eitaa logo
موعود(عج)12
1.8هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
12.2هزار ویدیو
18 فایل
﷽ 🔶احادیث.روایات مهدوی 🔶بشارت نزدیکی ظهور 🔶سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🔶️اخبار سیاسی روز 🔶️اخبار جبهه مقاومت 🔶️اخبار سرزمین‌های اشغالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👈کپی با ذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از موعود(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ماجرای ترور رهبر معظم انقلاب در سال ۶۰ +بیانات امام خامنه ای درباره این حادثه +استغاثه به امام زمان(ارواحنافداه)😔 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
💀مسعود رجوی💀 حوض آب مخصوص مسعود رجوي چه بود؟ غلتيدن مسعود رجوي در روابط جنسي و ارضاي شهواني، آن سوي سكه قدرت طلبي، كيش شخصيت و پليدي او بود. سابقه سوءاستفاده منافقین از زنان و دختران مربوط به سال‌های دور می‌شود و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن نیز سوءاستفاده از جنس زن در این گروهک تروريستي فراوان بوده است، به گونه‌ای که سرکردگان این گروهک تروریستی قبل از پیروزی انقلاب و در دهه ۵۰ تلاش می‌کردند برای جذب جوانان به گروه خود از ابزاری به نام دختران و زنان استفاده کنند که طبیعی بود این استفاده هزینه‌های زیادی نیز برای زنان و دختران مورد نظر به همراه داشت. جدا از آن، زنان و دختران با شعارهای زیبای آن دوران گروهک تروريستي منافقين جذب آن شده بودند، بسیاری از زنان و دختران در اثر فریب و جبری ناخواسته مجبور بودند به خواسته‌های کثیف گروهک منافقين در آن زمان برای جذب نیرو تن در دهند، کشاندن همکلاسی‌ها و دوستان محله به خانه تیمی و تجاوز اعضای گروهک و تصویربرداری و عکس برداری از صحنه‌های شرم آور، تهدید و در تنگنا قرار دادن دختران بی گناه یکی از راهکارهای اصلی برای جذب دختران بود که از نظر گروهک منافقین برای عملیات‌های مختلف می‌توانست مفید باشند. در اين بين سرکرده گروهک تروريستي منافقين، سرکرده زن بارگي در اين گروهک بود و غلتيدن مسعود رجوي در روابط جنسي و ارضاي شهواني، آن سوي سكه آدم کشي و جنايت عليه انسان‌هاي بي‌گناه، كيش شخصيت و پليدي او بود. بتول سلطاني، عضو سابق شوراي سرکردگي گروهک تروريستي منافقين، بعد از جدايي از گروهک تروريستي منافقين، مدت يك ‌سال در اردوگاه نيروهاي آمريكايي موسوم به TIPF پناهنده بود، وي بعد از برچيده شدن اين اردوگاه به بغداد نقل مكان كرد و در عراق به فعاليت براي حمايت از جداشدگان و خانواده اعضاي گروهک تروريستي منافقين پرداخت. وي سپس به اروپا عزيمت كرد تا شايد بتواند ردي از فرزندانش كه توسط مسعود رجوي به گروگان گرفته شده بود به دست آورد. سرکردگان گروهک تروريستي منافقين هويت كودكان او را تغيير داده و حاضر به دادن نشاني آنان به سلطاني نبودند تا وي را مجبور به بازگشت به پادگان مخوف اشرف در عراق يا حداقل سكوت در برابر آنچه كه درون گروهک تروريستي اتفاق مي‌افتد، كنند. در اروپا، سلطاني نهايتا پرده از وقايع هولناكي درخصوص شخص مسعود رجوي در مناسبات فرقه‌اي برداشت. قبل از او نسرين ابراهيمي به افشاي اين واقعيت پرداخت كه رحم زنان شوراي سرکردگي به دستور رجوي