eitaa logo
مطلع عشق
278 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
📝🌺📝🌺📝🌺 📝زندگی مهدوی در سایه دعای عهد 🤲 1️⃣ قسمت اوّل خداشناسی : 👈 آغاز این دعا با لفظ « اللهم » است که سیزده بار در این دعا تکرار شده و نشان دهنده توجه ویژه دعا کننده به خداوند متعال است . بعد از این کلمه ، نام « رب » آمده است که در این دعا پنج بار تکرار شده و نشانگر این است که دعا کننده همواره و در همه لحظات دعا ، باید خدا را در نظر داشته باشد . 👌امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات ، برخورداری آنها از نعمت بزرگ شناخت و معرفت است . خداوند در قرآن ، ما را از پیروی آنچه به آن شناخت نداریم ، منع کرده است : « وَلَا تَقفُ مَا لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمُ » "اسراء آیه 35" ☝️ خداشناسی ، مقدمه امام شناسی است . انسانی که به دنبال امام عصر (عج) ✨ است باید انسانی توحیدی و خداشناس باشد . 👌 درباره اوصاف یاران امام مہدی (عج) ✨ بحث خداشناسی بسیار حائز اهمیت است : « مردانی که خدا را آنچنان که باید ، شناخته اند ، یاوران مهدی در آخر الزمان هستند » . ( کشف الغمة ج 2 ص 478 ) در ابتدای دعای عهد ، شانزده وصف از اوصاف خدا بیان می شود :👇 👈 پروردگار نور عظیم ، پروردگار کرسی بلند ، پروردگار دریای جوشان ، پروردگار سایه و آفتاب داغ ، فرو فرستنده تورات و انجیل و زبور و قرآن عظیم ، پروردگار فرشتگان مقرب و پیامبران خدا ، و ... 🔹ادامه دارد ... 📝🌺📝🌺📝🌺
خلاصه بحث پشت پرده کرونا- حجت الاسلام مهدوی ارفع.mp3
4.71M
🔊پشت پرده کرونا 🗣 کثیفی که پشت قضیه کرونا هستند؟!! ♨️علت کشته های موج دوم کرونا چیست؟!! 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع☝️☝️ ♻️بسیار عالی و بصیرت افزا... ‌❣ @Mattla_eshgh
⭕️ چند نکته مهم در مورد کرونا و حذف مراسمات مذهبی 🔶 با توجه به شواهد موجود، ویروس یک ویروس دست ساز آمریکایی ها هست و صهیونیست های سازمان بهداشت جهانی با کرونا هراسی اهداف مختلفی رو دنبال می کنند. 💢 اهدافی مثل تغییر ابرقدرتی آمریکا به ابرقدرتی چین؛ با توجه به افول قدرت آمریکا در جهان، یهودی های ثروتمند صهیونیست دنبال یه پایگاه جدید برای حکمرانی در جهان هستند و ویروس کرونا میتونه به بهترین شکل ممکن این هدف رو محقق کنه. 💢 هدف بعدی کرونا هراسی و تبلیغات سنگین رسانه ای در مورد کشندگی کرونا، ورود بیشتر مردم جهان به "فضای مجازی" هست. با توجه به اینکه فضای مجازی به طور کامل تحت سلطه صهیونیست ها قرار داره، با کرونا هراسی و هل دادن مردم به این فضا، به راحتی میتونن اون ها رو تحت کنترل خودشون قرار بدن. 💢 یکی دیگه از اهداف مهم صهیونیست ها، جلوگیری از مختلف هست. هر گونه تجمعات انسانی میتونه رابطه مردم رو بیشتر و قوی تر کنه. برای همین با کرونا هراسی قرار هست که تجمعات مختلف خصوصا تجمعات مذهبی کاملا از بین بره تا همه تحت حاکمیت صهیونیست ها در فضای مجازی قرار بگیرند. 💢 طبیعتا با توجه به اینکه تمام وزارت بهداشت های کشورهای جهان به طور کامل و شدید تحت کنترل "سازمان صهیونیستی بهداشت جهانی" هستند، تک تک پروتکل ها و اطلاعیه های اون سازمان رو مو به مو عمل میکنند. 🔶 در مورد ویروس کرونا باید به این نکته توجه کرد که این بیماری یک بیماری بسیار ساده و ابتدایی هست و درمانش هم به راحتی صورت میگیره و بیشتر کشته ها به خاطر فضای بیمارستانی و اضطراب حاصل از کرونا هراسی هست. ⭕️ متاسفانه با کارشکنی هایی که صورت میگیره جان بسیاری از پزشکان و پرستاران مظلوم و طلاب جهادی به خطر افتاده و ادامه این روند قطعا خسارات جبران ناپذیری به کشور وارد خواهد کرد. 💢 حذف راهپیمایی هم یکی از اصلی ترین اهداف این پروژه صهیونیستی هست که نیروهای مومن و انقلابی باید با ترویج درمان های ساده کرونا و افشاگری های گسترده مانع چنین پروژه شومی بشوند. ✅ رهبر انقلاب هم به نکته مهمی اشاره کردند و فرمودند: همان گونه که گفتم نظر کارشناسی‌شده در ستاد ملی مبارزه با کرونا را معتبر می‌دانم "اما این بررسی را باید به کسانی سپرد که حقیقت و ضرورت دعا و توسل را درک می‌کنند" 👈🏼 آن وقت هر چه آن‌ها تصمیم بگیرند بنده و همه مردم به آن عمل خواهیم کرد... 💢 سوال اینه که آیا واقعا کسانی که حقیقت و ضرورت دعا رو درک میکنند تصمیم بر حذف اربعین و مراسمات مذهبی گرفتند؟ قطعا خیر.... ان شالله با گسترش راه های درمان کرونا و افشاگری، جلوی پروژه حذف اربعین رو خواهیم گرفت... "تنهامسیر" ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
﷽؛ در دنیایی که با "رانت" بزرگترین شرکت‌های ایرانی رو ورشکست کردند یک راننده لودر آچاری که ۱۷ سال پیش از اموال شرکت دستش بوده رو با پست به شرکت برگردونده! یه عدّه هم بالای ده ساله دنبال نابودی این شرکن..! ‌❣ @Mattla_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش اولین اعترافات ، سرکرده گروه تروریستی تندر مستقر در آمریکا که توسط سربازان گمنام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی دستگیر شد. ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
چیک چیک...عشق قسمت ۱۶۵ خاک تو سرم ! من که داشتم واسه خودم می خوندم اونم آروم !! یعنی شنید ؟ فکر ک
...عشق ۱۶۶ _نگاه کن فکر کنم امشب همشون سرما بخورن _آره ، فقط دعا کن من سرما نخورم که کلی کار ریخته سرم صورتم منقبض شد ، بازم حواسم رفت پی نسترن ! تکیه دادم به صندلی و چیزی نگفتم شروع کردم انگشتامو شکستن ... حسام گفت : _مگه مادرجون صدبار دعوات نکرده که این کارو نکنی ؟ با لج گفتم : _دلم می خواد ! ترک عادت موجب مرضه _راست میگی نمیشه معتاد شد و به راحتی ترک کرد ! حرفش دو پهلو بود چون یه جوری گفت ! کاش می فهمیدم منظورش چیه ... _راستی بحث انگشت شد یاد یه چیزی افتادم وایسا نشونت بدم ببینی دست کرد توی جیبش و دنبال یه چیزی گشت ... سفارشمون رو آوردند بوی قهوه اشتهام رو تحریک کرد یه تیکه کیک گذاشتم دهنم ، حسام با ذوق یه جعبه آورد بیرون و باز کرد بعدم گرفت طرفم و گفت : _ببین به نظرت این قشنگه ؟ با دیدن انگشتری که توی جعبه بود شکم به یقین تبدیل شد در مورد نسترن ... کیک پرید توی گلوم و به سرفه افتادم _چی شد الهام ؟ می خوای آب بیارم سرمو تکون دادم و یکم قهوه خوردم ... تلخیش بدجور حالمو بد کرد ، یعنی حالِ بدمو بدتر کرد ! با دستمال اشک هایی رو که به هوای سرفه دور چشمم جمع شده بود پاک کردم ، دلم نیومد نگاه منتظرش رو با اینهمه ذوق بی جواب بذارم دستم رو دراز کردم و جعبه رو برداشتم ، خیلی انگشتر ظریف و قشنگی بود ... یه بغض بزرگ مثل توپ تنیس اومد تو گلوم فکر کردم من لیاقت اینو نداشتم ! لیاقت احساس دست نخورده حسام رو .... خوشبحال نسترن یادم باشه برای ساناز همه چیز رو تعریف کنم _زشته پسندم ؟ مثل کسی که با حسرت به عزیز از دست رفته اش نگاه میکنه نگاهش کردم و آروم گفتم : _نه ، اتفاقا خیلی قشنگه ... مبارک باشه ابروهاش رو داد بالا و گفت : _مبارک کی ؟ جعبه رو گذاشتم روی میز و فنجونم رو برداشتم ... _هر کی که براش خریدی _نمی دونم خوشش میاد یا نه ! شاید اصلا اندازه ی دستشم نباشه ‌❣ @Mattla_eshgh
چیک چیک...عشق قسمت ۱۶۷ کاش با اینهمه قهوه تلخی که کوفت کردم یکم از این بغض می رفت ته ... ولی انگار نه انگار ! حسام هیچ وقت انقدر وقیح حرف نمی زد _الهام ؟ بدون اینکه نگاهش کنم گفتم : _بله ؟ _دستت میکنی ببینم چه شکلیه ؟ باور کن فروشندهه رو دق دادم تا اینو انتخاب کنم ، به مامانم که نمی خوام نشون بدم تا به وقتش سورپرایز بشه لبهام رو روی هم فشار می دادم تا چشمه ی اشکم نجوشه بی وقت .... انگشتر رو برداشتم و مثل چیزی که ازش کراهت داری یا می دونی که مال تو نیست و صاحبش چشم دوخته بهش با زور کردم توی دستم نتونستم بهش نگاه نکنم ، با اونهمه نگین های قشنگ روش خیلی به دست سرخ شده از سرمام می اومد . سرم رو بلند کرم که بگم حسام ببینه ، خیره شده بود به دستم ، چه دو راهی بدی ! اینکه نمی دونی کسی که رو به روت نشسته دلش کجاست و خودش کجا ! بدون اینکه چیزی بگم انگشتر رو دراوردم و گذاشتم توی جعبه ، بعدم با چاقو افتادم به جون کیک بیچاره ! _الهام ؟ _بله _چیزی شده ؟ منظورم تو این چند روزه است که من نبودم ، اتفاقی افتاده ؟ خیلی معمولی گفتم : _نه ، چطور مگه ؟ _یه جوری شدی ! انگار از دست من دلخوری ... باور کن من .. نذاشتم ادامه بده سریع گفتم : _من از دست هیچ کسی دلخور نیستم حسام ! اصلا مگه دیوونه ام که مثل هوای بهاری هی بارونی و افتابی بشم تو دلم گفتم خاک تو سرت الهام چقدر قشنگ دروغ میگی ! واقعا هیچ اتفاقی نیفتاده ؟ حس کردم گوشیم توی جیبم لرزید ، اس ام اس داشتم ... از طرف همون مزاحم لعنتی بود توی هوای بارونـــی ، یه فنجون قهوه داغ ، یه هدیه قشنگ و یه عشق پاک ، عجب حال خوبی داره !!!! آب دهنمو به زور قورت دادم و آروم سرم رو بلند کردم ... به تک تک میزای اطراف نگاه کردم ، ولی هیچ چیز مشکوکی نبود این کیه که انقدر به من نزدیکه ؟! خدایا ... _کی بود الهام ؟ چرا انقدر بهم ریختی ؟ لب باز کردم تا بگم که یه مزاحم ... می خواستم بگم ولی یه چیزی مانع شد ، گوشیم رو گذاشتم روی میز و گفتم _یکی از دوستام بود ... بریم ؟ مشکوک شده بود اینو از حرکاتش فهمیدم ولی چیزی نگفت و بلند شد ... توی راه مدام سرم مثل پنکه سقفی می چرخید ، نمی دونستم باید منتظر دیدن کی باشم! ‌❣ @Mattla_eshgh
