eitaa logo
ماوی
854 دنبال‌کننده
1هزار عکس
51 ویدیو
4 فایل
•🪄• وَخداوندآگاه!بہ‌نامِ‌او^^ مأوَی به معنای پناهگاه ! دو سھ قدم‌جنون‌کنارِماباشید، راھِ دوری‌نمی‌رود :) با ما سخنی هم اگرت هست بگو🧋 https://harfeto.timefriend.net/17145901041992
مشاهده در ایتا
دانلود
میل سخنم نیست ولی خوب تو دانی از چشم من این قصه دلبستگی ام را … - - @Mava_a !🥥'
هدایت شده از لااُبالي دل.
چه کشکی چه پشمی ، احمد شاملو چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. در حال مستاصل شد.... از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم. قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت: ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی... نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم... قدری پایین تر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم. وقتی کمی پایین تر آمد گفت: بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد. وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت: مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم غلط زیادی که جریمه ندارد. کتاب کوچه احمد شاملو
گر پرتویی ز رویت در کنج خاطر افتد خلوت نشین جان را آه از حرم برآید! - - @Mava_a !🥥'
تا حالا شده است حرف هایت با یک نفر تمامی نداشته باشد؟ تا حالا شده است نفهمی زمان با چه سرعتی گذشته؟ و تا حالا شده است با یک نفر فقط بعد از چند کلمه حرف زدن خسته شوی و دیگر دلت نخواهد به حرف زدن ادامه دهی؟ دست خود آدم نیست! بعضی ها عجیب به دل می نشینند... اصلا دلت جذب دلش میشود رفیقِ دلش میشود... به عقیده ی من هرگاه حرف هایت با آن یک نفر تمامی نداشت... و آفتاب طلوع کرد و شما هنوز مشتاق به حرف زدن بودید... شما فراموش نشدنی ترین آدم های زندگی هم هستید :) - - @Mava_a !🥥'
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت! - - @Mava_a !🥥'
سال‌ها رفت و هنوز یک نفرنیست بپرسدازمن؛ که تو ازپنجره‌ى عشق چه ها میخواهی؟ صبح تانیمه‌ی شب منتظری! همه جامی‌نگری.. گاه باماه سخن میگویی! گاه بارهگذران :) - ‎‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ - @Mava_a !🥥'
برده ای نام مرا آسان ز یادت، ولی من قبل بسم الله هم، می آورم نام تورا ..:) - - @Mava_a !🥥'
در من دو جرعه زندگى مانده آنهم نَجُنبى... زود میمیرد :) - - @Mava_a !🥥'
مطمئن باش این روزها هرکسی از مشکلی غیر قابل درک رنج می‌برد؛ زندگی تشکیل شده از بلاهایی پی در پی که به قلب انسان مشت می‌کوبد اما وظیفه در همین جاست: "باید ادامه دهیم..." - - @Mava_a !🥥'
تا شویمت از آن گلِ عارض غبار راه ابری شدم ز شوق که اشکی ببارمت! - - @Mava_a !🥥'
یادت را به آغوش کشیده ام بـاز کن آغـوشِ گرمت را دلتنگ این آرامشم .....!!! - @Mava_a !🥥'
کاش دست دوستی هرگز نمی‌دادی به من آرزوی وصل از بیم جدایی بهتر است ... - - @Mava_a !🥥'