برداشته مي‌شد و اين كار را رسيدن به قله رهايي مي‌ناميد. بتول سلطاني متعاقبا ضمن تاييد اظهارات خانم ابراهيمي، وقايع تكان‌دهنده بيشتري را هم افشا كرد. سرکردگان گروهک تروريستي عموما به دنبال قدرت، ثروت و شهوت هستند و افشاگري‌هاي وي در اروپا نشان داد كه مسعود رجوي سرآمد تمامي سرکردگان گروهک‌ها در فساد اخلاقي است. مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین با صدها تن از زنان این گروهک تروریستی ازدواج دائم کرده است. رجوی پس از جمع آوری زنان در یک سالن و ازدواج جمعی با آنان، در مقابل چشمان همگی آنان اقدام به ارتکاب اعمال شنیع با آنها کرد. @Mawud12 «رقص رهایی» ! در گروهک تروریستی منافقین، مسعود رجوی سرکرده گروهک تروريستي منافقين، اعتقادات و مناسک فرقه‌ای را برای بهره برداری جنسی از زنان ایجاد کرده بود و تحت پوشش این اعمال به آنان تجاوز می‌کرد. طبقه خاصي از زنان گروهک، که با انتخاب رجوی کنار هم قرار می‌گرفتند، به نام شورای سرکردگي شناخته می‌شدند. رجوی با ایجاد این سازماندهی، کادرهای قدیمی این گروهک که به مثابه رقبای وی محسوب می شدند را پس می‌زد، ضمن آن که سایر زنان این گروهک تروریستی، نظیر بقیه اعضا از محرومیت‌ها رنج میبرند و علاوه بر آن که از هر گونه زندگی خانوادگی و داشتن همسر منع شده بودند، گاهی به خاطر داشتن روابط جنسی و عاشقانه با هم قطارانشان محاکمه و زندانی مي‌شدند. بتول سلطانی، از اعضای شورای سرکردگی منافقین، پس از فرار از این گروه درباره سوء استفاده رجوی از زنان این چنین می‌گوید: " در زمستان ۱۳۷۶ در قرارگاه بدیع زادگان به من رده شورای سرکردگی ابلاغ و یک سلسله نشست‌ها برای این گروه که تازه عضو شورا شده بودند شروع شد. مهوش سپهری ما را برای نشست مریم رجوی صدا کرد و گفت که از کوران این مرحله عبور کرده‌ایم. مشخصا یادم است گفتند که حمام رفته و کاملا تمیز باشید و تمامی لباس‌ها و روسری بایستی نو و تمیز باشد. به ما گفته شد حتی به کسانی که با یکدیگر ابلاغ رده شده بودیم، چیزی نگوئیم چون که شاید همگی از مرحله قبلی رد نشده و در این مراسم نباشند. گفته شد که این جلسه رقص رهائی با حضور مسعود ادامه👇👇👇
رجوی است، برای من این تأکید معنی خاصی داشت و استرس عجیبی وجودم را فراگرفته بود، ‌ داشتم دیوانه می‌شدم، بسیار کنجکاو بودم، بالاخره ساعت موعود فرا رسید و من خودم را به همراه تعداد زیادی از زنان شورا در محل جلسه در قرارگاه بدیع یافتم. از طرف دفتر مرکزی گروهک تروریستی منافقین، قسمتی که کارهای اداری و خدماتی مسعود و مریم رجوی را انجام می‌دادند، کسی آمد و به هر نفر یک بسته داد که در آن حوله و وسایل حمام و آرایش بود و گفت هر کس که خود را تمیز نکرده است الان می‌تواند از فرصت استفاده کند و همین‌جا حمام برود چون باید از هر نظر پاک و تمیز باشید. دائما فکر می کردم که یعنی چه، چرا اینقدر اصرار می‌شود. دائما با خودم کلنجار می رفتم که این یک تست است و آزمایشی دیگر، بعد از آماده شدن کلیه افراد صدایمان کردند و به سالنی موسوم به سالنX وارد شدیم. این سالن بسیار مرتب و تمیز و تزئین شده بود و کف آن ملحفه‌های سفید بر روی فرش‌ها پهن کرده بودند، همه سالن به رنگ سفید و دو مبل به همین رنگ در وسط قرار داده