eitaa logo
مطلع عشق
282 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ بهشت تون رو همینجا بسازین! توی همین خونه ❤️ ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
قسمت ۵۵👇 جالب شد!!! هردو مرد زندگیم درست در یڪ برهہ ے زمانے مشخص برایشان سوال شده بود ڪہ چہ خطایے ا
۵۶ 👇 حاج مهدوی خودش رو مشغول گفتگو با حاج احمدے ڪرد و فاطمہ سمت من اومد و نگاه عجیب و خیره اے ڪرد.. سرم را زیر سنگینے نگاهش پایین انداختم. حاج احمدے نزدیڪم آمد و بالحن شوخے گفت: چیشده دخترم.؟؟ چرا قایم شدید؟؟! انتظار برخورد بدے داشتم ولے او از در شوخے وارد شد. فاطمہ بجاے من جواب داد: _امروز خیلے این بنده خدا اذیت شدن حاج آقا.ایشون بار اولشونہ میان جنوب..عادت ندارند..دیدن وشنیدن حال واحوالات شهدا باعث آزارشون شده. حاج احمدے گفت: _خوب چے بهتر از این!! خوب میفهمم حالتو.خود من هم قبلا حال شما رو داشتم. خصوصا اینڪہ یاد رفقامم میفتادم.ولے چہ میشہ ڪرد جنگ همینہ. مهم اینہ ڪہ اونها در راه درست رفتند ومن وشما باید دنبالہ روے اونها باشیم. اگرچہ فاطمہ با این حرف فقط دنبال توجیہ ڪار من بود ولے حرفهاے حاج احمدے بہ دلم نشست و احساس ڪردم حرف دلمہ.این چندروز و شنیدن سرنوشت این شهدا خیلے حالم رو منقلب ڪرده بود.و واقعا این مناطق یڪ حسے داشت ڪہ تا تجربہ نڪرده باشے درڪش نیمڪنے...وقتے قدم رو این خاڪ ها میزارے یڪ اتفاقے در درونت میفتہ.انگار بہ قطعہ اے از بهشت پا گذاشتے. اینجا از پلیدیها دورے... نمیدونم وقتے برگردم تهران بازهم پاڪ میمونم یانہ. با حسرت بہ حاج احمدے گفتم:بلہ!حق با شماست!ڪاش در این مدت بیشتر بهره میبردم. حاج احمدے گفت:اشڪال نداره.اگر خدا عمرے بده بازهم اینجا میایم. بعد با حرڪت دست بہ ما اشاره ڪرد.خیلے خب بریم بریم ڪہ خیلے دیره.خدا حاج مهدوے هم خیر بده ڪہ پیگیر بودند. حاج مهدوے سڪوت معنادارے ڪرد و دست بہ کمر حاج احمدے گذاشت و پیشتر از ما راه افتادند. فاطمہ بازومو گرفت و نگاهم ڪرد.از روے او خجالت زده بودم. گفتم: _ببخشید!من واقعا نمیخواستم اینطورے بشہ.باور ڪن حال و روز خوبے ندارم. فاطمہ با مهربانے گفت:میدونم..میدونم عزیزم. خدا خودش ڪمڪت ڪنه. این قدر دعاے ساده ے او تاثیر گذار بودڪہ در دلم تڪانے حس ڪردم. واقعا فقط خدا میتونست ڪمڪم ڪنہ.بدون هیچ قضاوتے، باتمام قدرت! ⏪ادامہ دارد......... ‌❣ @Mattla_eshgh
قسمت ۵۷ 👇 باهم بہ سمت خوابگاه حرڪت ڪردیم. حاج مهدوے وحاج احمدے دم در قرارگاه ایستادند تا ما رو بہ داخل مشایعت ڪنند.بہ حاج مهدوے نگاهے زیر زیرڪے انداختم.او چهره اش در هم بود .من او را خیلے اذیت ڪرده بودم.قبل از اینڪہ از آنها جدا بشیم با معصومانہ ترین و ملتمسانہ ترین لحن خطاب بہ او گفتم: _منو ببخشید..