eitaa logo
موعود(عج)12
1.8هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
12.7هزار ویدیو
18 فایل
﷽ 🔶احادیث.روایات مهدوی 🔶بشارت نزدیکی ظهور 🔶سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🔶️اخبار سیاسی روز 🔶️اخبار جبهه مقاومت 🔶️اخبار سرزمین‌های اشغالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👈کپی با ذکر صلوات خادم کانال @Mawud113
مشاهده در ایتا
دانلود
پیامبر گرامی (ص) فرمودند: خوشا به حال آنڪه مهدی عج را ببیند و خوشا به حال آنکه او را دوست بدارد و خوشا به حال ڪسی که امامت او را باور داشته باشد. 📚بحارالانوار ۵۲ :۳۰۹ 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و بجایی نرسیدند 🍃الهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک🍃
❣️﷽❣️ ️⃣ هفته اشك و فتنه، 22 صفر تا 28 صفر سال 11 هجرى قمرى 1 ـ شدت يافتن بيمارى پيامبر (صلى الله عليه وآله): روز 22 ماه صفر، سه شنبه صداى اذان مغرب به گوش مى رسد و مردم در مسجد منتظر آمدن پيامبر هستند تا نماز را با آن حضرت بخوانند. امّا هر چه صبر مى كنند از پيامبر خبرى نمى شود، گويا حال پيامبر بدتر شده است. على(ع) به مسجد مى آيد و در محراب مى ايستد و مردم پشت سر او نماز مى خوانند. 2 ـ نقشه و نقش عايشه: روز 22 ماه صفر، سه شنبه ابوبكر و عُمَر در اردوگاه اُسامه هستند، وقتى كه ابوبكر مى خواست از مدينه برود نزد دختر خود، عايشه رفت و به او گفت: "من به دستور پيامبر به جهاد مى روم، اگر يك وقت ديدى كه بيمارى پيامبر بدتر از اين شد به من خبر بده تا من بيايم و يك بار ديگر پيامبر را ببينم". اكنون، عايشه پيكى را به سوى اردوگاه اُسامه مى فرستد تا به پدرش خبر دهد كه هر چه زودتر به مدينه بازگردد چرا كه بيمارى پيامبر سخت شده است. هوا تاريك است و اسب سوارى از مدينه به سوى اردوگاه اُسامه به پيش مى رود. وقتى او به اردوگاه مى رسد سراغ خيمه ابوبكر را مى گيرد. (عمر هم كنار ابوبكر است)، او به ابوبكر مى گويد: "من از مدينه مى آيم، عايشه مرا فرستاده تا به تو هم خبر دهم كه ديگر اميدى به شفاى پيامبر نيست و او براى نماز مغرب به مسجد نيامده است، هر چه زودتر خود را به مدينه برسان!". عُمَر تا اين سخن را مى شنود از جا برخاسته و رو به ابوبكر مى كند و مى گويد: "برخيز، ما بايد هر چه سريعتر خود را به مدينه برسانيم". عُمَر و ابوبكر در اين نيمه شب به سوى مدينه حركت مى كنند. 3 ـ ديدار از قبرستان بقيع: روز 22 ماه صفر، سه شنبه پيامبر از خواب بيدار مى شوند، او دستور مى دهد تا چند نفر از يارانش نزد او بيايند، على(ع) و چند نفر ديگر حاضر مى شوند، پيامبر به آنان مى گويد: "خدا از من خواسته است كه به ديدار اهل بقيع بروم". پيامبر دست در دست على(ع) گذاشته و آرام آرام به سوى بقيع مى رود، وقتى او به بقيع مى رسد چنين مى گويد: "آگاه باشيد فتنه ها همچون شب هاى تاريك به سوى شما مى آيند". 4 ـ تخلّف از لشكر اسامه: روز 23 ماه صفر، چهارشنبه اين صداى اذان بلال است كه در شهر مدينه طنين انداخته است، مردم، كم كم به سوى مسجد مى شتابند تا نماز صبح را پشت سر پيامبر بخوانند. آمدن پيامبر به طول مى كشد، به راستى آيا پيامبر براى خواندن نماز خواهد آمد؟ امّا گويا تب پيامبر بسيار شديد شده است، او نمى تواند به مسجد بيايد. ناگهان ابوبكر وارد مسجد مى شود، او مى خواهد به سوى محراب برود و امامِ جماعت بشود، همه تعجّب مى كنند كه او در اينجا چه مى كند؟ خبر به گوش پيامبر مى رسد، او مى گويد: "مرا بلند كنيد و به مسجد ببريد". پيامبر دستمالى را بر سر خود مى بندد و با كمك على(ع) و فضل بن عبّاس به سوى مسجد مى رود، پيامبر از ابوبكر مى خواهد از محراب بيرون بيايد. پيامبر نمى تواند روى پاى خود بايستد، براى همين مى نشيند و نماز را به صورت نشسته مى خواند. بعد از نماز، پيامبر رو به ابوبكر مى كند و مى فرمايد: "مگر من به شما نگفته بودم كه به سپاه اُسامه بپيونديد؟ چرا از دستور من سرپيچى كرديد و به مدينه بازگشتيد؟". ابوبكر در جواب مى گويد: "من به اردوگاه اُسامه رفته بودم امّا چون شنيدم حال شما بدتر شده است با خود گفتم بيايم و يك بار ديگر شما را ببينم". پيامبر رو به آنها مى كند و مى فرمايد: "هر چه سريعتر به سپاه اُسامه ملحق شويد و به سوى روم حركت كنيد، بار خدايا! هر كس كه از سپاه اُسامه تخلّف كند، لعنت كن". 5 ـ ماجراى قلم و دوات: روز 24 ماه صفر، پنج شنبه حدود سى نفر از مسلمانان در خانه پيامبر جمع شده اند. آنها براى عيادت پيامبر آمده اند، خيلى از آنها اشك حسرت مى ريزند و از اين كه قدر اين پيامبر مهربانى ها را ندانستند، غصّه مى خورند. پيامبر رو به ياران خود مى كند و مى فرمايد: "براى من قلم و دوات بياوريد تا براى شما مطلبى بنويسم كه هرگز گمراه نشويد". يك نفر بلند مى شود تا قلم و كاغذى بياورد كه ناگهان صدايى همه را حيران مى كند: "بنشين! اين مرد هذيان مى گويد، قرآن ما را بس است". سخن او ادامه پيدا مى كند: "بيمارى بر اين مرد غلبه كرده است، مگر شما قرآن نداريد؟ ديگر براى چه مى خواهيد پيامبر برايتان چيزى بنويسد؟". او عُمَر است كه چنين سخن مى گويد. .....
کربلای 4 از قلم سرلشکر عراقی این روزها بیشتر رسانه‌های ما و حتی بیگانه پر شده از موضوع عملیات کربلای ۴ و مسائل مورد اختلاف آن. امروز به یک مطلب از کتاب سرلشکر سعد مجید حمدانی به نام "قبل أن يغادرنا التاريخ" برخورد کردم. بد ندیدم شما هم ببینید و از زبان جبهه مقابل هم جریان را شنیده باشید. 👇
🍂 🔻 فرماندهان عراقی درباره کربلای 4 و 5 چه می‌گویند؟ در بحبوحه جنجال‌های اخیر درباره عملیات کربلای 4 به یاد کتاب سرلشکر رعد مجید حمدانی افتادم که از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق و آخرین سمتش هم فرمانده لشکر دوم این گارد بود. حمدانی در 2003 وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، مسئولیت دفاع از جنوب بغداد را بر عهده داشت و تلاش کرد که راهبرد نظامی شبیه جنگ‌های چریکی را اجرا کند، اما در نهایت موفق نشد و پس از سقوط بغداد، خود را تسلیم نیروهای آمریکایی کرد. کتاب حمدانی "قبل أن يغادرنا التاريخ" نام دارد که بخشی از آن به جنگ 8 ساله ایران و عراق اختصاص دارد. از صفحه 125 به عملیات کربلای 4 اشاره می‌کند. عراقی‌ها ضد حمله به آن را "معركة اليوم العظيم" نامیده‌اند و از صفحه 127 تا 134 به عملیات کربلای 5 اشاره می‌کند که نام عملیات ضد حمله عراقی به آن "الحصاد الاکبر" بود؛ اما به اشتباه در برخی منابع ایرانی الحصاد الاکبر ضد حمله عراقی به عملیات کربلای 4 عنوان شده است. حمدانی در این کتاب خود عملیات کربلای 4 را "پیش‌بینی شده" (لو رفته) می‌داند و می‌نویسد که نیروهای ایرانی در ضد حمله ارتش عراق متحمل خسارات‌های زیادی شدند. با این حال تاکید می‌کند که "رقابتی توجیه‌ناپذیر" میان سرلشکر طالع الدوری فرمانده سپاه سوم در منطقه شلمچه و سرلشکر ماهر عبدالرشید فرمانده سپاه هفتم در جزیره ام رصاص درباره میزان تلفات وارده به نیروهای ایران شکل گرفت و هر کدام برای کم کردن روی دیگری نزد فرماندهی کل ارتش تلاش می‌کرد آماری بیشتر ارائه دهد. سرلشکر حمدانی می‌گوید این دو افسر عراقی آنقدر در آمارهای خود درباره عملیات "الیوم العظیم" (ضد حمله به کربلای 4) غلو کردند که همه کاملا مطمئن شدند ایران قادر به حمله در کمتر از 6 ماه نخواهد بود و با این تصور سال 1986 را به پایان بردیم. حمدانی باز تاکید می‌کند که ارتش عراق در نتیجه گزارش‌های اغراق‌آمیز دو فرمانده یاد شده به هیچ وجه احتمال حمله دیگر در کمتر از 6 ماه را نمی‌داد و در این حال و وضع هم در ششم ژانویه 1987 ارتشبد عبدالجواد ذنون رئیس ستاد ارش عراق تغییر می‌کند و ارتشبد سعدالدین عزیز جانشین او می‌شود. در ادامه می‌افزاید که ناگهان شب دهم ژانویه 1987 نیروهای ایرانی حملات بزرگی را از محورهای قبلی (در عملیات کربلای 4) آغاز کرده و توانستند به موفقیت‌های بزرگی دست یابند. بعد از آن هم به سیر این حملات و تلفات و شکست‌های سنگین نیروهای عراقی اشاره می‌کند. حمدانی به نوعی عملیات کربلای 4 را لو رفته و عملیات کربلای 5 را عملیاتی غافلگیر کننده برای ارتش عراق با توجه به نتیجه عملیات کربلای 4 می‌داند. ارتشبد نزار عبدالکریم خزرجی رئیس ستاد مشترک ارتش عراق نیز در کتاب "جنگ ایران و عراق 1980 تا 1988 و خاطرات یک جنجگو" به این عملیات‌ها می‌پردازد، اما به نظر می‌رسد که سرلشکر حمدانی با نگاه واقع‌بینانه‌تری به آن‌ها پرداخته است.
🔸 بدترین مردم در نزد خداوند چه کسانی هستند؟ 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
⬅️بدترین مردم در نزد خداوند چه کسانی هستند؟ ✅علامه طباطبایی در تفسیر این آیه که خدا بدترین و بهترین مردم را معرفی کرده، نوشته است: "🍃 إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ فِی نارِ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فی‌ها أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ" 🍃 (سوره بینه آیه 6) یعنی کسانی که از اهل کتاب و مشرکان به این آئین جدید کافر شدند، در آتش جهنم و به طور دائم خواهند بود، این گونه افراد بدترین خلق خدایند (چون نعمت هدایت بالاترین نعمت‌های الهی است، و کفران آن بدترین کفران ها است) در مقابل بدترین مردم بهترین مردم نیز معرفی شده‌اند: 🍃" إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ"🍃 در این آیه خیریت را منحصر در مومنان کرده، که اعمال صالح انجام می‌دهند، همچنان که در آیه قبلی شرّیت را منحصر در کفار می‌کرد. (ترجمه المیزان، ج 20، ص 578) در این آیه، معیار بهترین و بدترین بودن مخلوقات در نظر قرآن به صراحت بیان شده است. ایمان و کفر، دو عیار واقعی سنجش شخصیتی انسان‌ها است که ایمان موجب تعالی و کفر موجب سقوط است. نتیجه : بدترین مردم نزد خدا کافران و مشرکان هستند. هر چند در آیات دیگری از قرآن بعضی از انسان‌ها به دلیل خطاهایی که مرتکب شده و یا می‌شوند، بدترین خلق معرفی شده‌اند، ولی با توجه به همان دو معیار که تمام خوبی‌ها در ایمان و تمام بدی‌ها در کفر خلاصه می‌شود، بقیه مصادیق، چه از نظر خوبی و چه بدی به همان دو محور مربوط می‌شود و زیر مجموعه آن دو است، زیرا منشأ تمام خوبی‌ها ایمان، و منشأ تمام بدی‌ها کفر است. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
امیرالمومنین علیه السلام: تا جایی که توانایی بر کار خوب دارید، خوبی کنید؛ زیرا خوبی، [آدمی را ]از مهلکه ها و مرگهای ناگوار نگه می دارد ج7 ص299
آیت الله مشکینی می فرمودند👇 نافله شب! نافله شب! نافله شب! 👈 خوشا به حال کسی که نافله ی شبش ترک نشود و از او بهتر آن که نوافل دیگر را هم به جا بیاورد. بالاخره یک حساب و کتابی بوده و هست که اولیا، این قدر بر نماز شب تکیه دارند. 📚 "جام حضور". عباس موسوی مطلق
☘ چقدر میخواهی بخوابی؟!☘ 💠 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): •★• استاد ما حضرت حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) مےفرمودند: آن قدر درقبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد، یك شب هم بلند شو ببین چه خبر است. •★• پیامبر اکرم صلےالله علیہ وآله می فرمایند: «وقتی بنده ای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالیكه خواب آلود است،» برای این كه به سبب نماز شبش می خواهد كه خداوند را راضی كند، •★• خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائكه مباهات می کند و می گوید : این بنده ام را می بینید كه بلند شده و خواب شیرینش را ترك كرده تا كاری را انجام دهد كه بر او واجب نكرده ام؟ شاهد باشید كه من او را آمرزیدم . 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
﷽ 🌹 #آیت_الله_بهجت(ره) 🌹 🌸 چقدر 💓 امام زمان (عج) 💓 مهربان است به کسانی که اسمش را می‌برند و صدایش می‌زنند و از او طلب کمک می‌کنند، از پدر و مادر هم به آنها مهربان‌تر است. 📕 #در_محضر_بهجت/ص٣۶۶ #کمی_معرفت_لازمیم #ما_هم_قدری_به_یاد_حضرت_باشیم 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 مقام سلمان فارسی بالاتر است یا مقام حضرت ابوالفضل (ع) ؟ # با سخنرانی علی_سعیدیان 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12