پدربزرگ همیشه میگفت: «اگه میخوای غصه نخوری، به عقب برنگرد. چیزی که توی گذشته جا گذاشتی، به درد فردات نمیخوره. میگفت هرکدوم از ماها، گذشتهی کسی هستیم که سالها قبل فراموشمون کرده.»
اگه پدربزرگ زنده بود، دلم میخواست بهش بگم که من هنوزم میرم به گذشته، هنوز با گذشته قدم میزنم، هنوز با گذشته میخندم، هنوز با گذشته گریه میکنم. به پدربزرگ میگفتم دلم میخواد به گذشته بگم که فراموشش نکردم.
همیشه یه نفر هست که بتونه خودش رو انقدر بهت نزدیک کنه، که برای شکستنت به نشونهگیری احتیاج نداشته باشه.
یه لحظههایی بیشتر از اینکه از بقیه دلگیر باشی، برای خودت غمگینی. آدما بی رحمند، این رو از ابراز علاقههاشون میشه فهمید.
- #پویا_جمشیدی
#شاخه_نبآت
- @Mava_a !🥥'
ماوی
پدربزرگ همیشه میگفت: «اگه میخوای غصه نخوری، به عقب برنگرد. چیزی که توی گذشته جا گذاشتی، به درد فرد
نمیشد الان گذشته من نباشی؟
نمیشد الان بودی تا توی بغلت بگم از همه چیز؟!
از همه چیزایی که داره میخوره این مغز فلک زدمو؟
خب
تو خیلی نامردی
بیجهت در پی توجیه گناهش هستید
یوسف اینبار خودش میل زلیخا دارد (:
- #امید_صباغ_نو
#شاخه_نبآت
- @Mava_a !🥥'
من از من گذشت برای تو
و تو از من برای او!
خودمانیم در این میان
من چه بیچاره منی بودم.
- #حسام_عزیزی
#هِناس
- @Mava_a !🥥'
ماوی
تمام شب به کفایت شراب خوردم و بعد اذان صبح که شد با همان وضو کردم - #غلامرضا_طریقی #شاخه_نبآت - @M
نیامدی و دوباره به خویش رو کردم
شبانه با لبِ لیوان بگو مگو کردم
تمام شب به کفایت شراب خوردم و بعد
اذان صبح که شد با همان وضو کردم
نخواستی به زبانم بیایی اما من
حروف نام تو را خارِ در گلو کردم
نیامدی که بدوزم به چشمهای تو چشم
نشستم و جگر خویش را رفو کردم
نواخت عقل به گوشم کشیدهای که: ببین!
دو چشمه اشک شدم حفظ آبرو کردم
چه جای خرده بر او اشتباه از من بود
که عقل ناقص را با تو روبهرو کردم
تو آرزوی بزرگی نمیتوانم گفت
که با نیامدنت ترک آرزو کردم...
- #غلامرضا_طریقی
#شاخه_نبآت
- @Mava_a !🥥'
با اینڪه او شکست دلم را ولی هنوز،
با تکهتکههای دلم دوست دارمش^^
-#مجتبیخوشزبان
#رآحیل
- @Mava_a !🥥'