بخاطر همہ چیز.. و قبل از بازتاب حرفم در صدا یا صورت اوبہ سرعت، محل رو ترڪ ڪردم. بہ محض ورودم بہ خوابگاه همہ ے نگاهها بہ سویم معطوف شد.و ڪسانے ڪہ منو مے‌شناختند پرسیدند ڪجا بودم؟ من ڪہ واقعا نمے‌دانستم چہ جوابے بدم با لبخندے سرد نگاهشون ڪردم وگفتم:جاے بدے نبودم.هرڪجا بودم برام خیر بود. و با این جواب اونها رو از سوالهاے بیشتر بازداشتم! فاطمہ با یڪ ظرف یڪبار مصرف ڪنارم نشست.بہ او نگاهے شرمسار انداختم.او آفتاب مهربانے بود! با لبخندے گرم دلم رو آروم ڪرد و گفت:بیا عزیزم شامتو بخور تا از دهن نیفتاده! فردا صبح دیگہ برمیگردیم تهران از شر غذاهاے بد اینجا خلاص میشے اسم تهران اومد یاد بدبختیهام افتادم.چقدر این سفرڪوتاه بود.ڪاش بیشتر میماندم.. فاطمہ از رفتارم پے بہ عمق ناراحتیم برد -تو هم مثل من دوست ندارے سفر تموم شہ نہ؟ با تڪان سر تایید ڪردم. در دلم خطاب بہ فاطمہ گفتم ولے دلایل من خیلے با دلایل تو متفاوتند. تو بخاطر جاذبہ ے شهدا، من از ترس ڪامران ومسعود ونسیم... تو میترسے سال بعد قسمتت نشہ بیاے ،من میترسم فقط الان شور توبہ داشته باشم و وقتے برگشتم تهران دوباره تن بدم بہ گناه.آهے از تہ دل ڪشیدم..مثل همہ ے روزهاے سپرے شده.مثل همہ ے عمرم! فاطمہ با سوالش از افڪارم دورم ڪرد: _چرا صبر نڪردے حاج مهدوے دم در جوابتو بده. گفتم:چون روے نگاه ڪردنشون رو نداشتم فاطمہ خنده ے ڪوتاهے ڪرد: -تو هنوز حاج مهدوے رو نشناختے! دوباره بذر شڪ وحسد در دلم جوانہ زد. پرسیدم: مگہ تو شناختیش؟؟ فاطمہ دوباره نگاهش پروازڪرد.با لحنے خاص گفت: -آره! فڪر میڪنم ⏪ادامہ دارد.......... ‌❣ @Mattla_eshgh
قسمت ۵۸👇 قلبم فشرده شد. پرسیدم:از ڪجا؟! چطور اینقدر خوب میشناسیش؟ مگہ آشناتونه؟ او حالت صورتش تغییرڪرد.قسم میخورم بغض ڪرد ولے به سرعت آن را فروخورد.ظرف غذامو باز ڪرد و با لبخندے تصنعے گفت: -بیا..بیا تا از دهن نیفتاده غذاتو بخور.امشب بهمون رحم ڪردند شام ڪبابہ. من ڪہ دیگہ مطمئن شده بودم خبریہ در ظرفم رو بستم و با نگاه مچ گیرانہ زل زدم بہ چشمهاش! گفتم: حرف رو عوض نڪن..نمیخواے بهم بگے چہ نسبتے باهاتون داره؟ او سرش رو پایین انداخت و با ناراحتے گفت: -هیچے!!! دوست ندارم در این رابطہ حرفے بزنیم. من با دلخورے گفتم:پس منو محرم خودت نمیدونے هان؟! باشہ نگو.ببخشید اصرارت ڪردم. افڪار مختلف مثل موریانہ روح وجانم رو میخورد.دیگہ شڪے نداشتم ڪہ بین آن دو چیزے وجود دارد.نڪند او از فاطمہ خواستگارے ڪرده بود.؟؟ نڪند؟ ؟ واے! ! واقعا اگر این اتفاق میفتاد من بازهم احساسم بہ فاطمہ مثبت میموند؟! آیا من بازهم دوستش داشتم؟مگر نہ اینڪہ خودم هم در وجدانم فاطمہ رو برازنده تر از خودم میدونستم؟ پس چرا اینقدر حالم خراب بود؟! خدایا براے امروز بسہ!! واقعا دیگہ ڪشش ندارم.!! بهم رحم ڪن! فاطمہ مچ دستم رو محڪم گرفت و با نگاهے مطمئن گفت: _گفتن بعضے چیزها آزاردهنده ست.این بخاطر این نیست ڪہ تو محرم نیستے.من ضعیفم. من واقعا دیگہ گیج شده بودم.با تعجب پرسیدم:آخہ این سوال ڪہ حاجے نسبتش با تو چیہ ڪجاش آزار دهنده ست؟؟!! او نگاهے بہ اطراف ڪرد و گفت: _گفتم ڪہ!! من هیچ نسبتے با ایشون ندارم.در اصل اون چیزے ڪہ نمیخوام درباره ش حرف بزنیم یڪ مسالہ آزاردهنده ست. بعد دوباره در ظرف رو باز ڪرد و گفت: حالا هم زود غذاتو بخور.الان چراغها رو خاموش میڪنن بے شام میمونے ها! من با یڪ عالمہ سوال بے جواب و ڪلے ترس و دلهره غذاے نسبتا سردم رو خوردم و بعد بے توجہ بہ دیگرون روے تختم دراز ڪشیدم و خودم رو بہ خواب زدم. فاطمہ چہ چیزے رو از من پنهون میڪرد؟! نڪنہ او هم مثل من اسیر عشق یڪ طرفہ ے حاج مهدوے شده؟ یا نڪنہ هردوشون همو میخوان ولے یہ مشڪلے مثل اختلاف ژنتیڪے مانع ازدواجشون میشہ؟ خدایا بین این دو چہ رازے وجود داره ڪہ براے فاطمہ آزار دهنده ست؟ من تا ساعتهافقط بہ این چیزها فڪر میڪردم!!! ⏪ادامہ دارد....... ‌❣ @Mattla_eshgh
قسمت ۵۹ 👇 هرچه به فردا نزدیڪتر میشدم افسرده تر میشدم! از بالاے تخت نگاهے دزدکے به پایین انداختم. فاطمه بیدار بود و با چشمے گریون بہ گوشیش نگاه میڪرد.گوشیم رو از زیر بالش در آوردم و براش نوشتم: تو هم مثل من خوابت نمیبره؟ نوشت : نه..من هرسال شب آخر، خوابم نمیبره. نوشتم: دیدمت دارے گریہ میکنے.اگه دوست داشتی بهم بگو بخاطر چے؟ نوشت: دستتو دراز ڪن گوشیمو بگیر و خوب به تصویر نگاه ڪن.حتما اسمش رو شنیدی.شهید همت!! من از ایشون خیلے حاجتها گرفتم.دارم باهاش درد دل میکنم. تاحالا هرجا گیر ڪردم کمکم ڪرده.اینجا ڪه هستم باهاش احساس نزدیکی بیشترے میکنم.حالا ڪه دارم میرم دلم براش تنگ میشه. باور کردنے نبود ڪه فاطمه بخاطر وابستگے بہ یک شهید گریہ ڪنه!! او چقدر دنیاش با من متفاوت بود! دستم رو دراز ڪردم و گوشے رو گرفتم. عکس او رادیدم. نگاهش چقدر نافذ بود.انگار روح داشت.نمیدونم چرا با دیدنش حالم تغییر ڪرد.دوباره چشمهام ترشد و در دلم با او نجوا ڪردم: _نمیدونم اسمت چے بود..اها همت.! فاطمه میگه نذرت میکنہ حاجتشو میدے فقط با فاطمه ها اون جورے تا میکنے یا به من عسل ها هم نگاه میکنے؟؟ من اولین بارمہ اومدم اینجا.فاطمه میگفت شما به مهمون اولے ها یک عنایت ویژه ای دارید. اگه فاطمه راست میگه بخاطر من نه، بخاطر شادے روح آقام، دعا ڪن نجات پیدا ڪنم و مثل فاطمه پاڪ پاڪ بشم و گذشتہ ی سیاهم محو بشہ.خواهش میڪنم دعام ڪن..اون‌طورے نگام نکن!! میدونم چقدر بدم..ولے بخدا میخوام عوض شم.ڪمکم کنید. گوشہ ی آستینم رو به دندان گرفتم تا صداے هق هقم بلند نشود. دوباره چشم دوختم بہ عڪس وحرف آخر رو زدم: من عاشقم! !! عاشق یک مرد پاڪ اول دعا ڪن پاڪ شم.بعد دعاکن بہ عشقم برسم..من دلم یک مرد مومن میخواد.کسے ڪه با دیدنش یاد خدا بیفتم نه یاد گناه اگر سال بعد همین موقع من بہ آرزوم برسم ڪل ڪاروان رو شیرینی میدم وبرات یہ ختم قرآن برمیدارم...شما فقط قول بده یک نگاه ڪوچیک بهم بکنے.. ⏪ادامه دارد......... ‌❣ @Mattla_eshgh
تو که نیستی؛ خرابه اےست دنیا .... شبیه آن خرابه، که دخترے ، شبی در آن جان داد▪️. ‌❣ @Mattla_eshgh
شرافت زن اقتضا می کند که : هنگامی که از خانه بیرون می رود، متین و سنگین و باوقار باشد. در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک شود به کار نبرد، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنی دار به صدای خود آهنگ ندهد، گاهی اوقات ژست ها، سخن می گویند راه رفتن سخن می گوید؛ چنین چیزی در حجاب های غیر اسلام بوده است. «استاد شهید مرتضی مطهری» ‌❣ @Mattla_eshgh
هدایت شده از پویش سواد رسانه‌ای
🔴 به تازگی ویدئویی تحت عنوان ازدواج یک دختر ۱۱ ساله در حال انتشار است؛ مراقب عدد و ارقام کانال های بیمار باشید ... 💢بعنوان مثال #آمد_نیوز در پستی که در زیر می‌بینید سعی کرده میزان این ازدواج ها را زیاد نشان دهد در حالیکه اگر میزان این ازدواج ها را نسبت به کل مقایسه کنیم میزان ازدواج های زیر ده سال کمتر از ۰/۰۳ درصد و میزان ازدواج های بین ده تا چهارده سال کمتر از ۶ درصد است. 🔸اغلب رسانه های منتشر کننده این ویدئو، به جز رسانه های ضدانقلاب و معاند، رسانه های اصلاح طلب هستند ... ❓ولی یک سوال آنهم اینکه در کشور با یک خبر، ایران و ایرانی تحقیر می‌شود اما اینکه در غرب به کودکان تجاوز می‌شود، اینکه هر ۹۲ ثانیه یک آمریکایی مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرد، اینکه از هر ۹ دختر زیر ۱۸ سال یک نفر مورد تجاوز قرار می‌گیرد و ... آیا اینها فاجعه به شمار نمی‌رود؟؟؟ (منابع در زیر) ❗️چرا عده ای لذت می‌برند از اینکه خود را تحقیر می‌کنند!!! 🌐 منابع: https://t.me/ResanehEDU/1636 https://eitaa.com/ResanehEDU/57 https://eitaa.com/ResanehEDU/86 https://eitaa.com/ResanehEDU/153 https://www.rainn.org/statistics/scope-problem https://www.rainn.org/statistics/children-and-teens https://victimsofcrime.org/media/reporting-on-child-sexual-abuse/child-sexual-abuse-statistics #فریب_نخوریم #مدیریت_افکار #عملیات_روانی #جنگ_رسانه_ای 🔸🔹🔸🔹 ☑️ کانال پویش سواد رسانه ای ➡️ @ResanehEDU
moharam(7).jpg
1.92M
💠 #بروشور #زنان_و_محرم_مهدوی (صفحه 1 ) @ma_va_o
moharam(8).jpg
2.22M
💠 #بروشور #زنان_و_محرم_مهدوی (صفحه 2 ) @ma_va_o
هدایت شده از سنگرشهدا
#یا_قاســـــم_‌ابن‌_الحسن با وضع جسمـش معنے اسمش عـوض شد! قسمت ڪننده شُد خودش قسمت به قسمت😭 شبیه موم عسل خانه خانه ات ڪردند به جرم گفتن #اَحلی_مِن_العَسل قاسم #شب_ششم_محرم #یاقاسم_بن‌_الحسن iD ➠ @sangarshohada🕊🕊