eitaa logo
مطلع عشق
278 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 میگویند ایران کشوری ضعیف، منزوی و فقیر است که از جامعه جهانی دور مانده! اما هرساله نیمی از سخنان روسای جمهوری آمریکا "ابرقدرت" در سازمان ملل درباره است! 💢 @Mattla_eshgh
🔹 ... 24 تو راه خونه بودم که عرشیا زنگ زد. -سلاااااام خوشگل خودم😍 -سلام عزیزم. خوبی؟ -اگه خانومم خوب باشه😉 چقدر سعید "خانومم" صدام میکرد... آخرش چیشد؟ هیچی... الانم به یکی دیگه میگه خانومم 😏 دیگه نمیتونستم هیچ حرف عاشقانه ای رو باور کنم 😔 -ممنون،خوبم -پس منم عالیم😉 کجایی نفسم؟؟ -دارم میرم خونه. کلاسم تازه تموم شده😊 -خب چرا خونه؟ اونجا که تنهایی، بیا پیش من. منم تنهام😉 -آخههه... -آخه نداره دیگه، بیا دیگه... لطفاً... 😢 -باشه عزیزم.میام. -قربونت برم مننننن بیا تا برسی منم سفارش بدم یچیز برای نهار بیارن. -باشه ممنون. فعلاً قطع کردم و گوشی رو کلافه انداختم رو صندلی. همیشه از اینکه کسی بخواد با لوس بازی به زور متوسل شه و کارشو جلو ببره بدم میومد 😠 خصوصاً یه مرد گنده با یه صدای کلفت و اون قد و قواره، بعد بخواد خودشو لوس کنه😖 کلا از نازکشی بدم میومد،دوست داشتم فقط خودم ناز کنم😌 اتفاقا بدم نیومد برم یکم ناز کنم😉 یه نقشه هایی تو سرم کشیدم و راه افتادم 😈 تو راه بودم که مرجان زنگ زد! -جانم -سلام عزیزممم.خوبی؟ -سلام تنبل خانوم.چقدر میخوابی؟؟ -وای ترنم هنوزم اگر ولم کنی میخوابم.نمیدونی چقدر خسته ام.... -خسته ی چی؟؟؟ کجا بودی مگه؟؟ -پاشو بیا اینجا تا برات تعریف کنم😁 -الان نمیتونم،لوس نشو،بگو -چرا نمیتونی مثلا؟😒 -دارم میرم پیش عرشیا -ای بابا... تا کی اونجایی؟ نمیشه بپیچونیش؟ -نه بابا خواستم،نشد! میرم دو سه ساعت میمونم میام،خودمم حوصلشو ندارم. -عه چرا؟ دعواتون شده؟ -نه،دعوا برای چی؟ -پس چرا حوصلشو نداری؟ -ندارم دیگه. سعید که خانواده دار بود،آخرش اون بلا رو سرم آورد، اینکه هیچکس بالاسرش نیست و خونه مجردی هم داره، خدا میدونه تو نبود من با چند نفره....😒 -زیادی بی اعتماد شدیا😅 دیگه اینقدرم نمیخواد فکرای مورد دار کنی راجع به جوون مردم 😅 -دیگه به خودمم اعتماد ندارم،چه برسه به پسر جماعت!! -تو که میگفتی عرشیا بدجور کشته مردته؟! -خودش که اینجوری میگه! ولی تو رابطه ای که هیچ تضمینی وسط نیست، هیچکسم ازش خبر نداره، از عشق خبری نیست! 😒 هر دو طرف میخوان عقده هاشونو جبران کنن،یا عقده شهوت یا کمبود محبت😏 خریته تو این رابطه دنبال عشق باشی😒 - خیلی عوض شدی ترنم 😳 -بیخیال، نگفتی کجا بودی؟؟ -اگه تونستی بعد از قرارت با عرشیا،یه سر بیا اینجا برات میگم😉 -باشه گلم،پس فعلا -فدات،بای "محدثه افشاری" ❣ @Mattla_eshgh
🔹 ... ۲۵ رسیدم خونه عرشیا و رفتم داخل. 😈یه نگاه شیطنت آمیز به سرتا پام انداخت و محکم بغلم کرد: -خوش اومدی بانوی من😍 دوست داشتم زودتر ولم کنه،دیگه از آغوش هیچ مردی لذت نمیبردم. -ممنون،لهم کردی عرشیا!! -ببخشید😂😂 از بس دوستت دارم... خب خانومی بیا بشین ببینم... کم پیدا شدی.... اون روز هرچی عرشیا زبون میریخت و خودشو لوس میکرد با بی محلی میزدم تو ذوقش!😕 آخر کلافه شد و نشست کنارم و دستامو گرفت تو دستش، - ترنم.... چیزی شده؟؟ چرا اینجوری میکنی؟😢 - چجوری؟؟؟ -عوض شدی!انگار حوصلمو نداری! -نه!خوبم... چیزی نشده...😒 -پس چته؟ -ببین عرشیا... من همون روز اول گفتم ،این یه رابطه امتحانیه! میتونم هروقت که بخوام تمومش کنم!! -ترنم؟؟؟ تموم کنی؟😢 شوخیت گرفته؟ چیو میخوای تموم کنی؟ زندگی منو؟ عمر منو؟؟ -لوس نشو عرشیا😒 مگه دختری؟؟ من نباشم،کسای دیگه هستن!!😏 -چی میگی؟؟چرا مزخرف میگی؟؟ کی هست؟ من جز تو کیو دارم؟؟😥 -بهرحال... من خوشم نمیاد زیاد خودمو تو این روابط معطل کنم!! با چشمای پر از سوال و بغض زل زده بود بهم و هر لحظه دستمو محکم تر فشار میداد....😢 خواستم دستمو از دستش بکشم بیرون که سرشو گذاشت رو پام و شروع کرد گریه کردن!!!😳 شوکه شدم!! دستمو گذاشتم رو سرش و گفتم -پاشو بابا شوخی کردم😳 چرا اینجوری میکنی؟؟😒 مثل دخترا میمونی عرشیا😏 از اینکه یه مرد جلوم خودشو ضعیف نشون بده متنفرم!!😣 سرشو بلند کرد و تو چشام نگاه کرد... چشاش سرخ شده بود و صورتش خیس!!😭 -ترنم باورکن من بی تو میمیرم.... خودمو میکشم!! قول بده هیچوقت تنهام نذاری! به جون خودت جز تو کسیو ندارم...😭 -من نمیتونم این قول رو بهت بدم!! من نمیتونم پابند تو بشم...😠 اخم کرد و خواست چیزی بگه اما حرفشو خورد و روشو برگردوند... سرشو گذاشت رو دستاش و گفت: -ترنم خواهش میکنم..... بلند شدم و پالتوم رو برداشتم، داشتم میرفتم سمت در که عرشیا خیز برداشت و راهمو سد کرد... "محدثه افشاری" ❣ @Mattla_eshgh
🔹 ... ۲۶ -برو اونور عرشیا... درو قفل کرد و کلیدو گذاشت تو جیبش‼️ -تو هیچ جا نمیری😠 -یعنی چی؟😠 برو درو باز کن!! باید برم، قرار دارم... صداشو برد بالا -با کی قرار داری⁉️😡 از ترس ته دلم خالی شد...😨 احساس کردم رنگ به روم نمونده، اما نباید خودمو میباختم... -با مرجان -تو گفتی و منم باور کردم😡 میگم با کی قرار داری؟؟ -با مرجااااان.... میگم با مرجان... -گوشیتو بده من😡 -میخوای چیکار؟؟؟ -هر حرفو باید چندبار بزنم؟؟؟😡 گوشی رو گرفت و زیر و رو کرد. بعدم خاموشش کرد و گذاشت تو جیبش.... -گوشیمو بده😧 -‌برو بشین سر جات😡 تپش قلب شدید گرفته بودم... حالم داشت بد میشد. رفتم نشستم رو مبل عرشیا رفت سمت کاناپه و دراز کشید! ده دقیقه ای چشماشو بست و بعد بلند شد و نشست... همینجوری که با انگشتاش بازی میکرد، چنددقیقه یکبار سرشو بلند میکرد و با اخم سر تا پامو نگاه میکرد😠 بلند شد و داشت میومد سمتم که دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و بغضم ترکید...😭 دوزانو نشست جلوم و سرمو گرفت تو دستاش... -ترنمم گریه نکن...😢 اخه چرا اذیتم میکنی؟؟ -دستاشو پس زدم و گفتم -ولم کن.... بیشعور روانی!!😭 -ترنم من دوستت دارم...😢 -ولی من ندارممممم ازت متنفرممممم برو بمییییر😭 بازوهامو فشار داد و گفت -باشه... میخوای بری؟؟ -اره،پس فکر کردی پیش تو میمونم؟؟ کلید و گوشیمو داد دستم و با بغض گفت -خداحافظ عشقم.....😢 سریع بلند شدم و از خونه عرشیا زدم بیرون... سوار ماشین شدم اما حال رانندگی نداشتم... حالم خیلی بد بود... سرمو گذاشتم رو فرمون و هق هقم بلند شد...😭 خیلی تو اون چنددقیقه بهم فشار اومده بود... نیم ساعتی تو همون حال بودم، میخواستم برم که عرشیا از خونه اومد بیرون!! تلو تلو میخورد‼️ داشت میرفت سمت ماشینش که یهو پخش زمین شد......❗️ "محدثه افشاری" ❣ @Mattla_eshgh
سلام خوبین؟ شب زنده دارا بیاین میخوایم شعر بخونیم😊
 یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او پر زلیلا شد دل پر آه او . گفت:یارب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای جا م لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای نشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست آنم می زنی خسته ام زین عشق‚ دلخونم نکن من که مجنونم تو مجنونم نکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو ... من نیستم گفت:ای دیوانه لیلایت منم در رگ پنهان و پیدایت منم سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یک جا باختم کردمت آوارهء صحرا نشد گفتم عاقل می شوی اما نشد سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا بر نیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی مطمئن بودم به من سر می زنی در حریم خانه ام در میزنی حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بیقرارت کرده بود مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم.
یه شعر ،از مرحوم قیصر امین پور عزیز بخونیم و بریم 😊
می‌خواهمت چنان‌که شبِ خسته خواب را، می‌جویمت چنان‌که لبِ تشنه آب را محوِ توام چنان‌که ستاره به چشم صبح، یا شبنم سپیده‌دمان، آفتاب را بی‌تابم آنچنان که درختان برای باد، یا کودکانِ خفته به گهواره، تاب را بایسته‌ای چنان‌که تپیدن برای دل، یا آنچنان که بالِ پریدن عقاب را حتی اگر نباشی، می‌آفرینمت، چونان‌که التهابِ بیابان، سراب را ای خواهشی که خواستنی‌تر ز پاسخی، با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را؟!
کمی ازاین شاعر محبوب بدانیم👇 قیصر امین‌ پور شاعر معاصر مشهور ایرانی متولد ۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۸ در روستای گتوند است که این روستا از توابع شهرستان شوشتر در استان خوزستان محسوب می شود.  سال ۱۳۸۶ بر اثر بیماری کلیه و قلب در بیمارستان دی تهران دار فانی را وداع گفت.
دوستای عزیزم شبتون بخیر ❤️
تحت تاثیر قرار دادن پسری که امکان ازدواج نداره,نابودی تعهد و عشقِ بین همسران همه حق‌الناس‌هایی‌ست که به واسطه‌ی دلبری‌های مجازی برگردن ماست 👈🏻وباید جواب پس بدیم 👫 @Mattla_eshgh
مطلع عشق
🌸💫🌺💫🌼💫 ✳️ در جلسات قبل گفتیم که 👈 همه بیماری های جسمی و روحی 👉 به دلیل ⬅️ غلبه اخلاط های چهارگانه
🌺💟 درمان غلبه اخلاط : 📝 با خوردن مواد غذایی، بدن انسان از دو منظر دچار تغییراتی می گردد: 👈 نگاه اول 1⃣ ⬅️ سردی و گرمی بدن است. 🍜🍲 بعضی از مواد غذایی، گرما بخش جسم آدمی  هستند و برخی سرد کننده (سست کننده). 👈 منظر دوم 2⃣ ⬅️ تری و خشکی یعنی میزان آب بدن. 🌸 بنابراین برای درمان غلبه اخلاط طبق فرمایش مولایمان ✨🌷 امام صادق علیه السلام : 👈💐 ما گرمی را با سردی، سردی را با گرمی، رطوبت را با خشکی و خشکی را با رطوبت درمان می کنیم. 💐 ⬅️ یعنی کسی که غلبه مزاج گرم و خشک (صفرا) دارد باید غذاهای سرد و خنکیجات بیشتر مصرف کند. ⛔️🌺◀️ پس برای تعدیل مزاج، اصلاح تغذیه و استفاده از غذاهای مناسب با غلبه اخلاط و مزاج ذاتی لازم است. ✅👌👏💐 ❗️⚠️ نکته اساسی: 👈 نظام تغذیه به ما می گوید که اولا خوراکی های مورد استفاده بهتر است طبیعی و سالم باشد و همچنین در هر وعده غذایی بهتر است غذاها با 👈 مصلحشان مصرف شود. ✅🌷 🌺 مثلا شیر با عسل یا خرما، ماست با زنیان یا زنجبیل و نعناع یا موسیر، و ...، مصرف بکنید و از خوردن چند غذای سرد (ﺯﺭﺷﻚ ﭘﻠﻮ ﺑﺎ ﻣﺮﻍ ﻭ یا ﺳﺒﺰﻱ ﭘﻠﻮ ﺑﺎ ﻣﺎﻫﻲ) یا چند غذای گرم بدون مصلحشان با هم جداً خودداری کنید. ✅👌💐 استاد روزهای زوج در 👇 https://telegram.me/joinchat/AAAAAEPMpR-8n7jQKaBvdA