فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👿 تلاش علی دائی در جهت #تجزیه_ایران و اختلاف افکنی و دروغپردازی مربوط به امروز و دیروز نیست.
😐
علی دایی: ۹۸ درصد مردم تبریز گوه هستن، ۲ درصد شون آدم حسابین🤭
✍️ فقط یه عقدهای و گدای تازه به دوران رسیده میتونه در مورد میلیونها نفر از هموطنان و حتی هم زبانان خود اینطور بگه
#سلیبریتی_دوزاری
زن زندگی آزادی
فقط اونجاش که مدعیان این خزعبلات حتی انسانها را هم با اعتقادات نژادپرستانه در باغ وحش نگهداری میکردند!!!!
🇮🇷
چو ایران نباشد تن من مباد
👈 شهره قمر بازیگر سینما و تئاتر در استوری اینستاگرام خود، همجنسگرایی هانیه توسلی و ترانه علیدوستی را فاش کرد!!!
💎 حالا شاید بهتر بشه حمایت این دسته از سلبریتیهای دوزاری رو از روحانی غربگدا درک کرد👿
استغفرالله ربی و أتوب الیه
#قوم_لوط
🇮🇷
چو ایران نباشد تن من مباد
ShabhayePishavar-Shab01-02.mp3
2.58M
🔹 ده فایل شبهای پیشاور با مضمون ده شب مناظره یک مبلّغ شیعی، مشهور به سلطان الواعظین شیرازی، با چند نفر از عالمان حنفی مذهب اهل سنت پاکستان است. در این مناظره سلطان الواعظین حقانیت شیعه را از طریق منابع اهل سنت اثبات می کند.
فایل اول👆
ShabhayePishavar-Shab04.mp3
3.1M
🔹 ده فایل شبهای پیشاور
🔰 با مضمون ده شب مناظره یک مبلّغ شیعی، مشهور به سلطان الواعظین شیرازی، با چند نفر از عالمان حنفی مذهب اهل سنت پاکستان است.✅
🔹 در این مناظره سلطان الواعظین حقانیت شیعه را از طریق منابع اهل سنت اثبات می کند.
شب چهارم
ShabhayePishavar-Shab03.mp3
4.16M
🔹 ده فایل شبهای پیشاور با مضمون ده شب مناظره یک مبلّغ شیعی، مشهور به سلطان الواعظین شیرازی، با چند نفر از عالمان حنفی مذهب اهل سنت پاکستان است. در این مناظره سلطان الواعظین حقانیت شیعه را از طریق منابع اهل سنت اثبات می کند.
شب سوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 زمانی بود در زمان رضاشاه که وقتی یه تهرانی میخواست بره کرج نیاز به اجازه خاص از نیروهای متفقین داشت؛ چون اشغالگران اونجا بودن!!!
... بفرما اینم صوت و تصویر آقای هویدای بهایی، که بیش از ۱۳ سال نخستوزیر محمدرضا شاه بوده👆
🇮🇷❤️🇮🇷
چو ایران نباشد تن من مباد
👿 در غرب، بدترین توهین به سران کشورها اینه که اون هارو با شمایل هیتلر نمایش بدیم،
پس مقابله به مثل کنیم و تا میتونیم تصویر آدولف ماکرون رو منتشر کنیم.
🇮🇷
چو ایران نباشد تن من مباد
ShabhayePishavar-Shab06.mp3
5.7M
🔹 ده فایل شبهای پیشاور
🔰 با مضمون ده شب مناظره یک مبلّغ شیعی، مشهور به سلطان الواعظین شیرازی، با چند نفر از عالمان حنفی مذهب اهل سنت پاکستان است.✅
🔹 در این مناظره سلطان الواعظین حقانیت شیعه را از طریق منابع اهل سنت اثبات می کند.
شب ششم
ShabhayePishavar-Shab05.mp3
4.36M
🔹 ده فایل شبهای پیشاور
🔰 با مضمون ده شب مناظره یک مبلّغ شیعی، مشهور به سلطان الواعظین شیرازی، با چند نفر از عالمان حنفی مذهب اهل سنت پاکستان است.✅
🔹 در این مناظره سلطان الواعظین حقانیت شیعه را از طریق منابع اهل سنت اثبات می کند.
شب پنجم
💎 ورزشگاه فوتبال شهر بصره،
در دوران اشغال این شهر از سوی انگلستان، توسط شرکت پیمانکاری تورنتون توماستی انگلستان ساخته شده، نه توسط ایران....
👈 درضمن این مسابقات فوتبال که امسال دورهی ۲۵ آن برگزار میشود و در ۲۴ دورهی قبلی آن، سکوتی مرگبار جامعهی همیشه بیدار!!!! مارا فرا گرفته بود و گویا قرار است که همه در این دولت از حالت سایلنت خارج شوند و ندای #خلیج_فارس سر دهند!!!
😔کاش لااقل مشتی بیسواد بدیهیاتی که حتی با یک جستجوی ساده ماهیتش مشخص میشه رو سیاسی نمیکردن...
#PersianGulf
🇮🇷
چو ایران نباشد تن من مباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 رویارویی آهنگران بسیج عراق،
با آهنگران ایرانی...😊
💎 آهنگران خودمون هنگ کرده
🇮🇷
چو ایران نباشد تن من مباد
💎 در محلهی بوستان ابریشم، در قسمت جنوبی محله خزانه بخارایی، مابین تهران و شهرری و ضلع غربی خیابان فدائیان اسلام امروزی، شهرکی هست که در دههی شصت و بعد از انقلاب بر روی حلبیآباد و زاغهنشینیهای قبل از انقلاب ساخته شده، این محله خیلی هم زیبا و شیکه،
👈 اما وقتی به مردم این شهرک میگفتم پدران و مادران شما زمانی در این شهرک که زمان شاه حلبیآباد و زبالهدان بود حتی آب برای آشامیدن هم نداشتند، و توی زبالهها به دنبال حلبیهای خالی روغنهای ۱۷ کیلویی میگشتند تا بعنوان دیوار خانه ازش استفاده کنند، میخواستند با ماشینهای شاسی بلند چند میلیاردی شون منو زیر بگیرن...
#قدرت_رسانه
#جنگ_شناختی
🇮🇷
مسعود𓄂𓆃فدک
𓄂𓆃
💎 میپرسند: ما که این همه گاز داریم، چرا میگن کم مصرف کنید؟
👈 و اما پاسخ ،
فرض کنید توی خانه ۱۰ صندوق پرتقال دارید ، اما میتونید همه رو فقط در عرض یک شب بخورید؟
بله ما زیاد گاز داریم،
اما لولههای گازکشی بین شهرها و تلمبه خانههای بین شهری توان پمپاژ و عبور این حجم از گاز در یک بازهی زمانی که دمای هوا بیش از حد معمول پائین میاد رو نداره و با وجود این که با لطف خدا از نظر منابع گازی قوی هستیم ، اما سیستم انتقال گاز توان پاسخگویی به حجم بالای مصرف رو نداره و عقل و شرع هم حکم میکنه که حتی اگر در کنار دریا هم باشیم ، باز هم از مصرف بیرویه خودداری کنیم و حد اعتدال رو رعایت کنیم.
🇮🇷
مسعود𓄂𓆃فدک
𓄂𓆃
💎 یه سال تابستون، علیرضا که نوهی عمهام بود شب خونهی ما موند، فکر کنم حدود سال ۶۲ یا ۶۳ بود، منم یه پسر ۱۲ یا ۱۳ ساله،
یه دفعه علیرضا بهم گفت: مسعود آتاری نداری ؟
گفتم: نه
👈 گفت خب بریم کرایه کنیم!!!!
من که تا حالا چیزی کرایه نکرده بودم و همیشه یا چیزی رو داشتم ، یا نداشتم، این پیشنهاد خیلی منو هیجانزده کرد،
👈 رفتیم یه مغازه که اون موقعها در اصل نوار کاست میفروخت، اما بصورت قاچاق، ویدئو و دو حلقه فیلم VHS فیلم هندی هم کرایه میداد ( من تا حالا از این کارها نکرده بودم، یه پسر پاستوریزه و چشم و گوش بسته، که حتی آوردن اسم ویدئو هم برام یه تابو بود،) خلاصه علیرضا که خودش هم آتاری نداشت و خونهی فامیلهاشون آتاری بازی کرده بود، منو ترغیب کرد تا وارد کار خلاف بشم و با ترس و لرز از فروشنده سئوال کردم:
آتاری هم کرایه میدی؟
فروشنده گفت: بله، شبی ۱۵ تومن (۱۵۰ ریال ) با یه جلد شناسنامه و یه دفترچه بسیج اقتصادی...
قلبم داشت تند تند میزد💓
به علیرضا نگاهی کردم و گفتم حالا چجوری به مامانم بگم؟!
