eitaa logo
مسجد امام جعفرصادق (ع)
798 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
33 فایل
﷽ ا 📣کانال رسمی #مسجدامام‌جعفرصادق(علیه‌السلام) 📍قم-شهرک پردیسان-بلوار شهید مولوی-مسجد امام صادق (علیه‌السلام) 🔸️ادمین جهت ارتباط: ا @Alibaghizadeh ا👉
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5994451714332164152.mp3
8.13M
🔺نقل حکایتی جالب از مرحوم آیت الله میرزا علی هسته ای "حضرت زهرا سلام الله علیها به کدام مجلس روضه میرفتند..." 🎤 شیخ عباس
YEKNET.IR - vahed 2 - vafat hazrat zeinab 1400 - kermanshahi.mp3
4.93M
خوبان روزگار مسلمان زینب‌اند دیوانه‌ی حسین و پریشان زینب‌اند 🎙 🔊 💔
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ ❓اولویت با انتخاب اصلح است یا رُشد مردم؟! 🎥 گاهی لازم است مردم یک جامعه چند بار اشتباه کنند❗️ چون خود حکومت هدف نیست ... 📣پاسخ‌استاد ازغدی
💠 ویــژه‌ بـرنـامـه دهـه مـحـرم مـسـجد 🔹هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء 🔹حـجـت‌الاسلام دادسـرشـت تهـرانی 🔹بانوای آقای ادهمی و آقای صالحی 📍مکان: ق‍ـم،شهرک پردیسان،بلـوار شهید مولوی مسـجد امـام جعـفـر صـادق علـیه‌السـلام 🔹برادران و خواهران🔹 —-—-—-—-—-—-—-—-—-—-—-—-—-— @Masjed_Emam_sadegh_198
🏴روز چهارم محرم ◾️هنوز آفتاب روز چهارم محرم از منتهي‌اليه افق برنخاسته بود كه كنانه بن ‏عتيق به كاروان امام حسين (ع) ملحق شد. كنانه بن عتيق پيرمردي از شهداي كربلاست كه در حمله نخست به ‏شهادت رسيد و از عابدان و قاريان آن شهر بود و در ايامي كه سيدالشهدا (ع) به كربلا ‏رسيد، خود را به آن حضرت رساند. كنانه يكي از اصحاب امام علي (ع) بود كه در ركاب آن ‏حضرت يك پاي خود را ازدست‌داده بود.‏ ◾️همچنين در اين روز عبيدالله ‏بن زياد مردم را در مسجد كوفه گردآورد و خود به منبر رفت و گفت:اي مردم! شما آل ابي ‏سفيان را آزموديد و آن‌ها را چنان‌که مي‌خواستيد يافتيد، يزيد را مي‌شناسيد كه دارای سيره ‏و طريقه‌اي نيكو است و به زيردستان احسان مي‌كند و عطاياي او بجاست. پدرش نيز ‏چنين بود و اينك يزيد دستور داده است كه بهره شما را از عطايا بيشتر كنم و پولي نزد ‏من فرستاده است كه در ميان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسين ‏بفرستم! اين سخن را به گوش جان بشنويد و اطاعت كنيد.‏ ◾️سپس از منبر به زير آمد و براي مردم شام نيز عطايايي مقرر كرد و دستور داد تا در تمام ‏شهر ندا كنند كه مردم براي حركت آماده باشند و خود و همراهانش به‌سوی نخيله ‏حركت كرد و حصين بن نمير، حجار بن ابجر، شبث بن ربعي و شمر بن ذي‌الجوشن را به كربلا ‏گسيل كرد که عمر بن سعد را در جنگ با حسين كمك كنند. ◾️پس از اعزام عمر بن سعد به ‏كربلا، شمر بن ذي‌الجوشن اولين فردي بود كه با چهار هزار نفر سپاهي آزموده براي جنگ ‏با امام حسين (ع) اعلام آمادگي كرد و بعد يزيد بن ركاب كلبي با دو هزار نفر، حصين بن ‏نصير با چهار هزار نفر، مضايربن وهينه با سه هزار نفر و نصر بن حرثه با دو هزار نفر ‏كه جمعاً بیست هزار نفر مي‌شدند به‌سوی كربلا رفتند.
