eitaa logo
کانال تنهامسیری های مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @Yaa_ss در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی موسسه تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀:موقع خاک‌سپاری شهدای کرمان👇 گفت: الان نوبت امیر محمده؟! گفتم: آره گفت: پدرشم می‌خوام پاشو ببوسم بعدی نوبت ریحانه بود، همون کاپشن صورتی گوشواره قلبی. دیدم باز اومد گفت: دخترمه می‌خوام بغلش کنم. بعدی نوبت فاطمه سلطانی بود تا دیدمش شوکه شدم. دیگه نذاشت بپرسم، خودش گفت: اینم همسرمه. ✍برای آرامش و تسلی دل خونواده های داغدار کرمان و غزه حتما دعا کنیم... 🥀 @Mazan_tanhamasir
اسرائیلی ها ابتدا همسر، دختر، پسر و نوه‌ وائل الدحدوح را کشتند. سپس او را مجروح و فیلمبردارش را کشتند. حالا هم پسر دیگرش را کشتند. آری این‌چنین است برادر... 🥀 @Mazan_tanhamasir
🔴چهار ضربه در چند روز اخیر ... 🔹حمله پهپادی به دو نفتکش اسرائیلی در اقیانوس هند 🔹حذف رهبر گروه تروریستی سپاه صحابه در پاکستان 🔹حذف فرمانده ارشد داعش در عراق 🔹حمله موشکی به حیفا از عراق... ادامه دارد... 🥀 @Mazan_tanhamasir
24.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍 افسوس که نامت مهسا نبود که رئیس جمهور هم به مادرت برای مرگ طبیعی زنگ بزند، سایبری‌های داخلی به خاطرت این و آن را محکوم کنند و یقه پاره کنند، تو تا بینهایت می‌روی، چون از نسل زهرایی! 🔶🔹پی‌نوشت آنچه شما از سویی در افراط رسانه‌های خودی نسبت به پوشش مسائل تحمیلی به کشور از سوی جریان غیرانقلابی و ضد انقلابی و از سوی دیگر در بایکوت خبری و عدم پوشش مسائل خودی و جبهه‌ی انقلاب می‌بینید؛ صرفاً یک دلیل دارد: ⭕️ وگرنه چرا برای یک کوموله‌ی فتنه‌گر، این میزان از هیاهو از سوی خودی باشد و در مقابل برای شهدا و مظلومان، تقریباً هیچ خبری .... 🔴 و بیچاره کسانی که خدایشان به‌جای الله، رسانه شد ... ✍️ شکوهیان‌راد 🥀 @Mazan_tanhamasir
🔴خانم معتمدآریا اتفاقاً تو مادر نیستی! 🥖نانی که آن روز به نرخ روز خوردی و عربده زدی: «من مادر همه بچه‌هایی هستم که در این سرزمین کشته می‌شوند» بزرگ‌تر از دهانت بود سرکار خانم! ▪️امروز کودکانی؛ دخترکانی دوساله، پسرکانی پنج ساله، هشت ساله و... در خون خود غلطیدند و تو آخ نگفتی، آه از نهادت در نیامد، اشکی از چشمت جاری نشد، کلمه‌ای واکنش نشان ندادی! 💰تو تنها مادر جیبت هستی، مادر نمایش‌های مجازی، مادرِ سفارشیِ لگدپران به وطنت! آری... ❤️‍🩹تو مادرِ کودکان کشته‌شده در این سرزمین نیستی! تو از اهالی این سرزمین نیستی! 📝نرجس احمدی 🥀 @Mazan_tanhamasir
نامیــــــــــــــــرا راهِ ما ســــــــــ🌷ــــــرخ است، اما تیره و افسرده نیست مرگ نیست... مقتدای ما حسین بن علی ست ذلّت از ما دور باد! چشم و تیر دشمن ما کور باد! قلب ما خون است، اما خسته و پژمرده نیســت! آنکه پایانش به عزت بود، آنکه پایانش شهادت بود، هرگز مرده نیـــست... زنده می مانیم ما یا زنده می مانیم ما... پس نمی میریم نه... اصلاً! ارتش بی باکِ نامیرای شیرانیم ما وای بر دشمن‼️! 🥀 @Mazan_tanhamasir