بودند. جلوی این دو مبل یک میز که در آن آئینه و شمع هائی که روشن بود به همراه یک جعبه که بعدا متوجه شدم گردنبندهای طلا در آن است و یک کیک بزرگ چند طبقه قرار داشت. بعد با یک هیاهوئی مریم، عنصري که با وقاحت تمام به پيشنهاد همسرش به همسري رجوي در آمد و مسعود با لباس راحتی یعنی لباس‌های نرم و پیژامه و آستین کوتاه و بدون جوراب وارد شدند. مریم اين زن پليد خوي موهایش را آرایش کرده و بدون روسری بود، مسعود روی مبل نشست و مریم مثل همیشه روی مبل کنار مسعود ننشست و رفت بالای سر مسعود ایستاد و مبل کنار مسعود خالی بود. یکی از خانم ها از مریم رجوی سوال کرد که چرا کنار مسعود رجوی نمی‌نشیند، مریم با لبخندی گفت که این برای شماها و دیگر زن‌های مسعود است. من کمی از کلمه زن‌های مسعود جا خوردم، بعد متوجه شدم که یکسری از افراد مثل مریم روسریشان را برداشته اند. در آن موقع فکر نمی کردم که هدف مسعود رجوی از این روش‌های فرقه گرایانه، انگیزه های جنسی است ولی هاله ای از ابهام، ترس، خجالت و پرسش در درونم وجود داشت، در آن لحظات قلبم به شدت مي ‌‌‌‌‌‌تپید و نمی دانستم چه برنامه ای در کار است. با خود می اندیشیدم که می خواهند ببینند ما که به مسعود به عنوان سرکرده عقیدتی‌مان امضا داده ایم آیا حاضریم او را به عنوان همسر بپذیریم و این یک آزمایش است و جنبه عملی ندارد. کم کم جمعیت آرام گرفت و مسعود گفت مریم اینها چی می خواهند؟ من را برای چه آوردی اینجا؟ مریم رجوی گفت که مراسم عقد این زنان با شماست. سپس مریم گفت یکی یکی بیائید روی این مبل بنشینید و بله بگوئید وبعد از گفتن بله، از داخل جعبه یک گردنبند طلا به گردن هر زنی می‌انداخت و دیده بوسی انجام می‌شد. سپس چند نفر از همان مرکزی که کارهای خدماتی و اداری مسعود و مریم رجوی را انجام می‌دادند میز را برداشتند و شیرینی پخش شد و گفتند که وسط را خالی کنید. وقتی وسط خالی شد با اشاره شهرزاد صدر، یک آهنگ تند از یکی از خواننده‌ها پخش شد و در برابر چشمان حیرانم متوجه شدم که زنان ارشد شورای گروهک به وسط آمدند و در حال در آوردن لباس‌هایشان هستند. مسعود هم می گفت لباس‌های شرک و جاهلیت را در آورید و این حوض شما است که بایستی در آن شیرجه بزنید و اینجا یگانه شوید تا در تمام صحنه‌های رزم، کار و مسئولیت مثل کوه استوار باشید. در این حین نفراتی که از دفتر مرکزی در آنجا حضور داشتند، لباس‌های هرکدام از افراد را جمع کرده و همگی را در نایلونی قرار می‌دادند و درب آن را بسته و روی آن با ماژیک چیزی نوشته و می بردند و افراد مشغول رقصیدن می‌شدند و همینطور تعداد رو به زیاد شدن بود و مریم به همه می‌گفت که لباس شرک و ریا را بکنید و با مسعود نزدیک و یگانه شوید . در این بین متوجه شدم که مریم و چند نفر دیگر از جمله گیتی گیوه چی و فائزه محبت کار به دقت بقیه را زیر نظر داشته و تعدادی از اعضای ارشد مشغول صحبت و متقاعد کردن نفراتی بودند که در آوردن لباس تعلل داشتند. مریم با بي شرمي تمام می گفت این رقص رهائی شماست و این اعمال شنیع را تشویق می کرد و مدام اعلام می‌کرد ما باید صحنه‌های دیده بوسی و عشق بازی مسعود با زنان دیگر را نگاه کنیم. در پایان جلسه که 5 ساعت به طول انجامید و ساعت 4صبح تمام شد همه یک بسته دیگر از