#رهایی_از_شب
#ف_مقیمی
#قسمت_هفتاد_و_ششم
الهام بیچاره بهم اعتماد کرد و سوار ماشین شد.
چند جا ماشین خاموش کرد.
بعضی ازاین مردها رو هم که میشناسی چطورین!.فقط کافیه ببینن یک زن پشت فرمونه! اونوقت ولت نمیکنن و اینقدر با بوق زدن و دست انداختن رو مخت میرن که کار خرابتر میشه. .حسابی خودم رو باخته بودم.الهام هم استرس داشت ولی دلش نمیخواست با نشون دادن اضطرابش اعتماد به نفس منو کور کنه. . از دقیقه ی پنجم تا لحظه ی حادثه چندبار وسط خیابون ماشین خاموش کرد و من حتی آدرس رو اشتباهی رفتم. دنبال یک دور برگردون بودم که بیفتم تو مسیر اصلی..عصبی بودم..مدام به راننده هایی که واسم بوق میزدن فحش میدادم. .ولی طفلی الهام فقط با آرامش بهم میگفت..از این ور برو..نه مراقب باش.. سرعتت و کم کن..
آخر سر نفهمیدم چیشد..فقط میدونم سرعتم بخاطر عصبانیتم زیاد بود..محکم خوردیم به گارد ریل ..سمت راست ماشین،درست جاییکه الهام نشسته بود جمع شد داخل..من حالم خوب بود..حتی یک خراش هم رو دستم نیفتاد..اما الهام غرق خون شد و ناله میکرد.
فاطمه انگار تمام صحنه ها رو دوباره میدید..تمام بدنش میلرزید..او را محکم در آغوش گرفتم وشانه هایش رو ماساژ دادم.چند دقیقه ای در آن حالت ماند.من هم با او گریه میکردم.
بلند شدم براش کمی شربت آوردم و او در میان گریه،جرعه جرعه از شربتش مینوشید و انگار باز هم تصاویر روز حادثه رو تماشا میکرد!
وجدانم درد گرفت.اگر میدونستم او تا این حد از یاد آوری حادثه عذاب میکشد هیچ گاه اصرارش نمیکردم!
خودش بعد از چند لحظه ادامه داد: الهام ازش خون زیادی رفته بود.بچش در جا مرد.خودشم رفت زیر تیغ جراحی.حاج مهدوی روز بعدش اومد که الهامش رو سالم و سرحال ببینه اما بجاش یک تیکه گوشت وسط بیمارستان دید..کمتر ازیک هفته تو آی سیو بود.. کلی نذر ونیاز کردم برگرده.زن عموم تو این مدت فقط یک جمله میگفت:چقدر بهت گفتم نرو..گفتی هرچی شد با خودم..حالا دخترمو برگردون..سرپاش کن بچشو برگردون!
میتونی بفهمی چی میکشیدم؟؟
با تمام وجود میفهمیدم.اشکهام رو پاک کردم و گفتم :بمیرم برات..
فاطمه ادامه داد:نمیدونی چه روزگاری شده بود؟چه جهنمی بپا شده بود!حامد همش سعی میکرد امیدوارم کنه.. آرومم کنه ولی نمیتونست.چون فقط بهوش اومدن الهام حالم رو خوب میکرد.اما الهام نموند..وقتی رفت زندگی هممون یک دفعه شبیه برزخ شد.خدا هیچ بنده ای رو اینطوری امتحان نکنه رقیه سادات.نه روم میشد تسلیت بگم..نه روم میشد سر خاک برم...نه حتی روی نگاه کردن به صورت عمو وزن عموم و حاج مهدوی رو داشتم. .
پرسیدم:وقتی الهام فوت کرد عکس العمل عموت اینا با تو چی بود؟
او با زهر خندی گفت:الهام تک دختر بود..عزیز دل بود.فک کردی به همین راحتی میتونند منو ببخشن؟ هنوزهم که هنوزه در خونه ی مارو نزدند.
من با ناباوری گفتم:پس..پس تکلیف تو وحامد چی میشد؟حامد هم تو رو مقصر میدونست؟؟
_هه!!! حامد بیچاره تمام سعیش رو کرد که اوضاع رو سرو سامون بده ولی بی فایده بود.نه عمو وزن عموم دلشون با من صاف میشد ونه من روی نگاه کردن تو صورت اونها رو داشتم.تاوان گناه من جدایی ازحامد بود یک روز به حامد گفتم همه چی بین ما تمام..براش هم همه چی رو توضیح دادم وگفتم که این حرف دل پدرو مادرش هم هست فقط روی گفتنش رو ندارن!!
