در راهِ رسیدن به تو گیرم که بمیرم ،
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم ،
یك قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا ،
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم ،
یا چشم بپوش از منو از خویش برانم ،
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم ،
این کوزه ترك خورد چه جای نگرانیست ،
من ساخته از خاكِ کویرم که بمیرم ،
خاموش مکن آتشِ افروخته ام را ،
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم .