هرکی رفت دیگه منتظرش نباش
چون اگر برگشت دیگه
راهه رفتنو یاد گرفته..😔💔
✍ #ݦَݓـ.ٓ.ـݩهْاٰیٍ_خْـ.ٓ.ـاٰڝٖ ❁❣❁
☆←•┅═══•❁₯❁•═══┅•→☆
ℓɨŋk•☞ @MatnhayeKhas ❢✧❣✧❢
هر پادشاهی ابتدا یک نوزاد بوده...
هر ساختمانی ابتدا فقط یک طرح روی کاغذ بوده...
مهم نیست امروز کجایی...!؟
مهم اینه که فردا کجا خواهی بود...!؟
هر کس در زندگی خود یک کوه اورست دارد که سرانجام یک روز باید به آن صعود کند...!!!
زمین خوردی!؟
عیبی ندارد...
برخیز...!!!
نگذار زمین به جاذبه اش ببالد...
سر به دو زانوی غم فرو مبر،سرت را بالا بگیر...
قدرت دستانی که به سویت دراز شده از یاد برده ای!!؟؟
کوله بارت ریخت!؟عیبی ندارد...
سبک باشی راحتتر اوج میگیری...
زندگی عالیست پس عاشق زندگیت باش..
✍ #ݦَݓـ.ٓ.ـݩهْاٰیٍ_خْـ.ٓ.ـاٰڝٖ ❁❣❁
☆←•┅═══•❁₯❁•═══┅•→☆
ℓɨŋk•☞ @MatnhayeKhas ❢✧❣✧❢
در بعضی طوفانهای زندگی، کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی!
مگر از خودت.
متوجه میشوی, بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد،
متوجه میشوی روی بعضی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد
میفهمی بعضی را هر چند آشنا، اما نمیتوان شناخت
و این اصلاً تلخ نیست، شکست نیست،
آگاه شدن نام دارد
ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی، این آگاهی دردناک است!
اما تلخ هرگز.
««توصیه میکنم خودت رابیشتر بشناس و کمی هم اطرافیان و نزدیکانت»»
✍ #ݦَݓـ.ٓ.ـݩهْاٰیٍ_خْـ.ٓ.ـاٰڝٖ ❁❣❁
☆←•┅═══•❁₯❁•═══┅•→☆
ℓɨŋk•☞ @MatnhayeKhas ❢✧❣✧❢
*کیفر ظلم به همسر*
موضوع داستان : اعتقادی ، اخلاقی
تاجری بود که چشمانش درد گرفت و رفته رفته دردش شدید شد به هر دکتری که مراجعه می کرد مداوا نشد تا آنکه کور شد. بعد از مدتی با راهنمایی یکی از دوستان او را نزد جناب شیخ آوردند و از ایشان راه علاج را پرسیدند.
شیخ به آن مرد تاجر گفت: به شرطی علت و راه علاج آن را بیان می کنم که هرچه بگویم به آن عمل کنی و از آن تخلف ننمایی و ایشان هم قبول کرد. شیخ فرمود: شما خانه ای در شهر داشتید که با همسرتان در آن زندگی می کردید بعد از مدتی باغی در خارج شهر خریدید که خانه ای در وسط باغ است و منزلی را که در شهر داشتید اجاره دادید و خودتان به آن محل جدیدمنتقل شدید، خود شما صبح زود به سرکار می روید و شبها دیر بر می گردید ، ولی همسرتان که سیده است ، تنها در خانه می ماند و بسیار احساس تنهایی می کند و می ترسد هرچه هم برای بازگشت به منزل قبلی اصرار کرد شما نپذیرفتیدتا اینکه شبی دیرتر از شبهای دیگر به خانه رفتید و او خیلی ترسیده و به شما پرخاش کرده بود و شما بجای عذر خواهی او را سیلی زدید و این بیماری و نابینایی تان نتیجه و کیفر آن ظلمی است که به همسرتان کردید.
مرد تاجر که صحت فرمایش شیخ باعث شگفتی او شده بود گفت: حالا می فرمایید چه کنم؟ شیخ گفت: برو غسل توبه کن و بعد از طلب حلیّت از همسرت به همان خانۀ پیشین برگرد آن مرد گفت: آخر آن خانه را اجاره داده ام و به این زودیها مدتش به سر نمی آید. جناب شیخ مانند طبیب حاذقی نسخه دیگری برای وی تجویز کرد و دستور داد: پس باغ را اجاره بده و با پول آن جایی را در شهر اجاره کن. تاجر همین کار را کرد و با توبه و انابه به درگاه ذات باری تعالی پس از چند ماه چشمش بهبود یافت و مانند اول شد.
#ݦَݓـ.ٓ.ـݩهْاٰیٍ_خْـ.ٓ.ـاٰڝٖ ❁❣❁
←•┅═══•❁₯❁•═══┅•→
ℓɨŋk•☞ @MatnhayeKhas
هدایت شده از 🌹 رساله تمام مراجع🌹
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
آقـا جـان یـابن الحسـن
ناراحتیم از ناراحتیتان😞
آجرک الله یا صاحبنـــــا💔
عطـرگل نرگـس کجـایی؟
دﺭ ﻋـﺰﺍﯼ جدبزرگوارتون ﯾـﺎﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴـﻦ یکـدﻡ ﺑﯿـﺎ
ﺗﺎﻧﮕـﻮﯾﻨـﺪﺍﯾﻦ ﺟﻤﺎعـت ﺑﺎنـی ﻣﺠـﻠس کجـاسـت؟
شهـادت مظلومانـه وجانسـوز اولین مـرد مسلمـان امیـرالمومنیـن علـی علیه السـلام رامحضر آقا صاحـب الزمان عج وتمام شیعیـان تسلیـت عرض مینماییم🙏
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
از یـــــہ جـــــآیــــــے بــــــہ بـــــــعـــــــد یــــــــهــــــویــــــــے،اصــــــــمتـــــــمـــــــ نـــــــمــــــیـــــــارمــــــ🖤💔🖤
#متنهاے_خاص♀Ξ↓↓
↳𝑗𝑜𝑖𝑛→🕇 @Matnhayehkhas
↯ᶦʟᵒ͜ᵛᴇ ⸾Ⓢ💝ⓜ⸾ ʏᵒᴜ↯
•─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─•
✨
کاش با بعضیا رو دروایسی نداشتم....
زل میزدم تو چشماشو میگفتم خفه شو....
#متنهاے_خاص♀Ξ↓↓
↳𝑗𝑜𝑖𝑛→🕇 @Matnhayehkhas
↯ᶦʟᵒ͜ᵛᴇ ⸾Ⓢ💝ⓜ⸾ ʏᵒᴜ↯
•─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─•
בلـــَم گرفتــﮧ…
از همــﮧ ی بــی تفآوتــی هآ…
از همــﮧ فــَرآموشی هآ…
از هَمﮧ بــی اعتمــآدی هآ…
کــآش معلــمی بود و انشـ ـ ـــآیی مــی خوآســت…
'روزگــآر خوב رآ چگونــه مــی گــُذرآنید ؟'