_به همین راحتی؟ ؟ اونم قبول کرد؟
_راحت؟؟!! خدا میدونه چی به ما گذشت..حامد روز آخر جلوی پدرو مادرم قسم خورد تا آخر عمرش ازدواج نمیکنه اگه ما به هم نرسیم.
_سرقولش موند؟
فاطمه سرش رو به علامت تایید تکون داد!!
ادامه دارد...
هدایت شده از موعود(عج)
1_6203804.mp3
201.4K
#ادعیه_ماه_مبارک_رمضان
💠دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان با نوای دلنشین
استاد موسوی قهار
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸
#راه مهدوی
⭐ امام زمان (عج ) خواندن کدام دعا را در ماه مبارک رمضان سفارش کردند ؟
✔ جواب:
امام زمان خواندن 2 دعا را در ماه مبارک رمضان سفارش کردند:
💠 1-دعای اللهم ادخل علی اهل القبور... :
✳ امام زمان (عج) در جریان تشرفی در ماه مبارک رمضان فرمودند:
✳ دعای اللهم ادخل علی اهل القبور السرور. ... را زیاد بخوانید زیرا در حقیقت این دعا برای فرج ماست و استجابت کامل آن در زمان ظهور خواهد بود.
📚 منبع:
کتاب ملاقات با امام زمان ص 286
💠 از دیگر فضایل این دعا این است که شيخ كفعمى در مصباح و بلد الامين و شيخ شهيد در مجموعه خود از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود:
💠هر كه اين دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجبى بخواند حق تعالى بيامرزد گناهان او را تا روز قيامت و دعا اين است:
اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ
اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ
اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ
اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ
اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ
اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ
اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ
اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ
اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ
اللَّهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ
اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ
إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
✳ 2-دعای افتتاح:
✳امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به شیعیان نوشتند:
💠 این دعا را در تمام شب های ماه رمضان بخوانید، زیرا فرشته ها به آن گوش می دهند و برای خواننده آن طلب آمرزش می کنند
📚 منبع:
صحیفهٔ مهدیّه، بخش ۵، دعای ۸
💠این دعا دارای مضامین و معانی بلندی است؛ و مخصوصا اطلاعات ارزشمندی در ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در اختیار ما می گذارد، و نیز تصاویر زیبایی از عالم پس از ظهور ارائه میدهد. چه نیکوست که همراه با خواندن این دعا به ترجمه و معنای آن نیز توجه کنیم.
💠 برای خواندن دعای افتتاح به مفاتیح الجنان اعمال شب های ماه رمضان مراجعه کنید.
🍃ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرج🍃
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸
🌸🍀
#اعجاز حضرت علی(ع)
💠آرام گرفتن زلزله به فرمان امام علی (علیه السلام)
✳روزی معاویه وارد مکه شد.
به او خبر دادند که ابن عباس، کرسی تدریس برپا کرده و تفسیر قرآن را برای مردم می گوید.
معاویه در پاسخ به این خبر گفت که عیبی ندارد.
ابن عباس، پسر عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
از بنی هاشم است و قرآن در میان آنها نازل شده است.
اگر اینها تفسیر قرآن نگویند، پس چه کسی این کار را انجام بدهد؟
شخصی دیگر که در جلسه حاضر بود خبر داد ای معاویه، کرسی تفسیر قرآن ابن عباس بهانه است.
او به این بهانه، فضائل علی بن ابی طالب (علیه السلام) را برای مردم بازگو می کند.
🔥معاویه چنان برافروخت که از جا برخاست و با چهره ای درهم کشیده فریاد زد خودم امروز بر این مجلس وارد می شوم و بساط این محفل را به هم زده و ریشه این گونه نشست ها را بر می چینم.
✳معاویه با خشم و غضب وارد مجلس ابن عباس شد.
ابن عباس فرمود کجای قرآن را بخوانم که حرفی از علی بن ابی طالب (علیه السلام) در آن نباشد؟
معاویه گفت این آیه را بخوان:
«إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»
«آنگاه كه زمين به لرزش شديد خود لرزانيده شود»
ابن عباس گفت ای معاویه، همین آیه هم در فضل و منقبت علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.
✳معاویه گفت علی (علیه السلام) چه ارتباطی با این آیه دارد؟
💠ابن عباس گفت نشنیدی بعد از رسول خدا، یک سال نگذشته بود که زلزله ای در مدینه آمد و همه مردم از شدت ترس و وحشت از خانه ها در آمدند و دیدند که علی بن ابی طالب (علیه السلام) وارد شد و در بین مردم قرار گرفت و پای مبارک را بر زمین کوبید و این آیه را خواند:
«إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»
و فرمود ابوتراب بر تو امر می کند که آرام باش.
