#سلام_امام_زمانم💙
🌱؎السَّلامُ عَلَیْکَ، عَجَّلَ اللَّهُ لَکَ مَا وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ
🌱؎سلام بر تو، خدا در تحقق وعدهای که به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرماید،
🍃✨کاش باران میآمد؛
زلال،
پاک،
بیدریغ
و جان خستهی دشتها
سیراب میشد...
🍃... کاش شما میآمدید
و زندگی جاری میشد
و ما در پناه گرم و سبز دیدارتان
تازه میشدیم...
کاش میآمدید...🍃
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹روز ملی مبارزه با استکبار جهانی
و روزِ دانش آموز برشما نوجوانان مبارک.
🔰#تلنــگر
شیرین ترین توت ها
پای درخت میریزد
در حالی که ما برای چیدن توت های کال
چشم به بالا ترین شاخه ها دوخته ایم... ‼️
🍃"این است حکایت ندیدن بهترین ها" 🍃
برای صدقه دادن، توي جیبهایمان
بدنبال کمترین مبلغ میگردیم...❌
اونوقت ازخداوند
بالاترین درجه نعمتها را هم میخواهیم...‼️
چه ناچیز می بخشیم...
وچه بزرگ تمنا میکنیم......✅
☀️ #حدیث_روز
✅ امیرالمومنین علیهالسلام:
كارت را پوشيده دار و رازت را عروسِ هر خواستگارى نكن
📙غررالحكم حدیث2305
وقتى زندگيتون رو تو سكوت بسازید
دشمناتون نميدونن به چى حمله كنن!
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
✍حق، حق است ...
امام جماعت یکی از مساجد لندن تعریف می کرد :
⬅به یکی از مساجد داخل شهر لندن منتقل شدم که کمی از محل زندگی ام دور بود...
هر روز با اتوبوس از مسجدم به خانه برمی گشتم...
هفته ای می شد که این مسیر را با اتوبوس طی می کردم که یک روز حادثه ی نه چندان مهمی برایم رخ داد…
سوار اتوبوس شدم و پول کرایه را به راننده دادم و او هم بقیه اش را به من پس داد، وقتی روی صندلی ام نشستم متوجه شدم راننده 20 پِنی بیشتر پس داده است
با خودم گفتم باید این مبلغ را به راننده پس بدهم، اما از یک طرف این مقدار مبلغ را چندان مهم نمی دانستم و با خودم می گفتم این چندان مبلغی نیست که لازم باشد پسش بدهم!⁉️⁉️
همین طور داشتم با خودم یکی به دو می کردم، تا اینکه تصمیم گرفتم بقیه آن پول را پس بدهم چون بالاخره حق، حق است…
هنگام پیاده شدن مبلغ اضافی را به راننده دادم و گفتم: ببخشید شما این 20 پنی را اشتباهی، اضافی دادید.
راننده تبسمی کرد و گفت:
⬅ببخشید شما همان امام جماعت جدیدی نیستید که تازه به این منطقه آمدهاید؟ من مدتی است که دارم درباره اسلام فکر میکنم، و این مبلغ را هم عمدا به شما اضافی دادم تا ببینم رفتار یک مسلمان در چنین موقعیتی چگونه خواهد بود؟!!!
آن امام جماعت مسجد می گوید:
وقتی از اتوبوس پیاده شدم حس کردم پاهایم توانایی نگه داشتن من را ندارند. به نزدیکترین تیر چراغ آن خیابان تکیه دادم…
🌹🌹اشکهایم بی اراده سرازیر بودند… نگاهی به آسمان انداختم و گفتم: خدایا! نزدیک بودم دینم را به 20 پِنی بفروشم!!!
چنان زندگی کن که.......👇
کسانی که تو را میشناسند، اما خدا را نمیشناسند، به واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•