گفت برو بگو، نترس اجازه میده
👈 خلاصه با بسمالله گفتن و بیم و امید رفتم پیش مادرم و گفتم: اجازه میدی امشب آتاری کرایه کنیم؟
مادرم که یه دفعه انگار فحش بدی از دهان من خارج شده، آه بلندی کشید و نگاه تندی به من کرد و جوری که منو جلوی علیرضا ضایع هم نکرده باشه گفت: چشمم روشن،
چشمم روشن، حتما چند روز دیگه هم میای و میگی میخوام برم سینما!!! دو روز دیگه هم ... لبش رو گاز گرفت و گفت برید توپ بازی کنید ⚽️
من که تازه ترسم ریخته بود و جریتر شده بودم، شروع کردم به التماس کردن و قول دادن و اینکه دیگه دفعهی آخرمه...
👈 علیرضا هم تا اون موقع پشت من سنگر گرفته بود، نطقش باز شد و گفت: زن دائی آتاری خیلی خوبه، توی آتاری فوتبال هم هست،
ما اصلا بخاطر فوتبال میخوایم آتاری کرایه کنیم،
مادرم بیشتر اخم کرد و همراه با لبخند تند و از روی عصبانیت و خشمی که سعی میکرد به لبخند تبدیلش کنه،
مادرم که تازه متوجه واژه کرایه شده بود گفت: چرا کرایه؟
چرا نمیخرید؟
گفتم گرونه! حدود ۵۰۰ تومنه،
گفت: پولش مهم نیست ( بنده خدا خیلی مستأصل شده بود، الان که دیدم مادری با خالکوبی پسرش غافلگیر شده بود و گریه میکرد، متوجه میشم که مادرم اون زمان که نمیدونست آتاری اصلا چی هست، چه حالی داشته، مادرم همیشه به روز بود، اما خب تازه آتاری آمده بود و خیلی از مردم نمیدونستن آتاری چیه...)
__به من گفت: باشه خودم برای تولدت میخرم،
گفتم ما امشب میخوایم بازی کنیم،
علیرضا امشب اینجاست، هرشب که نیست!!!
گفت: خب کی کرایه میده؟!
گفتم فلانی،
حالا دیگه یه دفعه صداش رو بالا برد و گفت:
همون که میگن فیلمهای بد کرایه میده؟
منم خودم رو زدم به بیخبری وگفتم، نه بابا اون بنده خدا فقط نوار مجاز میفروشه، حالا بعضی وقتها نوار ترانه هم میفروشه که دیگه فکر کنم توبه کرده باشه😊
[ راستش خود منم نمیدونستم آتاری چیه، فقط از زبان بچههایی شنیده بودم که اونها هم از بچههای دیگه شنیده بودن که باهاش توی تلویزیون بازی میکنن،]
👈 گفت: اصلا من باید اول از دائیجان سئوال کنم، اگه گفت اشکالی نداره اجازه میدم،
من که انگار جام جهانی رو فتح کرده باشم🏆 نگاهی به علیرضا انداختم و علیرضا هم از اینکه چیزی که توی خونهی خودشون بهش دسترسی نداشته رو میتونه توی خونهی ما بدست بیاره، خیلی خوشحال بود،
مادرم هم خوشحال بود که تونسته بود با بهانهای اصرارهای منو مشروط کنه به اجازهی نظارت استصوابی از سوی دائیجانم!!!!!
👈 خلاصه،
مادرم زنگ میزنه به داداشش،
دائیم هم زنگ میزنه به یکی از دوستاش و سئوال میکنه که آتاری مشکلی نداره؟!
که بالاخره از سوی سلسله مراتب اجازه صادر شد و منو علیرضا با دویدن با یه شناسنامه و یه دفترچه بسیج اقتصادی و ۱۵ تومن پول رفتیم اون مغازه و طرف که انگار قرار بود فرمول غنیسازی اورانیوم رو در اختیار ما بذاره با غروری خاص، وسائل رو تحویل ما داد و در همون حال گفت، از الان تا ۲۴ ساعت، هر یک ساعت که تاخیر کنی ۲ تومن جریمه میشی!!!!
یادش بخیر،
اون شب تا صبح هیچ کدوم ما نخوابیدیم، مادرم و دائی و مادربزرگ و پسر عموم که خبردار شد با خواهرش آمدند و تخمه هم خریده بودن،
ظهر روز بعد بود که دائیم ۱۵ تومن دیگه بهم داد وگفت برو ۲۴ ساعت دیگه تمدیدش کن
✍️ کمتر از دو ماه بعد تولدم بود، #مادرم❤️ برام یه آتاری خریده بود،
ووووووو حالا من روبروی LED نشستم و پسرانم هم دارن PS5 بازی میکنن، و منم بهشون غر میزنم که،
بسه دیگه،
این که نشد نون و آب،
خاموشش کنید و برید درستون رو بخونید و آماده بشید که امشب میخوایم بریم خونهی مامانجون به مناسبت #روز_مادر❤️
اینم بگم که دیروز سر مزار علیرضا بودم،
خدا رحمتش کنه، چند سال پیش توی خانطومان شهید شد.
✍️ خاطرهی واقعی از
مسعود𓄂𓆃فدک
💎 فتنههایی که با دروغ شروع شد:
فتنه۸۸: برنده قطعی انتخابات اینجانب هستم!
فتنه۹۸: من خودم صبح جمعه فهمیدم بنزین گرون شده!
فتنه۱۴۰۱: دخترم هیچگونه بیماریِ زمینهای نداشت!
✍شیخ شبانی
🇮🇷
چو ایران نباشد تن من مباد
𓄂𓆃
💎 واژگانی مثل زندگی و زایش و زنده، همه از مصدر زن هستند و اگر زن نباشه،
هیچ کدوم اینها اتفاق نمیافته،
و جالبه که مرده و مردگی و مردار هم از مصدر مرد هستند و به این معنا که بدون وجود زن، زندگی به شورهزاری از میرایی و مرگ و میر و مردن تبدیل میشه و زندگی بدون دنباله و ابتر خواهد بود...
#روز_مادر_مبارک❤️
#روز_زن_مبارک🌹
🇮🇷
مسعود𓄂𓆃فدک
﷽
𓄂𓆃
💎 زن مسلمان، زن شرقی نیست، ( به معنای محصور در خانه و مصداق این شعر فردوسی که سروده؛
زنان را بُود در جهان یک هنر،
نشینند و زایند شیرانِ نر! )
👈 زن غربی هم نیست ( به معنای رها و بیقید و بیرون از خانواده )
✍️ ملاک ما از #زن_مسلمان
زنیست، ریحانه و کنشگر و آگاه و مسئول در جامعه با حفظ حیا و #مادر بعنوان ستون اصلی خانواده و اساس زندگی
( زن زندگی آزادی،
جمهوری اسلامی🇮🇷 )
#روز_مادر_مبارک❤️
#روز_زن_مبارک🌹
🇮🇷
به قلم مسعود𓄂𓆃فدک
𓄂𓆃
بابام زمان شاه یواشکی که مادرم متوجه نشه با پسر خواهرش که همسن خودش بود گاه گداری میرفت سینما،
و همیشه خیلی دوست داشت که تلویزیون داشته باشه،
اما از ترس مادرم که خیلی مومنه حتی جرئت گفتنش رو هم نداشت
👈 تا اینکه انقلاب شد و روز ۱۲ بهمن هم امام به ایران میاد و من و بابام هم پیاده از شهرری تا بهشتزهرا میریم استقبال، مثل همه مردم
(یادمه نصف راه رو که بابام فکر میکرد خسته شدم منو قلندوش میکرد، بنده خدا حتما خسته میشد که یه پسر ۷ ساله رو قلندوش کنه، اما انرژی انقلاب و نشاط حاصل از خبر اومدن امام حتما بالاتر از این حرفها بوده)
خلاصه، امام شروع به صحبت کرد و مردم هم گوش دادن و اونجایی که امام فرمودند: من دولت تعیین میکنم جمعیت منفجر شد.
👈 اما اون روز برای بابام متفاوت بود و فکر میکنم تنها چیزی که از اون سخنرانی شنید این بود که، ما با تلویزیون مخالف نیستیم با مرکز فحشا مخالفیم...
👈 یادمه برگشتنی منو گذاشت پشت یه وانت پر از جمعیت که از جاده قدیم قم به سمت تهران میرفت و به یه نفر گفت این بچه رو توی میدون شابدولظیم پیاده کن،
خودشم مثل بیشتر مردم بصورت دو از بهشت زهرا خارج شد،
⭐️ وقتی رسیدم خونهی مادربزرگم، مادرم با تعجب پرسید: بابات کو؟
که منم ماجرا رو تعریف کردم
👈 یک ساعت بعدش بابام هم رسید و مادرم با عصبانیت بهش گفت: احمد تو چطور جرئت کردی بچه رو تنها بفرستی خونه؟
که بابام اصلا نشنید و فقط چیزی که توی مسیر توی ذهنش مرور میکردو بازگو کرد و گفت:
انسی میدونی آقا چی گفت؟
و خودش ادامه داد که،
آقا گفت: میتونید تلویزیون بخرید😊
🇮🇷
مسعود𓄂𓆃فدک
بقیه در پست بعدی👇