💠همه شاهد بودند زمینی که در زیر پای همه مردم می لرزید، به امر عالی علوی در زیر پای مولی الموحدین آرام گرفت.
ندیدم از آن پس کسی این آیه را بخواند و شرح و تفسیرش را علی بن ابی طالب (علیه السلام) نداند.
معاویه که از غضب در خود می پیچید، رو کرد به ابن عباس و گفت پس راحت بگو تا قرآن باشد، علی بن ابی طالب نیز هست.
📚 منابع:
۱. بحار الانوار، جلد ۴۴، صفحه ۱۲۵
۲. منهاج الولایة، علی قرنی گلپایگانی
۳. سوره زلزله، آیه ۱
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
#آیت_الله_حق_شناس
شما شب از خواب بیدار شوید
و سجاده را پهن کنید و بشینید سر سجاده...
حتی چرت زدن سر سجاده ی نماز شب در زندگی اثر می گذارد...
🌙 #نماز_شب
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀
#یا کریم الصفح
در جوشن كبير يك عبارتی هست كه مى گوييم:
" يا كٓريمٓ الصَّفْح "
معناش خيلى جالبه :
یك وقتی یك کسی تو رو می بخشه اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یك جوری نگات می کنه که تو می فهمی هنوز یادش نرفته؛ یك جورایی انگار که سابقه بدت رو مدام به یادت میاره.
ولی یك وقتی، یك کسی تو رو می بخشه و یک طوری فراموش می کنه انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی.
اصلا هم به روت نمیاره.
به این نوع بخشش میگن صَفح.
و خدای ما اینگونه است...
از صمیم قلب می گویم:
"يا كٓريمٓ الصَّفْح"
بیاییم در این روز و شبهای عزیز، ببخشیم و بگذریم...
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸
🌸🍀
#ابن ملجم
✅آیا ابن ملجم مرادی یهودی بوده؟؟
✳بررسی تاریخ نشان میدهد که ابن ملجم مرادی در سرپرستی زنی یهودی قرار داشت.
💠 روزی امام علی(ع) از اصل و تبار وی پرسید، ولی او در جواب به ذکر نام پدر کفایت کرد و امام فرمود: رسول خدا(ص) به من خبر داده که قاتل من فردی یهودی است!
💠قاتل شهادت امیرمؤمنان(ع) یکی از مشهورترین چهرههای خوارج «عبدالرحمن بن عمرو بن ملجم مرادی» است. وی از قبیله «حمیر و از تیرههای «مراد» است.
ابن ملجم اهل و ساکن کوفه بود که همراه با بازمانده خوارج به مکه رفت.
او پس از بیعت مردم با علی(ع) چندین بار برای بیعت نزد امام آمد،
✳ولی حضرت ایشان را نپذیرفت، برای بار سوم که خدمت امام رسید، حضرت فرمودند: او محاسن مرا با خون پیشانیام خضاب میکند.
✳ابن ملجم مرادی از 9 نفری بود که در جنگ نهروان جان سالم به در برد و به مکه آمد و در جلسهای با حضور گروهی از تروریستها نقشه قتل امام علی(ع)، معاویه و عمروعاص را کشیدند و در کنار خانه خدا همقسم شدند که به پیمان خود وفادار باشند.
✳او مسئولیت ترور امام علی(ع) را به عهده گرفت و به کوفه آمد و با همکاری چند تن از خوارج کوفه، چون اشعث بن قیس، وردان بن مجالد و...
✳در سحرگاه نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه، حضرت را با شمشیری زهرآگین زخمی کرد که بر اثر آن امام به شهادت رسید.
✳بررسی تاریخ نشان میدهد که ابن ملجم مرادی در سرپرستی زنی یهودی قرار داشت.
روزی امام علی(ع) از اصل و تبار وی پرسید، ولی او در جواب به ذکر نام پدر کفایت کرد و امام فرمود:
رسول خدا(ص) به من خبر داده که قاتل من فردی یهودی است.
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸
🌸🍀
#عمر وعاص
سخنان پایانی عمروعاص در حالت احتضار
سخنان پایانی عمروعاص در حالت احتضار: اکنون نمیدانم نزد خدا چه دلیل و عذری بیاورم. ای کاش، پشکلِ شتر جمع میکردم و این اموال را جمع نمیکردم. ای کاش سی سال قبل مرده بودم و با معاویه برای دنیایم همکاری نمیکردم و دینم را به دنیا نمیفروختم.