❣ 💚🌹💚 ‌هر روز بہ یادت هستم سلام بر پدر همہ عالم صبح بخیر امام مهربانم دستے بہ روے سینہ و دستے بہ سوے تو روے لبم گــل مےڪند آقا سـلام از دور 💚سلام سلطانم❤️ 🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت 🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... ره: اگر هر روز خواندی ، مقدراتت عوض می‌شود...⚡️ ✅ امروز محکم‌تر سربازی و یاریم را تمدید می‌کنم. 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 التماس دعا ....🌷 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ 🌹 @Mazan_tanhamasir
......بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم...... سلام عزیزان.... روزتون بخیر ❇️همان طور که معلمی دلسوز از دانش آموزانش امتحان می‌گیرد تا آنها را بیازماید و برای مراحل و کلاسهای بالاتری آماده کند. ✨خداوند نیز هزاران برابر مهربان تر از آن معلم است، وقتی به او می‌گوییم تنها از تو یاری میگیرم و تنها تو را میپرستم، شرایطی اتفاق می‌افتد، تا ما خودمان را بیشتر بشناسیم و ایمان و باورمان را بسنجیم و تقویت کنیم. ❎خداوند هیچ گاه سختی و درد و رنج ما را نمی‌خواهد، 👈او ما را برای مراحل زیباتر و جذاب‌تری از زندگی آماده می‌کند، و در عین حال همانند مادری آگاه و هوشمند در هر لحظه مراقب و محافظ ماست. 🌺🌿 أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ 🦋آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! 📖سوره عنکبوت آیه 2🌿 🌹 @Mazan_tanhamasir
🔸 ضرورت فرهنگ سازی در حوزه خانواده و فرزندآوری ما اشکال کارمان در بسیاری از جاها این است که دستور می‌دهیم، نصیحت می‌کنیم، استدلال می‌کنیم، منطق می‌آوردیم، [ولی] اثر نمی‌کند. چرا؟ برای اینکه فضای عمومی، فضای متناسب با آنچه که ما خواستیم نیست. من بارها تکرار کردم: فرهنگ‌سازی. فرهنگ‌سازی یعنی همین، این کاری که شما میتوانید بکنید.... من راجع به خانواده به شما گفتم، راجع به فرزندآوری به شما گفتم. شما نقشی که می‌توانید در این زمینه ایفا کنید از نقش وزارت بهداشت و سازمان بهداشت و اینها خیلی بیشتر است. می‌توانید فضا به وجود بیاورید. 🔹دیدار مداحان اهل بیت علیهم السلام به رهبر معظم انقلاب 🗓 ۱۴۰۱/۱۰/۲۲ 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۵ ساله هستم، فرزند اول خانواده، دو خواهر غیر از خودم دارم. سال ۸۶ دانشگاه قبول شدم. سال ۸۹ مزدوج شدم و سال ۹۰ در حالی که ترم آخر دانشگاه بودم، خدا خواسته باردار شدم. خیلی اوضاع مالی بدی داشتیم، مستاجر بودیم و شوهرم بدهی داشت و هر روز این بدهی بزرگتر میشد متاسفانه... با وجود این شرایط حتی یک لحظه هم فکر سقط به ذهنم نیومد، با اینکه طلبکاران میومدن در خونه، و من سعی می‌کردم خانواده ام از بدهی های شوهرم خبردار نشن که عاقبت شدن و خیلی سرزنشم کردن که چرا به ما نگفتی و چرا تو شرایط باردار شدی... سال ۹۱ پسرم دنیا اومد، چون نوه ی اول بود و پسر بود، خیلی لوس بار اومد از طرف خودم و خواهرها و پدربزرگ و مادربزرگ... سال ۹۲ شوهرم ورشکست شد و بدهی خیلی سنگینی داشت، منو پسرم (یک ساله بود) تنها شدیم و شوهرم هر روز برای فرار از دست طلبکارا این شهر و اون شهر آواره بود... تو این اوضاع پسرم فتخ داشت، باید عمل اورژانسی می‌شد، شوهرم یک شب اومد رضایت نامه ی عمل رو امضا کرد و رفت و باز تنها موندم. یک سال همینطور سپری شد تا اینکه سال ۹۳ بازداشت شد😔 و منو پسرم با اسباب و اثاثیه راهی خونه ی پدرم شدیم. خییییلی سخته با یه بچه برگردی خونه ی پدر، تا ۳ سال همینطور سپری شد تا اینکه تحملم تموم شد، گفتم چرا خانواده ی شوهرم کاری نمیکنن؟! در این شرایط سخت، با اینکه شوهرم اخلاقش خوب بود و سالم بود یعنی اهل دود و دم نبود، تقاضای طلاق دادم خیلی جدی، خواهرم می‌گفت این کارو نکن، بچه گناه داره، زیردست ناپدری بزرگ بشه، پدرم میگف بچه رو ازت میگیرن ولی من بلاتکلیف بودم امان از بلاتکلیفی😔 توی این سه سال هیچ کی نفهمید من چی کشیدم. بعد از یک سال دوندگی تو دادگاه، خانواده ی شوهرم و بستگان دیدن قضیه جدیه، افتادن دنبال کارای شوهرم و عمو و دایی ها و فامیل دور، یه مبلغی گذاشتن بقیه هم ستاد دیه وام داد و آزادش کردن. بعد از ۴سال برگشت که بچم داشت می‌رفت تو ۷ سال، طفلکم بچگیاش بدون حضور پدر سپری شد، وقتی شوهرم اومد، خیلی اومدن دنبالم که آزاد شده، بیا زندگی کن. گفتم نه، همون موقع ام در رفت وآمد دادگاه بودم برای طلاق... یه چندماهی هم اینطور سپری شد، فقط به یک دلیل طلاق نگرفتم، اونم بچه بود، چون قصد داشتم بازم بچه بیارم پیش خودم میگفتم اگه طلاق بگیرم پسرم تک فرزند بزرگ میشه، اگر بخوام شوهر کنم، با خواهروبرادراش ناتنی میشه خلاصه خیلی با خودم کلنجار رفتم و خیروصلاحمو در موندن دیدم و من با گرفتن شرط طلاق برگشتم و بعد از ۷سال با یه بچه زندگیمون رو از صفر شروع کردیم. هرکی بهم می‌رسید می‌گفت دیگه بچه نیاری، شانس منم از همون سال به بعد گرونی ها داشت شروع می‌شد، دو سال همینطوری گذشت با مستاجری و حقوق کارگری و بدون بیمه، یک روز پسرم اینقدر گریه کرد گفت من داداش میخوام، گفتم داداش از کجا بیارم برات آخه😒 خودش دستاشو برد بالا گفت خدایا بهم داداش بده و منه بیخیال گفتم دعا کن و لبخند میزدم.🙂 و این موضوع رو با شوهرم درمیان گذاشتم ولی مخالفت کرد گفت تو خرج خودمون موندیم ولی من راضیش کردم. بعدش پشیمان شدم. گفتم برم دندونام رو درست کنم، بعدش حامله بشم. تا اینکه علائم حاملگی رو تو خودم دیدم. بله دعای پسرم زود جواب داد و خلاصه آخرای سال ۹۹ پسر دومم دنیا اومد که منو شوهرم عاشقق شدیم. مخصوصا "شوهرم که بچگی پسر اولم رو ندیده بود. با دومی کلی ذوق می‌کرد. طفلک هیچ خرجی برامون نداشت. بجای پوشک براش کهنه می‌بستم و لباسای بچگیای پسر بزرگمو تنش می‌کردم. ادامه 👇 🌹 @Mazan_tanhamasir