مسعود هدیه گرفته و به مقرها بازگشتند اما به من گفتند كه بعد از تمام شدن مراسم به مقر نرفته بلكه مريم رجوي پليد با من كار دارد و بايد به دفتر او بروم. بعد از مراجعه به دفتر، او با گفتن اين جمله: «امشب شب زفاف تو و شب معراج توست و قدرشناس قيمتي باش كه مسعود برايت داده تا همانند من و در سطح من و بيش ازمن، بعد از اين معراج با مسعود يكي شوي و بار مسئوليت به دوش بكشي و خودت را عاشق‌ترين بداني يا اگر خوب نفهمي و ناسپاسي كني از دور خارج مي‌شوي و هم
چون جسدي مي‌شوي در تشكيلات و روي ميز ما خواهي ماند، بنابر اين سعي كن قيمتي كه برايت داده شده است را درك كني و در كار و مسووليت كوشا باشي» بعد مرا با لبخندي به سمت مجموعه‌اي كه اتاق خواب مسعود بود، راهنمايي كرد. من در حالي كه شوكه شده بودم و سردرد عجيبي داشتم، باز فكر مي‌كردم كه اين آزمايش است اما آن شب تا صبح و شب‌هاي مشابه آن از نظر من رفتاري پليدي بود كه با اين برنامه رنگ و لعاب ايدئولوژيك به آن زده مي‌شد. من عمق يك فرقه واپس‌گرا را ديدم كه اين‌گونه همه چيز افراد را در قيد و بند خود نگاه مي داشت، احساس مي‌كنم همانجا هر چه كه از گروهک در درونم بود تبديل به مشتي خاكستر شد، اما سعي كردم خودم را نگهدارم و شايد تصميم به فرار از همان‌جا در من قطعي شد. با خود فكر مي‌كردم اين همه شبانه روز به دستور تشكيلاتي و نشست‌هاي موسوم به سرويس تشكيلاتي، توي سر برادرهاي تحت مسئولمان مي‌زنيم و خون آنها را در شيشه مي‌كنيم كه چرا نگاه چپ به كسي كردي و طلاق و فشار و به قول مسعود كه هميشه سفارش مي‌كرد و دستور مي‌داد كه سلاحت را بايستي دائما اين مردها بالاي سر خود احساس كنند. اين سرکرده پليد مي‌گفت دلسوزي براي برادرهاي تحت مسئول يعني همخوابگي با آنها و اينها عين جملات مسعود است كه به ما درس شقاوت و سنگدلي مي‌داد، اما در جلسات بعدي حوض شورا، به محض اين‌كه آن را اعلام مي‌كردند با خود فكر و به ديگران نگاه مي‌كردم، اين‌بار نوبت كيست كه توسط مريم به صورت خصوصي به اتاق خواب مسعود دعوت شود و دعا مي‌كردم كه من نباشم و اين جلسات با شكل و صورت‌هاي متفاوت ولي يك محتواي جريان وار ادامه داشت و بعد‌ها فهميدم استثماري در شكلي بسا پيچيده‌تر و كامل‌تر از زن بود. پس از آن، نشست‌هاي متوالي با مريم داشتيم كه بايد لحظه به لحظه درباره واكنش‌هاي دروني‌مان صحبت مي‌كرديم و مي‌نوشتيم و مريم عبور هر كس را از حوض شوراي سرکردگي تاييد مي‌كرد و بعد از آن حتما ارتقاي درجه و مسووليت داشت. هميشه قبل از اين جلسات و هر بار توسط گيتي گيوه‌چي توضيحات امنيتي داده مي‌شد كه اين موضوع بايد كاملا محرمانه بماند و با هيچ كس صحبتي نشود. البته همه مراسم رقص رهايي كاملا سري بود و حتي 2 عضو شورا هم سطح هم حق نداشتند در اين‌گونه موارد با هم صحبت كنند. بتول سلطاني مي‌گويد: غلتيدن مسعود رجوي در روابط جنسي و ارضاي شهواني، آن سوي سكه قدرت طلبي، كيش شخصيت و پليدي او بود من با 3 نفر از اعضاي شوراي رهبري به نام‌هاي «ش ـ ح»، «ز ـ ش» و «ب ـ ر» حول اين جلسات بخصوص بعد از سقوط ديکتاتور سابق عراق و مدتي كه اين جلسات تعطيل شده بود، حرف مي‌زديم و يكي از اينها كه سطح مسئوليت بالايي هم داشت، مي‌گفت كه خودش غير از موارد تكي، چند نفري