احساس میکنم کوه رضوی بر گردنم سنگینی میکند و جانم از سوراخ سوزن میخواهد بیرون آید.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عمرِ انسان کوتاه است و در صورتیکه بخواهد همه چیز را تجربه کند، چهبسا گرفتار مصائب و بلاهایی شود، از اینرو قرآن همیشه سفارش به عبرت از سرگذشت، گذشتگان میکند، «فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصار.[حشر/2] پس اى صاحبان بينش و بصيرت! عبرت گيريد»
یکی از شخصیتهای مذموم و پست در تاریخ اسلام، که داعیه دینداری داشت، عمروعاص است.
او از سیاستمداران و ثروتمندان عرب است که بسیاری از فتنهها از او آغاز و به او ختم میشود.
سرگذشت زندگی او از این جهت دارای اهمیت است که در آخرین لحظات پایانی عمرش سخنانی گفت که مورد توجه است.
عمروعاص اگر چه در ابتدا مشرک بود، ولی نهایتاً اسلام آورد و در جنگهای ذات السلاسل فرماندهی جنگ را بهعهده داشت. سرنوشت زندگی او بعد از قتل عثمان وارد مرحله عجیبی شد.
معاویه برای استیلاء مقام خلافت و حکومت بعد از قتل عثمان، در طلب خونخواهی عثمان برآمد.
طی نامهای از عمروعاص خواست، تا به او ملحق شود.
وقتی نامهی معاویه به دست عمروعاص رسید، با اینکه پیرمردی بود و سنّش بالغ بر 80 سال مینمود، دنیا او را فریفت و دو دل شد و از دو فرزندش مشورت خواست.
عبدالله پسر بزرگش گفت:
در خانهات بنشین، زیرا اگر به طرف معاویه بروی از اطرافیان معاویه محسوب میشوی و از دنیای کمی بهرهمند خواهی شد. اما پسر دومش محمد گفت: تو بزرگ قریش هستی، و به نظر من در خونخواهی عثمان به مردم شام، ملحق شو.
بالاخره تصمیم عمروعاص بر این شد که در ازای طلب حکومت مصر، سالهای پایانی عمر خود را در خدمت معاویه باشد. اما همین فرد، وقتی لحظات آخر عمرش فرا رسید، به پسرش گفت:
دوست داشتم که در جنگهای «ذاتالسلاسل» مرده بودم و دست به این کارها نمیزدم. اکنون نمیدانم نزد خدا چه دلیل و عذری بیاورم.
سپس نگاهی به اموال فراوانش کرد و گفت:
ای کاش، پشکلِ شتر جمع میکردم و این اموال را جمع نمیکردم.
ای کاش سی سال قبل مرده بودم و با معاویه برای دنیایم همکاری نمیکردم و دینم را به دنیا نمیفروختم.
پسرم!
اکنون که لحظات پایانی عمرم است، احساس میکنم کوه رضوی بر گردنم، سنگینی میکند و خار درختان خرما، درونم را آزار میدهد، و گویا جانم از سوراخ سوزن میخواهد بیرون آید.
سپس آخرین وصیت را به پسرش عبدالله گفت: چون مردم، مرا غسل بده و کفن کن و بندهای کفن را محکم ببند، زیرا با من مخاصمه خواهد شد و این جمله را تکرار میکرد:
«پروردگارا؛
فرمان دادى انجام ندادم و از كارهايى نهى كردى و آن را تباه ساختم، اينك نه راهى براى عذرخواهى و بهانهتراشى است و نه ياراى آن دارم كه دادخواهی کنم».
و با این حال از دنیا رفت.
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸
🍀🌸
#شبهه
آیا "ابن ملجم مرادی " ایرانی بوده ؟
«بسیار شایع میکنند که «ابن ملجم مرادی» یک سردار ایرانی به نام بهمن جازویه اهل رامهرمز بوده که اسیر شده بود و با قتل حضرت علی (ع) انتقام حمله تازیها را گرفت. در ضمن وقت نماز از پشت سر ضربه نزد، بلکه در یک جنگ تن به تن در مسجد غالب شد و ...؟!»
پاسخ به شبههاي در مورد ايراني بودن "ابن ملجم"
سايت شبهه در پاسخ به اين سوال نوشت:
چرا کسانی که میخواهند دین اسلام را عربی نشان دهند و در نهایت حسّ ناسیونالیستی را به عنوان یک آلترناتیو علیه کشش و گرایش فطری و عقلی به خدا و دین خدا مورد سوء استفاده قرار داده و تحریک کنند، همیشه حرفهایی میزنند که در آخر به ضرر ما ایرانیها تمام میشود؟!
در این حکایت ساختگی، اول باید از آنها پرسید: به فرض که چنین باشد [که نیست]، حالا شما از کدام بخش آن خوشنود و خوشحالید؟!
از این که یک جانی تروریست سردار ایرانی بوده و یا از این که حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) ترور شده و به شهادت رسیده و یا از هر دو؟! در هر حال این خوشحالی معرف شخصیت فرومایه و ماهیت ددمنش و نیز نوکر صفت خودتان است.
ما ایرانی هستیم و به آن افتخار نیز مینماییم، اما معنای ایرانی بودن این نیست که هر کار ناپسند هر ایرانی را نیز مورد تأیید قرار دهیم – این که به مثابهی رد عقل، شعور، فرهنگ، اصالت و انسانیت یک ملت است. نمیشود که هم به کوروش و داریوش افتخار کرد و هم به آقا محمدخان قاجار، فتعلیشاه، ناصرالدینشاه، رضا خان و پسر خود فروختهاش که ملت خود را زیر لگد سربازان انگلیسی و امریکایی قرار میدادند!
در میان هر ملّتی افراد بزرگ وجود دارند و افراد پست و فرومایه نیز وجود دارند. نمیشود گفت: هم بزرگان علمی، سیاسی، فرهنگی و دینی مورد احترام و افتخار ما هستند و هم جانیان و خائنین و افراد زبون و پست، چرا که از ملّیت یا شناسنامهی ایرانی برخوردار بودهاند!
این ملت در همین عصر معاصر، بنیصدر و رجوی هم داشته، هزاران سردار نامی هم که دشمنان این مملکت و ملت را به زانو درآوردند داشته و هنوز هم دارد. آیا به همه افتخار میکنیم چون ایرانی بودند؟! تردیدی نیست که گویندگان و رواج دهندگان این شایعات، از بزرگانی چون بهشتی و مطهری و سایر اکابر و بسیجیان تنفر داشته و رجویها امید بستهاند.
امثال بنیانگذاران و سران فراماسون بهاییت، عمال و نوکران زبون صهیونیسم در زمان محمدرضا و پدرش، و امثال کیانوری، رجوی، ابریشمچی، کلاهی، ریگی و خفاش شب و ...، همه شناسنامه ایرانی داشتند. حتی همین قلم به دستان مزدور که همهی همّت، عمر و هنر خود را صرف مبارزه با اسلام، انقلاب، نظام اسلامی و ملت میکنند تا خدمتی به اربابان فراماسون و صیهونیست خود کرده باشند، همه شناسنامهی ایرانی دارند. آیا در حالی که همگی مایهی ننگ تاریخ ما هستند، انتظار دارند که به آنان افتخار هم بکنیم، چون ایرانی بودند؟!
✅ اگر به فرض ابن ملجم ایرانی هم بود (که نبود)، حماقت، تعصب، جهل، کفر و نفاقش، مایه شرم و ننگ تاریخ، فرهنگ و ملت ایران بود. اگر چه نام و کنیه و لقب او معرف ملیّت و اصل نسبش که جدّ در جدّ عرب بوده نیز هست.
نام کامل وی «عبدالرحمن بن عمرو بن ملجم مرادی» بود که فردی از قبیله و نسل «بنی مراد» بود که همه عرب بودند و توسط «عبدالرّحمن معاذ بن جبل بن عمرو بن اوس» با اسلام آشنا شد. [مثل بسیاری از خودفروختگان امروزی که سابقهی مبارزهی انقلابی یا همراهی با امام خمینی (ره) نیز دارند].
علت این ترور نیز انتقام جنگهای (به قول سایتها) تازیان نبوده است، چون آن وقت باید میرفت و خلیفهی دوم را میکشت و لزومی نداشت که با دو عرب دیگر به نامهای «بُرَك بن عبدالله تميمى و عمرو بن بُكَير تميمى» همدست شود تا علی (ع)، معاویه و عمرو عاص را بکشند. و حال آن که با ترور حضرت علی (ع) که امام حق از ناحیهی خدا بود، اعرابی بر سر قدرت میرسیدند که دمار از روزگار ایرانیها در میآوردند.
چنان چه درآوردند. مضاف بر این که حضرت علی (ع) در مسجد نمیجنگید و ابن ملجم هم اگر اهل جنگ بود و نه ترور، مسجد را انتخاب نمیکرد.
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12