چیک چیک...عشق قسمت ۱۶۸ اشکان ،پارسا ،یا یه آدم جدید ! .... وقتی که رسیدیم حسام گفت : _از فردا باز میام دنبالت ، البته اگر فردا بریم سرکار و سرما نخورده باشیم ! به ساناز نگفتم که چی شده و چی دیدم ... فقط گفتم حسام باز میاد دنبالم ، نمی خواستم بفهمه که چقدر امروز حس خورد شدن داشتم وقتی که انگشتری رو دستم کردم که می دونستم قراره کجا بره و کی بشه صاحب عشق حسام ... چیزی که ممکن بود متعلق به من باشه ! گرچه هنوزم از هیچی مطمئن نبودم ... خیلی با خودم کلنجار رفتم ، در نهایت به این رسیدم که حسام سهم من از زندگی نیست ... فقط یه رویای کوتاه مدت بود که افتاد تو سرم تا خیلی بزرگ نشده باید ازش دل بکنم ، اون فقط پسر عمه مریمه همین و بس ! انقدر اینو تکرار کردم و کردم تا خوابم برد ... شاید بعضی وقتها خودت رو مجبور می کنی که بخوابی به امید اینکه یه روز خسته کننده تموم بشه غافل از اینکه نمی دونی امروزت از فردایی که در انتظارته خیلی بهتر بوده و تو قدرش رو ندونستی ! منم وقتی صبح مثل هر روز چشم هام رو باز کردم خبر نداشتم که چه اتفاقات غیر منتظره ای تا شب در انتظارمه ... اتفاقاتی که باعث شد یه برگ جدید توی زندگیم باز بشه ... که خودمم نفهمیدم خوبه یا بد ! همین که رسیدم سرکار و نشستم پشت کامپیوتر مزاحم سحرخیز تر از خودم اس ام اس فرستاد ... نوشته بود بلاخره می فهمی چه دردی داره وقتی به جرم دوست داشتن تحقیرت کنند ... بازم تهدید ! یعنی چی تو فکرشه !؟ براش فرستادم دوست داشتن کی !؟ جوابی نداد ... لعنت به من با این شانس مزخرفی که دارم . کم بدبختی داشتم اینم شده قوز بالا قوز ... گوشیم رو گذاشتم روی سایلنت و انداختمش تو کشو تا چشمم بهش نیفته . تا ظهر نرفتم سراغ موبایلم نمی خواستم گیج تر از این بشم . صدای اذان که بلند شد وضو گرفتم و مثل هر روز پشت پارتیشنی که یه تیکه از مخزن رو جدا می کرد وایستادم به نماز سلام رو که دادم به عادت همیشه رفتم سجده شکر ، هنوز داشتم ذکر می گفتم که دوباره نشستم و حسام رو رو به روم دیدم . دلم شور افتاد ... سریع گفتم : _تو اینجا چیکار میکنی ؟! با لبخند گفت : _علیک سلام ! _سلام . چیزی شده ؟ _نمازت تموم شد ؟ ‌❣ @Mattla_eshgh
