#خانواده_ی_شاد
✴️آغوشِ آرام
💢سرگرم شدن
به روابط آلوده خارج از خانه
یکی از علتهای سردی عاطفی است!
مثل کسی که قبل از ناهار
به غذاها ناخنک زده و به غذا میل ندارد.
❌مراقب قلبت باش.
@Mattla_eshgh
مطلع عشق
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :6⃣1⃣2⃣ #فصل_شانز
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :7⃣1⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
شام بچه ها را که دادم، طفلی ها خوابیدند. اما نمی دانم چرا خوابم نمی برد. رفتم خانه همسایه مان، خانم دارابی، خیلی با هم عیاق بودیم، چون شوهر او هم در جبهه بود، راحت تر با هم رفت و آمد می کردیم. اغلب شب ها یا او خانه ما بود یا من به خانه آن ها می رفتم. اتفاقاً آن شب مهمان داشت و خواهرشوهرش پیشش بود. یک دفعه خانم دارابی گفت: «فکر کنم امشب بچه ات به دنیا می آید. حالت خوب است؟!»
گفتم: «خوبم. خبری نیست.»
گفت: «می خواهی با هم برویم بیمارستان؟!»
به خنده گفتم: «نه... این دفعه تا صمد نیاید، بچه دنیا نمی آید.»
ساعت دوازده بود که برگشتم خانه خودمان. با خودم گفتم: «نکند خانم دارابی راست بگوید و بچه امشب دنیا بیاید.»
به همین خاطر همان نصف شبی خانه را تمیز کردم. لباس و وسایل بچه را آماده گذاشتم. بعد رفتم، بخوابم. اما مگر خوابم می برد. کمی توی جا غلت زدم که صدای در بلند شد. خوشحال شدم. گفتم حتماً صمد است. اما صمد کلید داشت. رفتم و در را باز کردم. خانم دارابی بود. گفت: «صدای آژیر آمبولانس شنیدم، فکر کردم دردت گرفته، دنبالت آمده اند.»
گفتم: «نه، فعلاً که خبری نیست.»
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :8⃣1⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
خانم دارابی گفت: «دلم شور می زند. امشب پیشت می مانم.»
هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که حس کردم واقعاً درد دارد سراغم می آید. یک ساعت بعد حالم بدتر شد. طوری که خانم دارابی رفت خواهرشوهرش را از خواب بیدار کرد، آورد پیش بچه ها گذاشت. ماشینی خبر کرد و مرا برد بیمارستان. همین که معاینه ام کردند، مرا فرستادند اتاق زایمان و یکی دو ساعت بعد بچه به دنیا آمد.
فردا صبح همسایه ها آمدند بیمارستان و آوردندم خانه. یکی اتاق را تمیز می کرد، یکی به بچه ها می رسید، یکی غذا می پخت و چند نفری هم مراقب خودم بودند. خانم دارابی کسی را فرستاد سراغ شینا و حاج آقایم. عصر بود که حاج آقا تنهایی آمد. مرا که توی رختخواب دید، ناراحت شد. به ترکی گفت: «دختر عزیز و گرامی بابا! چرا این طور به غریبی افتادی. عزیزکرده بابا! تو که بی کس و کار نبودی.»
بعد آمد و کنارم نشست و پیشانی سردم را بوسید و گفت: «چرا نگفتی بچه ات به دنیا آمده. گفتند مریضی! شینا هم حالش خوش نبود نتوانست بیاید.»
همان شب حاج آقایم رفت دنبال برادرشوهرم، آقا شمس الله که با خانمش همدان زندگی می کردند. خانم او را آورد پیشم. بعد کسی را فرستاد دنبال شینا و خودش هم کارهای خرید بیرون را انجام داد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
#پاسخ_شبهات
#وفات_حضرت_خدیجه
💢تعدد ازدواج پیامبر و شهوت رانی!؟
✅تحلیل "توماس کارلایل" فیلسوف بزرگ قرن نوزندهم
درباره تعدد زوجات حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم
تعدد #زوجات محمد ، پس از فوت خدیجه بود که سن پیامبر اسلام در آن زمان، بین پنجاه و شصت سال بود. چگونه می توان نسبت #شهوت_رانی به کسی داد که همه مردم او را در جوانی به عفت و درستی ، نسبت می دادند و (محمد امین) می خواندند ؛ چگونه می توان نسبت #شهوت_رانی داد به کسی که در بیست و پنج سالگی، زنی چهل ساله می گیرد و تا سن پنجاه سالگی فقط به یک بیوه سالخورده بسنده می کند؟
اگر این اتهام ها درست بود ، باید آن وقت که جوان بود، زن های متعددی می گرفت. بر شخص با انصاف، روشن می شود که تعدد زنان، برای #تقویت و پیشرفت دین اسلام بوده نه برای عیش و شهوت رانی .
📚زندگانی محمد صفحه 34
@basiratafzayi
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
مطلع عشق
🎵فرزندان مؤمن 🔸چگونه فرزندانی با ایمان تربیت کنیم؟ 🔹چهار روش و تکنیک برای افزایش ایمان کودکان 👶م
مفهوم امیر بودن کودک قسمت دوم👆
هدایت شده از شمیم سیب
4_5983145367544267002.mp3
727.4K
🎵مهربانتر از مادر
🔹اکثر کسانی که به دوزخ میروند، به خاطر نفهمیدن این حقیقت است!
👶مجموعه کلیپهای تربیت فرزند (قسمت ۳)
#کلیپ_صوتی #تربیت_فرزند #برنامه_سمت_خدا
@IslamLifeStyles
نمیخواهم چاق باشم...
نمیخواهم ورشکسته باشم...
نمیخواهم پیر باشم...
نمیخواهم در این شغل بمانم...
نمیخواهم بیمار باشم...
و...
و...
و...
واقعا فکر میکنید، با تمرکز به جملات منفی چیزهای مثبت را جذب میکنید؟
این جملات چون به صورت پیکار ذهنی و اداکردن جملات منفی است، هرگز نتیجه نمیگیرید.
فقط اتلاف وقت است!!!
"هر چه بیشتر به چیزهایی که نمیخواهید، فکر کنید بر آنها خواهید افزود.
آنچه همواره درباره ی خود و زندگی خویش دوست نمیداشتید ، احتمالا هنوز وجود دارند!
به هر چه توجه کنید، آن موضوع بزرگتر و پیچیده تر شده و در زندگیتان پایدار میماند.
👤 لوئیز هی
نویسنده و سخنران انگیزشی
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
#چینی_مقصود
📌مجتمع تولیدی چینی مقصود با مشارکت شرکت سرمایهگذاری بانک ملی ایران و اتحادیه کارکنان دولت (اسکاد) با ظرفیت اسمی سالیانه (۳۰۰۰ تن) بهصورت رسمی در ۱۵اسفندماه ۱۳۷۳ افتتاح گردید .
این مجتمع بهعنوان #اولین استفاده کننده از پرسهای ایزواستاتیک و کورههای پخت سریع در خاورمیانه با کادری مجرب که تمام دورههای آموزشی لازم را در کشور آلمان سپری نمودند وارد بازار رقابت تولید چینی مظروف گردید.
استفاده از فنّاوری پرسهای تحتفشار (دوغابی) باعث تنوعبخشی به محصولات گردید بهنحویکه ظرفیت تولید با استفاده از امکانات موجود به ۵۰۰۰ تن در سال افزایش یافت.
پیشرفتهای بینظیر متخصصان این شرکت در سالهای اولیه باعث شد که در سال ۱۳۸۰اولین بدنه ۱۰۰% درصد #ایرانی با ۴۵% خاک داخل استان در بدنه چینی سخت بکار گرفته شود .
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :9⃣1⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
یک هفته ای گذشته بود. شینا حالش خوش نبود. نمی توانست کمکم کند. می نشست بالای سرم و هی خودش را نفرین می کرد که چرا کاری از دستش برنمی آید. حاج آقایم این وضع را که دید، شینا را فرستاد قایش. خواهرها هم دو سه روز اول ماندند و رفتند سر خانه و زندگی شان. فقط خانم آقا شمس الله پیشم بود، که یکی از همسایه ها آمد و گفت: «حاج آقایتان پشت تلفن است. با شما کار دارد.»
معصومه، زن آقا شمس الله، کمکم کرد و لباس گرمی تنم پوشاند و چادرم را روی سرم انداخت. دستم را گرفت و رفتیم خانه همسایه.
گوشی تلفن را که برداشتم، نفسم بالا نمی آمد. صمد از آن طرف خط گفت: «قدم جان تویی؟!»
گفتم: «سلام.»
تا صدایم را شنید، مثل همیشه شروع کرد به احوال پرسی؛ می خواست بداند بچه به دنیا آمده یا نه؛ اما انگار کسی پیشش بود و خجالت می کشید. به همین خاطر پشت سر هم می گفت: «تو خوبی، سالمی، حالت خوب است؟!»
من هم از او بدتر چون زن همسایه و معصومه کنارم نشسته بودند، خجالت می کشیدم بگویم:
ادامه دارد...
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc