آمدی در خواب من دیشب چه کار داشتی
ای عجب از این طرف ها هم گذاری داشتی
راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز
یا که شاید با دل تنگم قرار داشتی
مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی
سر به زیر انداختی و گفتی آهسته سلام
لب فرو بستی نگاه شرمساری داشتی
خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست
نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی
با نوازش میکشیدی آه و میگفتی ببخش
سر به دوشم هق هق بی اختیاری داشتی
وقت رفتن بغضکردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه خود انتظاری داشتی
صبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بود
کاش میشد باز درخوابم گذاری داشتی
عشق یعنی بیگلایه لبفرو بستن، سکوت
دلخوشاز اینکه شبی با او قراری داشتی
- #شهریار
#وِنوش
- @Mava_a !🌒'
آن صبر که در حوصله غیر نگنجد
در ماست که خارج بُوَد از طاقت ایوب
- #حاجب_شیرازی
#شاخه_نبآت
- @Mava_a !🥥'
به من گفته ست یک مدت از او کمتر خبر گیرم
همین یعنی جدایی، منتها آهسته آهسته
- #محمد_عزیزی
#مهروماه
- @Mava_a !🥥'
هدایت شده از ماوی
میآیی و چون چاقویی
روزم را به دو نیم میکنی
میروی
پارههای تنم
در اتاقم میماند...
- #شمس_لنگرودی
#هِناس
- @Mava_a !🌿'
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی!
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی.
- #هوشنگ_ابتهاج
#مهروماه
- @Mava_a !🥥'