با برخي نفرات هم ستادي‌اش همخوابگي با مسعود داشته است. من به او گفتم كه چرا مرا در چنين تركيبي صدا نكرده‌اند كه او گفت تو حتما كمتر با كسي اصطلاحا گيس و گيس‌كشي داشتي و وقتي اين كينه‌ها و حسودي‌ها بين 2 زن يا چند زن شورا بالا مي‌گرفت، همگي آنها به اتاق خواب مسعود دعوت مي‌شدند و او با همگي شان مي‌خوابيد. من هميشه به عبث و احمقانه فكر مي‌كردم كه همه اينها فقط براي امتحان و تست است. تست قرار گرفتن در آرمان‌هاي مسعود رجوي تا اين‌كه خودم با تمام وجود لمس كردم كه نه، يك پارامتر مهم ديگر هم وجود دارد و آن درغلتيدن مسعود رجوي در روابط جنسي و ارضاي شهواني، آن سوي سكه قدرت‌طلبي و كيش شخصيت‌اش است. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸 🌸🍀 دشمنی انگلیس با مهدویت برای عقل، فکر و ذهن هر انسان سالمی، همیشه سؤال وجود دارد و چه بسا با "شبهه" نیز مواجه گردد، اما هر گاه متوجه شدید که موضوعی خاص، در دوره‌ای مشخص، در شعاعی گسترده و هجمه‌ی همه‌جانبه، به صورت "سؤال، شبهه، رد، تکذیب، حتی تمسخر و ... "، فرافکنی می‌شود، تردید نکنید که کار هدفدار، برنامه‌ریزی شده و سازمان یافته می‌باشد. دشمنی و مخالفت با "اعتقاد به مهدویت" و موضوعات مربوط به آن که از جمله آنها "انتظار" و تعریف و چگونگی آن می‌باشد، دشمنی جدید و پنهانی نیست. این دشمنی قبل از تولد امام زمان(عج)نیز چنان وجود داشت که گویا خلفای وقت، به حقانیت آن، به اندازه شیعیانِ مؤمن، باور داشتند و از این رو امام حسن را در میان نظامیان سکنا دادند تا مراقبش باشند، لذا ملقب به "عسکری = نظامی، لشکری" گردیدند. چرا که دشمنان به خوبی می‌دانستند آن "مهدی موعود"، فرزند ایشان خواهد بود. پس از میلاد و اطلاع همگان از وجود حضرت امام مهدی(عج) این دشمنی‌ها نه تنها ادامه یافت، بلکه به شدت تشدید شده و تا امروز تدوام یافته است و هر روز نیز بر حجم، گستره و شدت آن افزوده می‌شود؛ و البته به شیوه‌های گوناگون؛ از رد و تکذیب کلامی گرفته، تا اقدام عملی، تا امام زمان سازی، تا حتی قتل و کشتار شیعیان، به خاطر اعتقاد به مهدویت و انتظار ظهور. پس، جای دارد که بیاندیشم این دشمنی برای چیست؟! اگر دشمنان اسلام و مسلمین، اعتقاد به مهدویت و ظهور را یک باور خرافی می‌دانستند، نه تنها هرگز با آن مخالفت نمی‌کردند، بلکه در ترویج آن نیز تلاش می‌نمودند تا مردمان عوام و خرافه‌گرا را راحت مرعوب کرده و به استثمار بکشند؛ چنان که با هیچ اعتقاد خرافی در سرتاسر جهان، کاری ندارند و حتی مورد تبلیغ و حمایت نیز قرار می‌دهند و احترام آنها را بر همگان [تحت عنوان لزوم احترام به تمامی عقاید] لازم و واجب نیز می‌شمرند! علت اصلی: از همان ابتدای حضور جماعت انسانی در زمین تا کنون، علت اصلی تمامی تفکیک‌ها، تفرقه‌ها، صف‌کشی‌های دو جناح مقابل یک دیگر و دشمنی‌ها، فقط و فقط مقوله‌ی «ولایت» بوده و می‌باشد، که در این مجال کوتاه، قصد تشریح آن را نداریم، بلکه فقط اشاره می‌شود که تمامی دعواهای جهان، بر سر "ولایت" است و بس. اگر دو جبهه‌ی باطل در مقابل یک دیگر صف‌کشی کنند، دعوا بر سر "ولایت" یکی بر دیگری است و اگر جبهه‌ی حق و باطل مقابل هم بایستند نیز دعوا بر سر "ولایت" است. اگر تاریخ تمامی ادیان و مکاتب و اقوام