💢خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب در مورد عاشورا 🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. 🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد : 🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟ 🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم 🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ 🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار 🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند 🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟ 🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟ 🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم ! 🔹پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟ 💥( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) 🔹گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟ 🔹گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه 🔹گفت : یک فال برام بگیر 🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست 🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما 🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید 🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟ 🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال 🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟ 🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد 🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان 🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : 💥زان یار دلنوازم شکریست با شکایت 💥گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت 💥بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم 💥یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت 💥رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس 💥گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت 💥در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا 💥سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت 💥چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی 💥جانا روا نباشد خونریز را حمایت 💥در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود 💥از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت 💥از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود 💥زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت 💥ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم 💥یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت 💥این راه را نهایت صورت کجا توان بست 💥کش صد هزار منزل بیش است در بدایت 💥هر چند بردی آبم روی از درت نتابم 💥جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت 💥عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ 💥قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت 🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده ! 🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود . 🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم . 🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم . 🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد ! 🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند . 🔹پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید.
🏴فتاوای امام خامنه ای درباره مسائل محرم 🔴س 4342: آیا گرفتن پول برای روضه‌خوانی اشکال دارد؟ ♦️ج: هر چند تعیین نرخ برای این کارها مناسب نیست، شایسته نیست. اما حالا بنده خدا منبری رفته مثلا یا مداحی داشته، مزدی میدهند ،وجهی می‌دهند پاکتی می‌دهند، گرفتن آنها اشکالی ندارد و پیشتر هم ما گفتیم که به هر حال مجالسی که برای عزای معصومین علیهم‌السلام و اباعبدالله حسین علیه‌السلام برپا می‌شود چه سخنران و چه روضه‌خوان یا به اصطلاح مداح، غرض اصلی‌اش این چیزها  نباشد تا آن اجر و ثواب عزاداری اباعبدالله علیه‌السلام - ان‌شاالله محفوظ بماند و بهره مند باشند. 🏴گوش دادن به موسیقی غیر مبتذل در ایام عزاداری 🔴س 4345: آیا هر نوع شادی کردن هر چند با گوش دادن به سرود های شاد و موسیقی غیر مبتذل در ایام عزاداری اهل بیت معصومین (علیهم السلام) حرام است؟ ♦️ج: شایسته نیست مؤمنان در ایام عزای اهل بیت علیهم السلام به شادی بپردازند و اگر به گونه‌ای باشد که عرفاً توهین به حضرات معصومین علیهم السلام محسوب شود باید از آن اجتناب شود. 🏴برهنه شدن در سینه زنی 🔴س 4346: برهنه شدن در سینه زنی به شرط این که نامحرم نباشد اشکال دارد؟ ♦️ج: شایسته است عزاداری به شیوه مرسوم و سنتی ـ که با لباس انجام می گرفته ـ برگزار گردد. 🏴تباکی در مراسم عزاداری 🔴س 4347: کسی که در مراسم عزاداری اهل بیت(علیهم السلام)نمی تواند گریه کند و اشکش هم جاری نمی شود ولی خود را به حالت گریه در می آورد (تباکی)، آیا این حالت از مصادیق دروغ و دورویی محسوب می شود؟ ♦️ج: تباکی نسبت به کسی که محزون و ناراحت می باشد، دروغ و دورویی محسوب نمی شود 🏴آرایش کردن بانوان در ایام عزاداری 🔴س 4348: آیا آرایش کردن و ابرو برداشتن خانم ها و یا کوتاه کردن موی سر و صورت آقایان در ایام عزاداری و سوگواری اهل بیت علیهم السلام اشکال دارد؟ ♦️ج: اگر به گونه ای باشد که هتک حرمت ایام عزاداری محسوب شود جایز نیست و در غیر این صورت، فی نفسه اشکال ندارد.
8.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆توهین روحانی ( کذاب اعتدالی ) به شهید رئیسی عزیز و پاسخ درخور آن را ببینید