجد شده، پشت سر امام جماعت نماز خواندیم، سپس پشت سرم را نگاه كرده ، دیدم بقیه نیروهای تفحص هم هستند، پرسیدم: شما هم آمدید؟ گفتند: بله، بالاخره اجازه ورود دادند. آنجا برگه هایی را امضاء می كردند یا شاید برای تأییدشان می كردند. یكبار هم خواب دیدم : سید سجاد به من گفت : عباس تو در فكه می شوی . وقتی وارد محور فكه شدم، كتاب حماسه قلاویزان را دیدم، با ناراحتی و برای متوجه شدن تعبیر خوابم به آن كتاب تفعلی زدم واین شعر آمد: تو را خلعتی تازه داد تو از سمت خورشید می آمدی راوی : خود 🌹 🕊 🥀 🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 حکمت خرابی آمبولانس و پیدا کردن آمبولانسی داشتیم که دائم رسیدگی میشد. سابقه خـرابی نداشت. در راه برگشت از منطقـه، در یک سرپایینی خـاموش شد. هرچه استارت زدم روشن نشد.از تعمیرگاه ارتش هم آمدند اما فـایده ای نداشت. لذا تصمیم برآن شـد تا شـب نشده یک تانکـر بیـاید و بکسـل کند. اما وقتی به آمبولانس وصـل شد، گـاز که میداد خاموش میشد! گفتم: «فایده نداره، بعداً می آییم آنرا میبریم.» صبح زود رفتم سراغش. تک و تنها توی حال خودم بودم که رسیدم به مکانی صخره مانند که دقیقـاً روبـروی مـاشین بود. دیدم تعـدادی پـلاک و استخوان افتاده بود. پیکر مطهـر هفت بودند. بچـه ها را خبـر کـردم و پیکـرها را داخـل ماشین دیگـری گذاشتیم. بطـرف آمبولانـس کـه رفتم، بچه هـا فکر کردند من فـراموش کرده ام ماشین خـراب است؛ خندیدند! اما ماشین با همـان استـارت اول روشـن شـد! 🎙راوی: محمد احمدیان 🥀 🕊🌹
🔹داستانی آشنا برای کاندیدهای ریاست جمهوری یک نفر باید داوطلب میشد که روی سیم خاردار دراز بکشه تا بقیه از روی اون رد بشن. یکی فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد ... گفتند: «بیا!» گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!» یک ملت منتظر تصمیم تو هستند ، درست تصمیم بگیر. حواست باشه اینطوری انقلاب رو نگه داشتن ، اگه بهتر از خودت کسی رو برای ریاست جمهوری سراغ داری باید خودتو فدا کنی تا بشی مثل شهید...    
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 شدن باید خون دل بخوری دغدغه های هیأت دغدغه های کار جهادی دغدغه های ترک گناه دغدغه های و تفریح سالم 🌴 🕊🥀