را مطالعه کنید، و وحدت‌ها، انشعاب‌ها، اختلاف‌ها، نزاع‌های نظری و عملی ... و حتی درگیری‌های فیزیکی و جنگ‌های سخت و نرم‌شان را ریشه‌یابی کنید، می‌یابید که ریشه‌ی اصلی همه آنها به مقوله‌ی "ولایت" می‌رسد، چه حق و چه باطل. مهدویت: مقوله مهدویت، در معارف و اعتقادات اسلامی [به ویژه تشیع]، صرفاً اعتقاد به وجود یک شخص مقدسی که شیعیان بگویند به دنیا آمده و برخی از اهل سنت بگویند: به دنیا نیامده، اما یک زمانی به دنیا می‌آید، نمی‌باشد. برای طواغیت و قدرت‌های استکباری و نظام سلطه، چه فرقی می‌کند که چه اقوامی، چه کسانی را، یا چه زمان‌ها و مکان‌هایی را، یا چه چیزهایی را مقدس می‌شمرند؟! آنها وقتی موضع‌گیری، مخالفت و دشمنی سرسختانه می‌کنند که این باور اعتقادی و تقدس، مغایر با اهداف آنها و سدی برای سلطه و ولایت آنها، و استعمار و استثمار دیگران باشد. حکومت واحد جهانی: امروزه شاهدیم که نظام سلطه، در عرصه‌ی نظری توسط به اصطلاح اندیشمندان و نظریه‌پردازان (تئوریسین‌ها) و مکتب‌سازان - در عرصه علمی توسط اساتید دانشگاه‌ها - در عرصه‌ی تبلیغی توسط رسانه‌ها و هنر -در عرصه‌ی اقتصادی، توسط سرمایه‌داران (به ویژه تحت پوشش بانک‌ها و نظامات پولی و بانکی) - در عرصه سیاسی، توسط دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی ... و بالاخره در عرصه نظامی، توسط ارتش‌ها، شبه نظامیان، گروه‌های تروریستی و ...، به دنبال جهانی‌سازی و تشکیل حکومت واحد جهانی به رهبری و "ولایت" امریکا هستند. از این رو، اعتقاد به "مهدویت" [چه گفته شود شخص حضرت مهدی(عج) به دنیا آمده و چه گفته شود که متولد شد] و نیز اعتقاد راسخ و عملی به اهمیت، نقش، جایگاه و اثر "انتظار"، از آن جهت که از یک سو همان هدف «حکومت واحد جهانی» را دنبال می‌کرده و می‌کند و از سوی دیگر، نسبت به رهبری و "ولایت" آن، که مبیّن اختلاف و تضاد در اهداف و منافع می‌باشد، برای آنها یک اعتقاد خطرناک، مضرّ و مانع قلمداد می‌شود. با رجوع به تاریخ قرون معاصر، معلوم می‌شود که پس از تشکیل سازمان شیطان‌پرستی به نام «فراماسون» در انگلیس، مخالف با اسلام و به نحو شدیدتر با تشیع، در دستور کار قرار گرفت و حمله نخست،به پیامبر اکرم(ص) یا قرآن کریم و نقد اصول و فروع اسلام نبود،بلکه با رد و تکذیب مهدویت از یک سو و مهدی سازی های جعلی از سوی دیگر آغاز شد. @Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳طرح هِنسون چیست؟ تا تیرماه چه میخواهد بشود که وعده اش را داده اند؟ @Mawud12
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 🍀🌸🍀🌸 🌸🍀 ✳️یکی از نشانه های حتمی ظهور حضرت مهدی علیه السلام فراگیر شدن ظلم در جهان و کشته شدن نفس زکیه است، در احادیث بسیاری به این نشانه و یا حتمی بودن آن اشاره شده است: ✳️امام باقر علیه السلام: « ای جابر! قائم علیه السلام ظهور نمی کند تا این که فتنه ای شام را در بر گیرد، به طوری که مردم به دنبال راه نجات می گردند، ولی آن را نمی یابند، و میان کوفه و حیره کشتاری واقع می شود که کشته های آنان در وسط راه ریخته می شود و منادی از آسمان ندا می دهد.» « ای جابر، بر زمین بنشین و در خانه ات بنشین (کنایه از اینکه اقدامی برای قیام مکن) تا نشانه هایی را ببینی. . . گروهی از ناحیه ترک خروج می کنند و به دنبال آن نا آرامی در روم پدید می آید. قوم ترک پیش روی می کنند تا اینکه از دمشق می گذرند و در جزیره فرود می آیند، از سوی دیگر گروهی از روم به پیش روی می پردازند تا این که در « رمله » فرود می آیند؛ در آن سال، اختلاف زیادی در همه زمین از ناحیه غرب رخ می نماید و اختلاف سراسر سرزمین اعراب را فرا می گیرد.» « نخستین سرزمینی که پیش از ظهور خراب می شود.» « هنگامی که اهل شام در میان خود اختلاف کردند از آن جا بگریزند، زیرا در آن جا قتل و فتنه و آشوب است.» « هرچه بر شما مشکل شد، پس عهد و پرچم و سلاح پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و نفس زکیه از فرزندان امام حسین بر شما مشکل نخواهد شد.» 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸 🌸🍀 امام صادق(ع): « ظلم همه‌ی شهرها را فرا می‌گیرد.» « پنج نشانه پیش از ظهور قائم(عج) است: صیحه، سفیانی، فرو رفتن، کشته شدن نفس زکیه و یمانی .» عمر بن حنظله پرسید: فدایت گردم! اگر کسی از اهلبیت شما پیش از این نشانه ها قیام کرد، آیا بااو قیام کنم ؟ امام فرمود: « نه! » امام علی(ع): « در سه مورد منتظر فرج باشید !» راوی از آن سه مورد سئوال کرد و امام « ع » فرمود: « اختلاف اهل شام در میان خود و پرچم های سیاه از خراسان و صیحه ای در ماه رمضان! » « در سه حادثه منتظر فرج باشید: اختلاف اهل شام در میان خود، پرچم های سیاه از خراسان و صیحه آسمانی در ماه رمضان» « مهدی(عج) پس از اینکه مردم به دام غفلت بیفتند، حق از میان برود و ظلم آشکار‌ شود، ظهور خواهد کرد.» پیامبر اکرم(ص): « روزگار آنچنان می‌گذرد که هر سال بدتر از سال گذشته و هر حاکم و امیری بدتر از حاکم و امیر پیشین است، تا این که اشخاصی در فتنه و ظلم متولد می شوند، به طوریکه جز ظلم چیزی را نمی‌شناسند و زمین را آن گونه بیداد و ستم فرا می گیرد که کسی قدرت گفتن «الله» ندارد.» « بلایی گریبانگیر این امت می‌شود که هیچ‌کس برای رهایی از ظلم و بیداد پناهگاهی نمی‌یابد.» « زمین آنگونه از ظلم و جور پر خواهد شد که کسی «الله» نمی‌گوید مگر مخفیانه، و آن‌گاه خداوند قوم صالحی را می‌آورد که زمین را همان گونه که از ظلم و جور پر شده است، از عدل و داد پر کنند.» خداوند متعال در حدیث معراج: « (در آخرالزمان) جور و فساد زیاد می‌شود.» عمار یاسر: « حکومت اهلبیت پیامبرتان در آخر الزمان است و برای آن نشانه هایی است. . . . پس هنگامیکه روم و ترک بر شما یورش ببرند. . . و فتنه برانگیزد. . . و سپاهیان را تجهیز کنند. . . » « ترک در حیره و روم در فلسطین فرود می آیند. » 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
✨﷽✨ 💠 ✨ ❣✨پیرمرد خسیسی بود ڪه پسر جوان او بسیار دست‌ و دل‌ باز بود و پسرش بر عڪس پدر، به فقرا می‌رسید و اطعام می‌کرد. ❣✨روزی از پدرش پرسیدند: «تو چرا سخاوت پسر خود را نداری؟ تو ڪه نزدیڪ مرگ هستی باید از دنیا بیشتر بریده باشی و سخاوت‌مندتر شوی؟؟» ❣✨پیرمرد گفت: «من پیرمردم و در این دنیا ریشه‌ام ڪهن‌تر از پسر جوانم است. ریشه‌ی آرزوهای من در خاڪ دنیا، از ریشه آرزوها‌ی پسرم عمیق‌تر است.» ❣✨انسان هر چقدر بیشتر در این دنیا عمر ڪند ریشه آرزوهای او در دنیا قوی‌تر و وابستگی او بیشتر می‌ شود