eitaa logo
🕌مسجدجامع امام حسن عسکری(ع)(قزوین_کوثر)
1.5هزار دنبال‌کننده
17هزار عکس
11.6هزار ویدیو
72 فایل
﷽ این کانال جهت اطلاع رسانی فعالیت های مسجدجامع امام حسن عسکری (ع) واقع در شهرک کوثر قزوین راه اندازی گردیده است. پیشنهادات خود در رابطه موضوعات فرهنگی و نحوه مدیریت و توسعه مجموعه را با مدیر کانال 👇 در میان بگذارید: @khademmojtah @khademsm
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧡 🍃🔅السَّلاَمُ عَلَى الدِّينِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ... 🌱سلام بر مولایی که تنها نشانِ باقیمانده از دین و حجّت های خداست. 🌱سلام بر او که گنجینه علم الهی است. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله 🥀سلامی از قلبی گرفته به ناب‌ترین شادمانی ... سلامی از جانی یخ‌زده به آفتاب مهربانی ... سلامی از نهایت دلتنگی به اوج آرامش ... سلامی از من به شما...🥀 🥀 https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
سوره بقره آیه [ ۳۹-۳۸ ].mp3
1.74M
🔊🔊 تفسیر صوتی قرآن کريم🌹 ✍ 🎙مفسّر: حاج آقای 📖 [ قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهٰا جَمِیعاً فَإِمّٰا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدٰایَ فَلاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ// وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا أُولٰئِکَ أَصْحٰابُ النّٰارِ هُمْ فِیهٰا خٰالِدُونَ ] (/آیه ۳۹-۳۸) https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
🎐 📝سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔸خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی‌بن ابی‌طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند. 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎سه کاری که خداوند دوست دارد 🔻پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله: ثلاثةٌ يُحِبُّها اللّه ُ: قِلّةُ الكلامِ، و قِلّةُ المَنامِ، و قِلّةُ الطَّعامِ. ثلاثةٌ يُبْغِضُها اللّه ُ: كَثْرَةُ الكلامِ، و كَثْرَةُ المَنامِ، و كَثْرَةُ الطَّعامِ ◻️خداوند سه كار را دوست دارد: ◻️كم‌گويى و كم‌خوابى و كم‌خورى. ◻️سه چيز را نيز دشمن دارد: ◻️پرگويى، پرخوابى و پرخورى. 📚 تنبيه الخواطر : 2/213 ‌ ‌https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
☑️ روایتی از آخرین روز زندگی حاج قاسم: 🔹️ *پنج‌شنبه(۹۸/۱۰/۱۲)، دمشق ساعت ۷ صبح:* با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم، هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد... *ساعت ۷:۴۵ صبح:* به مکان جلسه رسیدم.....مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در سوریه حاضرند... *ساعت ۸ صبح:* همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و *فرمانده بزرگ جبهه مقاومت* وارد می‌شود.با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند. دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه *حاج‌قاسم* جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید: همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین!... همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت... گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه... آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد اما پنجشنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت: عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... *ساعت ۱۱:۴۰ ظهر:* زمان اذان ظهر رسید...با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!... *ساعت ۳ عصر:* حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم... پایان جلسه...مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خودرویی بیرون منتظر حاجی بود *حاج‌قاسم* عازم بیروت شد تا *سیدحسن‌نصرالله* را ببیند... *ساعت حدود ۹ شب:* حاجی از بیروت به دمشق برگشته، شخص همراهش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند... حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند..سکوت شد... یکی گفت:حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!... *حاج‌قاسم با لبخند گفت: می‌ترسید شهید بشم!...* باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد: *شهادت* که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست!...حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم.... حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: *میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته!...* بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد که اینم رسیده‌ست...اینم رسیده‌ست... *ساعت ۱۲ شب:* هواپیما پرواز کرد... *ساعت ۲ صبح جمعه:* خبر *شهادت حاجی* رسید... به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود... در آن نوشته بود: *«مرا پاکیزه بپذیر...»* 🔹️ راوی: از ستاد لشکر فاطمیون... https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا