مطلع عشق
#باهم_بسازیم ۱۷ 💡به یاد داشته باشیم که: هر مشکل و مسئله ای میتواند چندین راه حل داشته باشد! 💡افرا
پستهای روز یکشنبه(خانواده وازدواج)👆
روز دوشنبه( #حجاب_و_عفاف )👇
💟 من در محیطی رشد میکنم که...
❇️ رهبرانقلاب: زن در محیط اسلامی رشد علمی میکند، رشد شخصیتی میکند، رشد اخلاقی میکند، رشد سیاسی میکند.
🔺 در اساسیترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار میگیرد، در عین حال زن باقی میماند.
🌸 زن بودن، برای زن یک نقطهی امتیاز است، یک نقطهی افتخار است. ۹۱/۱/۲۴
دریافت با کیفیت بالا https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=38399
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#افزایش_ظرفیت_روحی 22 🔶 یاداوری و تذکر مبارزه با راحت طلبی یکی از مهم ترین کارهای ما باید باشه. ⭕
#افزایش_ظرفیت_روحی 23
🔶 چرا خوبان الهی معمولا آدم هایی بودند که زندگی اشرافی نداشتند؟ و خیلی وقتا کارای شخصیشون رو خودشون انجام میدادند؟
🔹 چون کسی که اهل مبارزه با راحت طلبی باشه میدونه استفاده زیاد از رفاه و اسایش، آدم رو راحت طلب میکنه.
☢️ برای همین بزرگان و عرفا گاهی وقتا یه سری سختی های اضافه ای هم به خودشون میدادند.
- ببخشید یعنی کلا ما از هیچ وسیله ای برای راحتی خودمون استفاده نکنیم؟🤔
- بله خوبه که آدم از وسایل رفاهی مثل لباسشویی و جاروبرقی و سایر وسایل الکترونیکی در منزل استفاده کنه
👈🏼 ولی این به شرطی باید باشه که آدم یه وقت جداگانه ای رو برای فعالیت های بدنی اختصاص بده. مثلا با اینکه ماشین داره امابلند بشه و پیاده تا مغازه بره. یا گاهی یه کار فنی یا سنگینی رو خودتون انجام بدید.
❇️ یه سری سختی ها رو خودتون اضافه تر باید به خودتون بدید تا جبران اون راحتی هایی که داشتید بشه.
بالاخره اگه آدم سعادت در دنیا و آخرت رو میخواد تنها مسیرش همینه. اگه آدم دلسوز خودش و آینده و قیامتش هست باید یه جاهایی پا روی راحت طلبی خودش قرار بده
🌺❤️ ان شالله که شما از افرادی هستید که حتما با راحت طلبی منفی خودتون مبارزه میکنید...
❣ @Mattla_eshgh
#عفافگرایی
#حیامندی
#معنی_عفاف
🌸عفاف یعنی #حیا کردن از ورود به #حریم_خصوصی دیگران و نخوردن غذای دیگران حتی در گرسنگی!
🌸عفاف یعنی پذیرفتن #محدودیتهای منطقی، همراه با لبخند رضایت و سکوتِ بدون شکایت.
✴️آدم #عفیف به خودش اجازه نمیدهد، در قبال ریخته شدن آبرویش، به لذتی دست پیدا کند و نزد خودش هم، آبروی خودش را نمیبرد.
👤استاد #پناهیان
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
🍃آرامش روحی یه دختر به حجابشه… آرامشم ربطی به خنده نداره…خیلی ها میخندن.. ولی وقتی میرن خونه شبا خوا
🍃چند وقت پیش شنیدم خیلی از دخترای سایت سال ۱۳۹۹ رو میخوان با حجاب چادر شروع کنن…
خیلی خوشحال شددم.
به نظرم دختری که از لحاظ روحی سالم باشه و اهل لجبازی نباشه…به راحتی به حقیقت حجاب و چادر میرسه…
ولی کسی که کلا خودشم با خودش درگیری داره…خب …واقعا نمیتونه سمت چادر بره…چون نفس امارش قویه…
چون نمیتونه خودش به خودش نگاه کنه و توجه کنه…به ناچار این کمبود رو از اینو اون میگیره…
یه جورایی خوشش میاد دیده بشه…
وگرنه دختری که کمبود نداره…با افتخار سمت چادر میره…
اینا حقیقته…
شاید بعضی دختر ها چادری باشن که واقعا نشاط نداشته باشن و بازم احساس کمبود کنن…اره…همیشه استثنا و مثال نقص وجود داره…اما اینو در نظر داشته باش که کل قانون زیر سوال نمیره.
شاید بگی داداش رضا ؟ اگه سمت چادر برم…خب مسئولیتم بیشتر میشه…میترسم چادری بشم بعدش اشتباه کنم و اسم چادر بد در بره …
داداش رضا ؟
اگه ظاهرم مذهبی بشه ولی از درون کثیف باشم چی ؟ اگه یه خطایی کنم و ابروی چادر بره چی ؟
جواب :
ببین…
اولا تحول یه دختر با حجابش صورت میگیره…
کلا قدم اول تحول هر دختری از حجابشه…
چون به شدت رو با خدا بودن یه دختر تاثیر میذاره…
کلا پاکی روح یه دختر از حجابش میاد.
حجاب روح لطیف یک دختر رو سالم میکنه.
بخاطر همینه هر دختری متحول میشه اول سمت حجاب میره…
اینی که میگم رو با دلیل میگم.
خیلی از دخترای لاک جیغی منو میشناسن و پای حرفاشون نشستم.
همشون میگفتن حجاب قدم اوله با خدا بودنه…
#داداش_رضا
#حجاب_برتر #چادر
ادامه دارد...
❣ @Mattla_eshgh
#معرفی_کتاب نمی دانستم (کتاب نوجوان)
کتاب «نمیدانستم در سایه حجاب زیبایی ام پایدار تر است»،به بیان زیباییهای حجاب و عفاف و شبهه زدایی در قالب داستانی خواندنی با تمثیلاتی بسیار شیوا میپردازد و نقش آفرینان داستان نیز خود نوجوانان و دانش آموز میباشند.
این کتاب پاسخ به شبهات حجاب، در قالب داستانی جذاب، ویژه نوجوانان.
این کتاب که به قلم حسن محمودی از سوی مرکز تحقیقات و طرحهای کاربردی حجاب ریحانه النبی(س) به چاپ رسیده ، به بیان زیباییهای حجاب و عفاف و شبهه زدایی در قالب داستانی خواندنی با تمثیلاتی بسیار شیوا میپردازد و نقش آفرینان داستان نیز خود نوجوانان و دانش آموز میباشند.
مؤلف، مباحث خویش را ضمن دو داستان زیبا و یک واقعه تاریخی، در موضوعات ذیل تنظیم نموده است:
تار مو، سختی چادر، چرا در نماز، چرا در کلاس، عوامل بد حجابی، مردان حریص،حجاب مانع کار، حداقل حجاب، امام زمان و جنازه زنی خوش حجاب، سلامیدوباره به گلها، طلا، میوه بی پوست، حراجی، حصار عفت، مروارید، گردو بازی،…
لازم به ذکر است مؤلف ، جهت محفوظ ماندن مطالب در ذهن مخاطبان، در پایان کتاب، سؤالاتی تستی و تشریحی از متن کتاب آماده نموده ، که نهادهای فرهنگی نیز میتوانند جهت بر گزاری مسابقه، از آن استفاده کنند.
مناسب برای دختران ۱۰ تا ۱۴ یا ۱۵ سال
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
📕محافظ_عاشق_من🥀 ✍ به قلم : #ف_میم 🍃 قسمت_صد_هشتم به باغ ارم که رسیدند ، امیر گفت : قراره عقربو
📕#محافظ_عاشق_من🥀
✍ به قلم : #ف_میم
🍃 #قسمت صد نهم
مهدا غذایی سفارش داد و بر خلاف امیر آرام نشست و به آهنگی که پخش میشد گوش سپرد .
ـ جوری آروم نشستین که آدم میترسه ! .
مهدا لبخندی زد و گفت : چرا باید بترسین ؟
ـ آرامش قبل از طوفان
ـ مغز آدما خیلی سادست راحت میشه گولش زد پس گولش بزنید شما آرومید هدفتون حقیقته برای خدا می جنگید پس چه ببرید چه ببازید پیروزید
ـ من نمی تونم اینقدر آروم باشم
دستش را بالا آورد و ادامه داد ؛ دستام یخ کرده
ـ حق دارین ولی الان خطری ما رو تهدید نمیکنه بهتره آروم باشین و منتظر سوپرایز بهایی ها بمونیم
ـ همیشه از این فرقه بدم میومد ، اصلا حس خوبی بهشون نداشتم با اینکه خودمم آدم درست و راستی نبودم ولی بدیشونو حس میکردم
ـ ذات آدم خوب و بد رو از هم تشخیص میده
گارسون غذا را آورد و مهدا مشغول شد و با آرامش شروع کرد .
ـ شما چرا چیزی سفارش نمیدین ؟
ـ من ناهار خوردم
تا کی باید منتظر باشیم ؟
ـ صبر داشته باشید
خواست چیزی بگوید که پسری او را خطاب قرار داد و گفت :
ببخشید من میتونم این جا بشینم ؟
امیر نگاهی به مهدا انداخت و وقتی مخالفتی در چهره اش ندید سری به نشانه مثبت تکان داد ، پسر نشست و رو به امیر گفت :
چه خبر آقا مهرداد گل ؟
امیر با چشم های گرد به فرد مقابلش نگاه کرد .
ـ چیه داداش تعجب کردی ؟
ـ ایشون آقا یاسین هستن
با این حرف مهدا امیر با تعجبی دو چندان به مهدا نگاه کرد که خودش زود تر به سوال مشهود در چشم های امیر جواب داد :
منم مثل شما از چیزی خبر ندارم ... سروان احمدی قراره بهم بگه
یاسین : همون طوری که از قبل بهت گفته بودم عقرب فقط یه صداست ...
صدای مروارید وگرنه خودش کاره ای نیست به خاطر اینکه بره اون ور و اونجا تابعیت بگیره این کار ها رو میکنه و برای کار های بزرگی آموزش دیده ،
چندین نفر از پسر های دانشکده تون رو اغفال کرده ، متاسفانه داخل مهمونیا ...
با دیدن حال خراب امیر سکوت کرد و گفت : ببین داداش میدونم چقدر با دیدن خواهرت حرص میخوری ولی مطمئنم از جهله و هیچی از کاراش نمی فهمه این از رفتارش قابل فهمه ، امیدوارم هر چه زودتر بتونیم نجاتش بدیم ... زیاد طول نمیکشه خواهرت با ما برمیگرده
مهدا : الان آنلاین می بینینشون ؟
ـ آره
ادامه دارد ...
📕محافظ_عاشق_من🥀
✍ به قلم : #ف_میم
🍃 قسمت_صد_دهم
یاسین بعد از تماسش رو به مهدا گفت : خانم رضوانی ؟ لطفا بعد از دنبال کردن ثمین بیاین خونه
ما فقط میخوایم تمام افرادی که میتونیم رو پیدا کنیم ،
البته بچه های شیراز خیلی از پروژه های صهیونیستی یا بهاییت منحل کرده
اما هنوز دارن جولان میدن
ـ متوجهم
ـ این امیر خان هم باید بره دنبال میم .ح هر چند سروان احمدی هست اما اگه سجاد کاری بکنه ما تقریبا بیچاره ایم
قطعا سجاد و ثمین اینجا از هم جدا میشن ، سجاد خوراک سرگرد و تیمش که الان این ملاقات رو زیر نظر دارنه ،
ثمین برای شما و طرف ملاقات برای من ...
خب یا علی بگین یکم باغ ارمو بگردیم بعدش از هم جدا بشیم
قبل از اینکه اونا از هم جدا بشن ، خانم رضوانی مسلحید ؟
ـ بله
ـ بسیار خب ، تا اونجایی که مقدوره سعی کنید ازش استفاده نکنید ...
با گوشی که هر دو دارین به تیم متصلید ... راستی یه خبر دارم براتون !
سید هادی خبر داد دختر مروارید دیروز از امارات اومده اینجا و الان در خدمت بچه های اطلاعاته
سرهنگ گفتن طبق نقشه شما عمل کنیم ، باید دختر مروارید بشید ...
ادامه دارد ...