چیک چیک...عشق قسمت ۱۶۹ -آره _خوبه ... قبول باشه جانماز رو جمع کردم و دوباره پرسیدم _نمیگی چی شده ؟ همونجوری که می رفت بیرون گفت : _خودمم نمی دونم ، بلند شو وسایلت رو جمع کن باید بریم جایی ، به کتایون هم گفتم که برات مرخصی رد کنه _کجا ؟ انقدر تند رقت که ماتم برد ! کیفم رو برداشتم با کتی خداحافظی کردم که یهو یاد گوشیم افتادم برگشتم از کشو پیداش کردم که کتی گفت : _الهام غلط نکنم موضوع مهمیه که حسام اینجوری آتیشش تنده ، جون من هر چی بود خبرشو بدیا ، می دونی که من فضولم ! _باشه کتی جون فعال . تا خود ماشین دویدم ، به نفس نفس افتاده بودم که سوار شدم . _چه خبرته ؟ نفس بریده گفتم : _تقصیره تواه دیگه ... دل آدمو شور میندازی _معذرت می خوام _حالا کجا میریم ؟ همونجوری که دور میزد گفت : _بنکداری _وا ! بنکداری ؟ خوب چرا اومدی دنبال من ؟ _خوب لازمه که توام باشی یه لحظه ترس برم داشت ، با جیغ گفتم : _وای حسام بابام چیزیش شده ؟! _ خدا نکنه _عمو ؟! _چرا انقدر بدبینی تو ، هم بابات هم دایی محمد هر دوشون حالشون خوبه ، یک ساعت پیش بابا زنگ زد به گوشیم یه جوری بود صداش ، می دونی که زیاد توضیح نمیده هیچ وقت ، خیلی بی مقدمه گفت خودت پا میشی الان با دخترداییت میای اینجا پیش من منم گفتم کدوم دخترداییم ؟ چیزی شده ؟! اونم فقط گفت با الهام بیا ، قبل از اینکه دایی هات از بازار بیان ، اینجا باش بعدم فرصت نداد که حرفی بزنم ، منم سریع جمع و جور کردم اومدم اینجا ... همین ! ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
📌 #طرح_مهدوی 🔆 یوسف فاطمه زندانی بی مهری ماست / ابر را پس بزن ای منتظر! از ماه بپرس 🌄 #عاشقانه_مهد
پستهای روز شنبه(امام زمان (عج) و ظهور)👆 روز یکشنبه(خانواده وازدواج)👇
با برطرف کردن نیازهای اولیه خانواده مخصوصاً همسر خویش دل او را به وجود خود گرم نگه دارید زیرا او در برطرف کردن نیازهای خودش جز شما از کسی توقعی ندارد، پس با این کار محبت او را هم جلب کنید و با عشق زندگی کنید. پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم: حق زن بر شوهرش این است که شکمش را سیر کند، بدنش را بپوشاند و برای او روی دَرهم نکشد. (1) پی‌نوشت: 1) میزان الحکمه 5، صفحه 98  ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
💞💞💍💍💞💞 #انچه_مجردان_باید_بدانند 🔰آیا داشتن سابقه #ازدواج قبلی مهم است⁉️ ❇️یکی از مواردی که در #پ
💞💞💍💍💞💞 🔰وظیفه و شما در پیش از ازدواج تنها گری و شناخت خود واقعی طرف مقابل است و بس 👈مثلا طرف مقابل شما آقايی است كه در چشم از خانم های ديگر برنمی دارد . خيره ای دارد. چند بار هم صحبت كرده ايد اما فايده ای ندارد ... مقابل شما خانمی است كه بصورت نياز به جلب توجه دارد و توجه كافی از سوی شما هم اين ظرف را پر نمی كند. برای ديده شدن هر كاری می كند از صحبت اغواگرانه گرفته تا پوشيدن های خيره كننده ... 👈در دوران آشنایی چندين بار متوجه همراه تان شده ايد اما هر بار با توجيه و بازی ماجرا را می دهد . دو روز نيست كه با يكديگر قهر هستيد با فرد ديگری ملاقات می گذارد . و ... 👈تمام اين اتفاقات نشانه اين است كه اين آقا ، خانم در حال آمادگی شروع يک رابطه بالغانه و متعهدانه را ندارد و با ، خواهش و دعوا هم اين آمادگی بدست نمی آيد و بعد از ازدواج در اون زمینه ها و بدتر هم می شود! ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc