eitaa logo
کانال تنهامسیری های مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @Yaa_ss در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی موسسه تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴زن با زن خیلی فرق دارد 🔹اگر معلم باشی ،مادر باشی، سالها سر کلاس درس ادب داده باشی ،سالها سختی های زندگی با مرد امنیت را بر جان کشیده باشی ،با هر خبر شهادت تمام تنت لرزیده باشد ،و آخر سرهم ،دو فرزند معصومت را بی مادر وپدر گذاشته و به خون خود غلتیده باشی ،برای اهالی زن زندگی مهم نیست که به خون خواهیت برخیزند. 🔹اینجا باید کومله باشی ،دروغ بگویی ،جوانان را تحقیر وتحمیق کنی ،به دشمنی با احکام خدا بر خیزی ،تا سلبریت ها با مرگ‌طبیعی ات هم احساس غم وغصه داشته باشند و کشور را به هم بریزند. 🔹دنیای عجیبی است مگر می‌شود این زن با آن زن اینقدر متفاوت باشد .ما که توقعی از این آدمها نداریم اما لااقل خودشان در گرامیداشت آیین دین انسانی خودشان ،کمی انسانی تر عمل کنند. شهیده نرجس صیاد زنی که کنار همسر بزرگوارش شهید شهرکی به شهادت رسید به گمانم این معلم عزیز، هم شهید وفاداری بود . ✍عالیه سادات 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حاج قاسم: انسان یکی از سه زوایای غیرت را باید داشته باشد: یا غیرت دینی، یا غیرت انسانی یا غیرت ملی... 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دستگیری‌ زِگدا گردنِ‌هرارباب‌ است کارِمادستِ‌تو آقاست‌ اباعبدالله... 🌷 ✋ 🌙 🌺 🌹 @Mazan_tanhamasir
🍃☀️🍃 ❣🍃السَّلامُ عَلَيْكَ يا جادَّةَ الله...✋ ☀️سلام بر تو ای راه روشن خدا. ای که هر چه غیر توست بیراهه است. سلام بر تو و بر روزگاری که همه خلق در مسیر تو، شیرینی بندگی را خواهند چشید. 📗صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578. 🍃☀️🍃 🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت 🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... ره: اگر هر روز خواندی ، مقدراتت عوض می‌شود...⚡️ ✅ امروز محکم‌تر سربازی و یاریم را تمدید می‌کنم. 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 التماس دعا ....🌷 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ @Mazan_tanhamasir ┈‌┈•❣💐❣•┈┈
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• دوستان و همراهان عزیز سلااااام🤚❣ روز قشنگ آدینه تون بخیـر و نیکی 🌺☺️ 🌸 آدینه تون پُر برکت با صلوات بر حضرت محمد (ص) امروز با نثار شاخه های گل صلوات🌸 محضر حضرت ختمی مرتبت و ائمه هدی علیهم السلام شریک شادی اهل بیت نبوت می شیم... ممنونم از مهربانی و لطف شما عزیزان....☺️🌺 ممنون که هستید و ما رو همراهی می کنید 😍 با حضور شما، دلگرمیم و خستگی ناپذير😇 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کنایه رحیم پور ازغدی به علیرضا اکبری، جاسوس اعدامی ✅ 3 تا داغ مهر را از کجا می‌آورند؟! من هر چقدر سرم را محکم به مهر می‌زنم نمی‌شود! 🌹 @Mazan_tanhamasir
🔴اسناد همکاری‌های امضا شده میان ایران و سوریه در چه حوزه‌هایی بود؟ باید تجار و بازرگانان ایرانی هرچه زود‌تر به سمت اجرا کردن این تفاهمات بپیوندند. باید همه ببینند در حوزه کاریشون چه خدماتی رو میشه به سوریه صادر کرد. 🌹 @Mazan_tanhamasir
🎊*هدیه ویژه*💐 کتاب صوتی *رایگان* خون دلی که لعل شد ✅ زندگینامه انقلاب خاطرات حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی https://khameneibook.ir/book/کتاب-صوتی-خون-دلی-که-لعل-شد 🌹 @Mazan_tanhamasir
⭕️تازه یاد مسواک زدن افتاده‌ایم؟!! ♦️امروز ۴۴ سال از پیروزی انقلاب اسلامی و ۳۴ سال از عمر رهبر بودن آیت الله خامنه‌ای می‌گذرد و ایشان در این ۳۴ سال مکرراً با الفاظی مثل ؛ ولنگاری فرهنگی ، ناتوی فرهنگی ، شبیخون فرهنگی ، تهاجم فرهنگی و... در مورد حملات سنگین دشمن در بحث فرهنگ به ما و مسئولین هشدار دادند! ♦️بی شک نشانه‌ی بیتوجهی به این هشدارها و دست کم گرفتن هجمه‌ی فرهنگی دشمن ، امروز در وضعیت پوشش و اعتقاد برخی جوانان مشهود است! ♦️وضعیت امروز ، حاصل شش ماه و یک سال فعالیتِ ضد فرهنگی دشمن نیست ، بلکه حاصل ۴۴ سال تلاش و پول پول پاشی ِ مداومِ دشمن و البته ۴۴ سال سهل اندیشی و ساده انگاری ِ برخی مسئولین جامعه است! ♦️البته بی انصافی‌ست اگر بگوییم در این ۴۴ سال هیچ کاری توسط مسئولین صورت نگرفته ، اما با توجه به تمرکز عجیب دشمن روی بحث فرهنگ و مشاهده‌ی وضعیت نابسامان امروز جامعه ، میتوان گفت این تلاش‌ها و برنامه‌ها برای مقابله با حملات فرهنگی دشمن ، کافی نبوده است! ♦️وضعیت امروز فرهنگ ما خیلی شبیه به فردی است که انقدر مسواک نمیزند تا دندان درد به سراغش می‌آید و طاقت او را طاق میکند و او تازه به یاد مسواک زدن و رسیدگی به دندان‌هایش می‌افتد! ⭕️در مقابله با شبیخون فرهنگی دشمن دیر بیدار شدیم ولی ای کاش خوب بیدار شده باشیم!! ✍میلاد خورسندی 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دیدن این ویدئو شوکه خواهید شد افشای مواضع و اقدامات افراطی خاتمی، میرحسین موسوی و حسن روحانی درباره مسائل فرهنگی از جمله ✍اصلاح‌طلبان روشن‌فکر امروز را بشناسید، کسانی که قانون حجاب افراطی برای زن و مرد رو اجرا کردن و الان مخالف حجاب هستن... 🌹 @Mazan_tanhamasir
📣📣 پنجمین دورهمی دوستانه شهرستان توسط بانوان تنهامسیری مازندران برگزار می شود... 📆مورخ : شنبه ۱۴۰۲/۰۲/۱۶ ⏰ ساعت: ۱۰ صبح 🕌 مکان: امامزاده قاسم 🍃مسئول هماهنگی خانم اسکندریان 👇 @orkide_31 🎊بانوان تنهامسیری شهرستان بابل و شهرهای اطراف منتظر قدم‌های پرمهرتان هستیم 😍 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ @Mazan_tanhamasir ┈‌┈•❣💐❣•┈┈
🔴چجوری با رعایت ۴ نون، در زندگی به آرامش و برکت برسیم؟ 🔶️گاهی آدم هنگام گرسنگی با یک نون مشکل رو حل می‌کنه. اما ۴ تا نون هم هست که اگر اونا رعایت بشن باعث شادی و آرامش،برکت،خوشبختی و رضایت حق و مردم از ما میشه: ۱🔷 نبین ۲🔷نگو ۳🔷نشنو ۴🔷نپرس 💥 نَبین: ۱- عیب مردم را،نبین ۲- مسائل جزئی در زندگیِ خانوادگی را نبین. ۳-کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام میدهی،نبین ۴- گاهی هم باید وانمود کنی که ندیدی ( اصل تغافل ) 💥نَگو: ۱- هرچه شنیدی،نگو ۲- به کسی که حرفت در او تأثیر ندارد،نگو ۳- سخنی که دلی بیازارد،نگو ۴-هر سخنِ راستی را هرجا نگو ۵- هر خیری که در حق دیگران کردی، نگو ۶- راز را نگو،حتی به نزدیکترین افراد 💥نَشنو: ۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد،نشنو ۲- وقتی دو نفر آهسته سخن می گویند سعی کن نشنوی. ۳- غیبت را نشنو. ۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی ( اصل تغافل ) 💥نَپرس: ۱- آنچه را که به تو مربوط نیست،نپرس ۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد، نپرس ۳- آنچه باعث آزار شخص می شود،نپرس ۴- آن پرسشی که در آن فایده ای نیست نپرس ۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می شود،نپرس. 🌺 🌹 @Mazan_tanhamasir
❣ مولای غریبم ! نمیدانم کِی، امّا میدانم می‌آیی!! و من هر روز خود را آماده‌تر میکنم برای دیدارت ؛ هر روز بزرگ تر میکنم قلبم را ؛ هر روز بیشتر میکنم فاصله‌ام را با گناه ... یابن الحسن پدر مهربانم مرا مشتاق دیدارت نگهدار!! با همین بضاعت اندکم ؛ آری رخصت فرما ... این طفل حقیر از منتظرینت باشد!! با همین دلخوشی‌های کودکانه‌اش ... یا فارس الحجاز ادرکنی 🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت 🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... ره: اگر هر روز خواندی ، مقدراتت عوض می‌شود...⚡️ ✅ امروز محکم‌تر سربازی و یاریم را تمدید می‌کنم. 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 التماس دعا ....🌷 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ @Mazan_tanhamasir ┈‌┈•❣💐❣•┈┈
•┄✮بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ✮┄• ســــــلام و درود گرامے یاران همیشه همرااه🌸 روز اول هفته‌تون قــرین مــ؏ــطر بیاد خدا✨ 🔘 سالروز وفات خورشید تابناک آسمان ری و ودیعه گرانقدر اهل بیت (علیهم السلام) در سرزمین ایران حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام و شهادت حمزه سیدالشهدا عموی پیامبر علیه السلام بر تمام محبین اهل بیت تسلیت باد . ان شاءالله که دلامون همیشه مملو از مهر ائمه باشه ، و حوائج دنیا و آخرتمون به عنایتشون برآورده به خیر شود ....🤲 🤲یا ذی الاحسان بحق الحسین! قلب ما و نسل مارو لبریز از محبت فاطمه سلام الله علیها و ائمه اطهار علیهم السلام قرار بده ! 🥀 @Mazan_tanhamasir
چرا زیارت سیدالکریم معادل زیارت سیدالشهداست؟ 🔸یکی از اولیاء خدا فرمودند: من از مرحوم علامه طباطبایی سوال کردم که علت عظمت حضرت عبدالعظیم چیست که زیارت او معادل زیارت سیدالشهداست؟ همان‌طور که امام هادی (علیه‌السلام) فرمودند: «مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی(ع) بِرِی کَمَن زارَ الحُسَین(ع) بِکَربَلا= کسی که زیارت کند عبدالعظیم(علیه‌السلام) را، مانند کسی است که به زیارت حسین (علیه‌السلام) در کربلا رفته باشد». ✅ پاسخ علامه این است: در بین بعضی از امامزاده‌ها، مسئله عجب وجود داشته است. مثلا بعضی از فرزندان امام حسن (علیه‌السلام) نسبت به نوادگان امام حسین(علیه‌السلام) حسادت می‌کردند که چرا نسل امامت در خانواده امام حسین قرار گرفته است؟ بعضی از آنها زیر بار امامت امام حسین نمی‌خواستند بروند. اما حضرت عبدالعظیم یک فقیه بزرگ از بنی الحسن است. ایشان شخصیت بزرگ و محدث قدرتمندی بود. علت این بزرگی و عظمتش را علامه این گونه بیان می‌کند که ایشان آن جو حسادت و خودبرتربینی که همان حمله‌ی شیطان از راست است را شکست. در مقابل امام زمانش یعنی امام هادی (علیه‌السلام) زانو زد و گفت آقا من شما را به امامت قبول دارم. من آمده‌ام بگویم شما تایید کنید که من مسلمان هستم یا نه! دین دارم یا نه! اگر شما تائید نکنید اشکالم را بگویید. در واقع دینش را بر حضرت عرضه کرد. ▫️وقتی انسان این طور خودش را در 4 بخش (جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی) می‌شکند، خدا او را بالا می‌برد و عزت می‌دهد. پس آدمی که حق گراست، بزرگ می‌شود؛ حتی اگر به ضررش باشد. شما نگاه کنید که ما چقدر مقدسینی داشتیم که در مقابل امام ایستادند و اصلاً کوتاه نیامدند. هنوز هم هستند و در مقابل نایب امام زمان (علیه السلام) می ایستند. مثل شیطان در مقابل خدا. 🥀 @Mazan_tanhamasir
👌توییت یک آمریکایی درباره حاج قاسم سردار سلیمانی از طبقه کارگر ایران بیرون آمد. او درجات را طی کرد و به یکی از بهترین ژنرال های قرن بیستم تبدیل شد. چون از ایران محافظت می‌کرد، سردار سلیمانی توسط دولت من ترور شد. در روزی که این کار انجام شد، بسیاری از آمریکایی‌ها خشمگین شدند. در شهرهای آمریکا تظاهراتی رخ داد اما این گزارش نشد ما می‌دانیم که سردار سلیمانی کیست و عمیق ترین احترام را برای دفاع او از ایران قائل هستیم. متاسفم. 🇮🇷 🌹 @Mazan_tanhamasir
16.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخ کوبنده ایرانیان ساکن آمریکا به فخرفروشی و دروغگویی دو بلاگر ایرانی ! 👈🏻یکبار برای همیشه ببینید و این شبهه رو پیش خودتون حل کنید ! 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃سلام دوستان عزیز✋... وقت بخیر😊 ✅ در مورد (تجربه ی ٧٠٠ ) یک زوج ولایتمدار، توضیحاتی خدمتتون میدم. طی این مدت تجارب جذاب و کاربردی زیادی داخل کانال کار شد. با برخی از تجارب، شاد و هیجان زده شدیم. با برخی گریه کردیم و غصه خوردیم. خیلی از تجارب چراغ راه ما شدند و الگویی برای رسیدن به اهداف مان😎 و اما تجربه ی ٧٠٠ 😍 این تجربه به صورت مصاحبه تلفنی ضبط، پیاده و بازنویسی شده و بعد از تایید نهایی تجربه گر داخل کانال منتشر می شود. تجربه ای که منحصر به فرد و بسیار جذاباست.😃 🔸 تجربه ۷۰۰ در چهار قسمت منتشر میشه. لطفا بعد از مطالعه ی این تجربه ی ارزشمند، در بازنشر آن ما را یاری کنید، باشد که مردم عزیزمان هرچه بیشتر از برکات آن بهره مند شوند و تلنگری برای همه‌ی ما باشه☺️ و تا دیگه کسی برای لبیک به رهبری عزیز و فرزندآوری بهونه نتراشه... 🌹 @Mazan_tanhamasir
  ۷۰۰ در گذشته بعضی از آقایان خصوصا در شهرهای کوچک، چندان موافق تحصیل خانم ها نبودند، شاید به همین خاطر بود که ازدواج دخترانی که علاقه مند به ادامه تحصیل بودند، به تاخیر می افتاد. در حالی که امروزه در تمام شهرستانها، دانشگاه و امکانات کافی برای ادامه تحصیل افراد مختلف با هر سن و شرایطی وجود دارد، اما در زمان قدیم فقط شهر های خاصی دانشگاه داشتند. من هم دانش آموزی بودم که به شدت به درس و مدرسه علاقه داشتم و می ترسیدم ازدواج مانع از ادامه تحصیلم شود و به همین دلیل ازدواجم به تعویق افتاد. نهایتا بعد از گذراندن سالها تحصیل و اشتغال، با پاسخ منفی به خواستگارانی که تصور می کردم مناسب من نیستند، در حدود چهل سالگی با کسی که به نظرم، ملاک های مورد علاقه ام را داشت، ازدواج کردم.    بعد از ازدواج، چند سالی، با وجود همه تلاش هایی که کردیم به صورت طبیعی بچه دار نشدیم. آی وی اف انجام دادیم که موفقیت آمیز نبود و به خاطر شرایط جسمانی من، انجام مجدد آی وی اف میسر نشد. به ناچار من و همسرم با وجود اینکه چند جنین فریز شده داشتیم، تصمیم گرفتیم بدون بچه به زندگی مشترک مان ادامه دهیم.    چند سال گذشت و من و همسرم بازنشسته شدیم. من که همیشه پیگیر اخبار فرهنگی و اجتماعی کشور بودم، ماجرای بحران جمعیت و تاکید رهبر معظم انقلاب بر افزایش فرزندآوری را دنبال می‌کردم. می دانستم تنها راه نجات کشور از این بحران، افزایش فرزندآوری است. با خودم می گفتم پس افرادی مثل ما که ادعای دینداری و وطن دوستی می کنند و کشور ایران را واقعا دوست دارند، نباید نسبت به این مشکل بی تفاوت باشند. می دانستم کشورهایی که با کاهش زاد و ولد رو به رو شده اند، دچار سالخوردگی جمعیت شده و مشکلات فراوانی برایشان پیش آمده است. پس ما اگر خواهان سرزمینی مستقل و قوی هستیم، باید به اندازه کافی نیروی جوان داشته باشیم.    همین مسئله باعث شد که مجددا به بچه دار شدن فکر کنم. به لطف خدا بعد از سالها زندگی مشترک، در سن ۵۸ سالگی به دلم افتاد که پروژه شکست خورده گذشته را ادامه بدهیم. جالب اینکه همزمان با این ندای درونی، یکی از دوستانم هم بدون اطلاع از خواست باطنی ام، همین پیشنهاد را دادند و گفتند:" ای کاش پروژه شکست خورده ی قبلی رو مجدد دنبال می‌کردین!"    همزمانی پیشنهاد این دوست با ندای درونی ام را به فال نیک گرفتم و انگیزه پیدا کردم تا دوباره پیگیر فرزندآوری بشوم. ماجرا را برای همسرم تعریف کردم و گفتم:" این عنایت الهی به ماست. کمک کن تا ادامه بدیم!" ما هر دو بچه، دوست داشتیم و الحمدلله همسرم هم به راحتی قبول کردند. البته ایشان وجود یک سری مشکلات را مطرح کردند و من گفتم: " توکل به خدا! احساس میکنم خدا چنین چیزی رو برامون پسندیده، پس از خودش کمک میخوایم و ان شاء الله نتیجه هم میگیریم."   برای شروع پروژه، مشکل مالی داشتیم. به طرز عجیبی همان موقع توانستیم مبلغ پولی را که مربوط به ۱۹ سال قبل بود و سال ها برای پس گرفتنش به در بسته خورده بودیم، با کمک وکیل، دریافت کنیم. همان دوستم که ما را تشویق به پیگیری می کرد، گفت:"خانم دکتر خوب و باتجربه ای میشناسم که خیلیا ازش نتیجه گرفتن. شما هم برید پیشش!"    بالاخره با راهنمایی دوستم همانجا نوبت گرفتیم. اولین چیزی که خانم دکتر پرسید این بود که:" بعدش سرپرستی بچه رو میخواید چی کنید؟ با توجه به سن تون!" جواب دادم:"عمر دست خداست. اگه قرار باشه اینجور نگاه کنید، پس این سوال رو باید از همه مراجعین تون بپرسید. حس من اینه که خدا این کار رو برامون خواسته و ما هم فقط به خودش توکل می کنیم."   خانم دکتر پذیرفت. در ادامه کار نیاز به رحم اجاره ای داشتیم، اما برای پیدا کردن گزینه مناسب مشکلات زیادی سر راهمان بود. من به دنبال خانمی بودم که، پاکدامن و با ایمان و خوش اخلاق باشد و هم از شرایط جسمانی خوبی برخوردار باشد. از طریق واسطه، افرادی معرفی شدند و من با دو نفرشان صحبت کردم. چون هدفم این بود که سربازی مومن برای عصر ظهور آماده و تربیت کنم، یکی از شروط اصلی ام برای انتخاب فرد، نماز خواندن و انس با قرآن بود. به همین دلیل موارد معرفی شده را نپسندیدم. 👈 ادامه در پست بعدی 💖 @Mazan_tanhamasir
۷۰۰   واسطه از سختگیری من ناراحت می شد و می گفت:"شما دقیقا بگو چی میخوای؟" می گفتم:" دیگه تو این سن صرفاً نمیخوام بچه داشته باشم، من اهداف خاصی دارم و کسی که امانت دار بچه ی منه، باید شرایطی که میخوام رو داشته باشه. (البته، این سختگیری بنده، بخاطر اهداف آینده ام بود، وگرنه عزیزانی که دنبال اجاره دادن رحم خود هستند، انسانهای بسیار شریف و زحمتکش و عزیز خداوند مهربان هستند.) واسطه هم گفت:" با این حساب، نمی تونم به شما کمکی کنم. شما خودتون باید اقدام کنید و از طریق سایت ها فراخوان بدین. "    بعد از آن، خودم در سایت های مرتبط جستجو کردم تا اینکه با خانمی، ۳۰ ساله آشنا شدم. او زنی بزرگوار، پاک و ایثارگر بود. آنها مستاجر بودند و مشکل شدید مالی داشتند. همسر او برای تهیه پول پیش خانه، قصد فروش کلیه اش را داشت. ولی خانم موافقت نکرده بود و تصمیم گرفته بود رحمش را اجاره بدهد. آنها زندگی بسیار گرم و صمیمی داشتند و این خانم با ایثارگری و مهر و محبت تمام، برای حفظ زندگی اش تلاش می کرد. ما به منزل شان رفتیم و با آنها صحبت کردیم و مدارک شان را دیدیم. با توجه به رابطه خوبی که با هم و تنها فرزندشان داشتند، مورد پسندمان واقع شدند. من شرایطم را برای آنها توضیح دادم و گفتم:" میخوام یه انسان پرورش بدیم، نه صرفا یه بچه." آنها هم پذیرفتند.    آن خانم به من گفت:"حقیقتش من آدم صادقی هستم، اما پایبند به نماز نیستم." گفتم:" این حرفی که زدی، نشونه صداقت شماس و همین راستگویی برای من خیلی ارزشمنده! امیدوارم که این بچه باعث بشه تحولی درون شما ایجاد بشه و نمازخون هم بشید."    بعد با هم به مطب خانم دکتر مراجعه کردیم و موافقت او را هم گرفتیم. ولی بعد از انجام آزمایش های لازم، و مصرف دارو، خانم دکتر گفت:" دیواره رحم این خانم مشکل داره. متاسفانه باید شخص دیگه ای پیدا کنی." من از شدت ناراحتی سکوت کرده و فقط به خانم دکتر زل زده بودم. خانم دکتر گفت:" این خانمو دوست داری؟" گفتم:" بله! دلم میخواد همین خانم، امانت دار بچه ما باشه!" خانم دکتر گفت:" باشه. پس یه بار دیگه هم امتحان می کنیم. باید باز مدتی دارو مصرف کنه تا ببینیم شرایطش چطور میشه!؟ "    خود آن خانم هم از این اتفاق خیلی ناراحت شده بود. من به او دلداری می دادم و می گفتم:" نگران نباش، ما کنارت هستیم! هر قدر طول بکشه، بازم تو رو رها نمی‌کنیم. احساس من اینه که خدا شما رو برای حل مشکل ما در نظر گرفته. پس اونقدر صبر می کنیم تا شرایط شما برای انتقال مناسب بشه. هر مبلغی هم که لازم باشه، هزینه می کنیم." اون خانم و همسرشان از ما تشکر کرده و بسیار خوشحال شدند.    تا اینکه بعد از چند ماه مصرف دارو، شرایط خانم برای انتقال جنین ها ایده آل شد و بالاخره قرارداد محضری را نوشتیم. اواخر اسفند ۱۴۰۰ سه تا جنین انتقال داده شد. با همان اولین انتقال به لطف خدا هر سه جنین گرفت و ایشان بعد از تعطیلات عید آزمایش داد و این خبر خوش رو به ما رساند. جالب اینکه هر جنین هم کیسه آب جداگانه ای داشت.    وقتی خدمت خانم دکتر رفتیم، گفتند:" باید یکی از جنین ها رو از بین ببرید، سه تا زیاده!" بعد برای سقط، یکی از اساتیدشان را به ما معرفی کردند. بعد از سه جلسه مشاوره من و همسرم و آن خانم و همسرشان، با استادشان در مطب، ما نتوانستیم با از بین بردن هیچ کدام از جنین ها موافقت کنیم و کاملا مصمم گفتیم:"ما به این سن رسیدیم، دوست نداریم آدمکش بشیم! یا هر سه بچه با هم، یا هیچ کدوم، دیگه هرچی خدا بخواد." همکار خانم دکتر روی کاغذ نوشت: "این خانواده با حذف یکی از جنین ها موافقت نمی کنند. لطفا اجازه بدهید هر سه جنین باقی بمانند. علت سزارین سابق این خانم هم، عدم باز شدن دهانه رحم شان، بعد از پایان ۴۱ هفته بوده، یعنی دهانه رحم جایگزین محکم است و به نظرم این خانم جوان، توانایی نگهداری هر سه جنین را دارد."    آن خانم بزرگوار هم گفت:"خواهش می کنم ! جنینی را حذف نکنید، من با توکل بر خدا، هر سه بچه رو نگه میدارم و مراقبت لازم را بعمل می آورم، در عوض شما هم مبلغ بیشتری بهمون بدید!" ما هم قبول کردیم. وقتی ماجرای عدم حذف جنین را برای خانم دکتر تعریف کردم با عصبانیت روی میز کوبید و گفت:"چرا این کارو کردین؟!!چرا بدون حذف جنینی، به مطب آمدید؟!!!" وقتی نامه استاد را به او نشان دادیم، به آرامی گفت‌: "ایرادی نداره! حرف استاد برام حجته. ولی باید خیلی مراقبت کنید. چون بارداری سه قلویی، بارداری پرخطر محسوب میشه و احتمال سقطش زیاده. فعلا خانم باید استراحت مطلق باشه و با کوچکترین مشکلی بلافاصله به مطب یا بیمارستان مراجعه کنه." 👈 ادامه در پست بعدی 💖 @Mazan_tanhamasir
۷۰۰ در زمینه تغذیه هم، به دکتر طب سنتی مراجعه کردیم. نظر ایشان این بود که برای رشد مطلوب سه قلوها، مادر باید بعضی از آجیل ها و شیره انگور و میوه های فصلی خاص، انجیر، مویز، گلاب و... مصرف کند. به همین دلیل، جدا از پول نفقه ای که ماهیانه به آن خانم پرداخت میکردیم، مرتب برایشان بادام و گردو و... می خریدیم. شاید یکی از دلایل رشد خوب جنین ها، تقویت مادر با مصرف مداوم آجیل و.... و تحت نظر بودنشان از جهت تغذیه و... بهره مندی از طب سنتی بود.   چند ماه اول به هر سختی که بود سپری شد و در سونوی چهار ماهگی مشخص شد هر سه جنین، پسر هستند. جنسیت بچه ها برای ما مهم نبود، آنها هدیه الهی بودند و ما در هر صورت از وجودشان خوشحال بودیم. با این وجود، به خاطر سن خودمان، و آینده ی بچه ها، ترجیح می دادیم بچه ها پسر باشند، به همین دلیل وقتی دکتر جنسیت بچه ها را گفت: خیالمان راحت شد و از نگرانی مان اندکی کاسته شد.    بالاخره سه قلوهای ما در هشت ماهگی به دنیا آمدند و ۲۱ روز در NICU بستری شدند. بعد از تولد بچه ها، با وجود اینکه خودم دوست نداشتم ارتباطم را با آن خانم قطع کنم اما با مشورت هایی که گرفتیم به این نتیجه رسیدیم که دیگر هیچ ارتباطی وجود نداشته باشد. لذا بخاطر نارس بودن سه قلوها، با نامه ی بیمارستان، بیست بسته آغوز از بیمارستان شهید اکبرآبادی گرفتیم تا بچه ها در بدو تولد استفاده کنند.    از روزی که ما تصمیم گرفتیم ماجرای فرزندآوری را دنبال کنیم تا روز تولد بچه ها، حدودا دو سال طول کشید. در این مدت، ما مدام در حال رفت و آمد به مطب پزشکان مختلف بودیم و سختی های زیادی را متحمل شدیم، اما چون هدف بزرگی داشتیم با انگیزه به راهمان ادامه دادیم و همه آن سختی ها را به جان خریدیم. من و همسرم آگاه بودیم داریم چه می کنیم و با علاقه و عاشقانه این کار را دنبال می کردیم. با اینکه دوران کرونا، سختی کار را مضاعف کرده بود، اما خدا هم برای ما خواست و به ما خیلی کمک کرد.   در دوران پرخطر بارداری هر زمان که آن خانم مشکلی داشت، حتی ساعت ۳ شب، بارها و بارها از مرکز تهران به حومه می رفتیم و او را به بیمارستان می بردیم. در اغتشاشات سال ١۴٠١ با ترس از اینکه نکند آشوبگران به ماشین مان حمله کنند این مسیر را طی می کردیم، در واقع آن خانم را مثل بچه خودمان می دانستیم. به دلیل احتمال سقط، جای هیچ سهل انگاری نبود و آن خانم باید دائما تحت نظر می بود. ایشان چندباری هم در بیمارستان بستری شد و ما همه کارهای لازم را انجام می دادیم. سه قلوها که متولد شدند بیمارستان پیشنهاد داد برای نگهداری از آنها پرستار بگیریم، اما برای ما مقدور نبود چون تا آن لحظه ۵۰۰ میلیون تومان هزینه این قضیه کرده بودیم و دیگر برای گرفتن پرستار  توان مالی نداشتیم. من و همسرم بدون هیچ تجربه بچه داری، تصمیم گرفتیم تحت هر شرایطی خودمان از آنها مراقبت و نگهداری کنیم.   طی ۳ هفته ای که بچه ها در NICU بستری بودند، کادر آنجا، با دلسوزی تمام، آموزش های لازم را به بنده و البته سایر مادران می دادند. از نحوه پوشک کردن بچه تا شیر دادن و در آغوش گرفتن آنها. در واقع من در آن ۲۱ روز آموزش‌های ضروری و موثر و مفیدی را دریافت کردم.   از طرف دیگر یکی از دوستان بزرگوار و فهمیده و باتجربه ام که خدا خیرش بدهد، خیلی ما را راهنمایی می کرد. گاهی بدون اینکه از او خواسته باشیم می آمد و کمک می کرد. مثلا بعضی روزها آنقدر مشغول مراقبت از بچه ها بودیم که واقعا فراموش می کردیم صبحانه و ناهار و شام بخوریم. آنقدر به این بچه ها علاقه پیدا کرده بودیم که می دیدیم شب شده و ما نه ناهار خوردیم و نه شام!! بنده خدا دوستم بارها برایمان غذا می‌پخت و می آورد. می گفت:" میدونم شما فعلا نمی رسید غذا درست کنید." گاهی اوقات هم از بیرون غذا می گرفتیم. خلاصه به سختی هر چه تمام و به لطف الهی بچه ها را بزرگ کردیم، طوری که طی چهار ماه، هشت کیلو وزن کم کردم.   یک روز صبح زود، این دوست بزرگوارم به خانه ما آمد و در کمال تعجب، به ما گفت:"چند ماهه شما دو نفر با هم صبحونه نخوردین، من اومدم بچه ها رو نگه دارم تا شما یه صبحونه راحت با هم بخورید!"    او بارها بدون هیچ چشم داشتی بچه ها را نگه داشت و در رسیدگی کردن به آنها به ما کمک کرد. این لطف الهی بود که این فرد را کمک حال ما قرار داد و اکنون که بچه ها وارد ۷ ماهگی شده اند نیز کمک‌های ایشان ادامه دارد. 👈 ادامه در پست بعدی...    🌹 @Mazan_tanhamasir
۷۰۰ ما دائما بچه ها را جهت مراقبت های لازم به دکتر می بریم، از کنترل قد و وزن گرفته تا شنوایی سنجی و بینایی سنجی و واکسن. با وجود اینکه حمل و نقل سه قلوها خیلی سخت است، ما عاشقانه این کار را انجام می‌دهیم. ( در ماشین یک بچه را همسرم در سبد نوزاد جا به جا می کند و با کمر بند نجات ماشین به صندلی جلو متصل می کند و دو بچه را خودم در صندلی پشتی، داخل کریر و با کمربند نجات، نگهداری می کنم.) شب ها هم نوبتی از آنها مراقبت می کنیم، من چند ساعت می خوابم، همسرم هم چند ساعت. لحظه ای نیست که از بچه ها غافل باشیم. مدام تحت نظر و توجه ما هستند، یعنی تمام وقت مان را به آنها اختصاص داده ایم، بدون هیچ گلایه و شکوه ای.   با وجود همه این سختی ها، از شرایط راضی هستیم و همواره شکرگزار خداوند مهربانیم. شبی، وقتی داشتم به یکی از بچه ها شیر می دادم، از خستگی کنارش دراز کشیدم و همانجا بدون خوردن شام خوابم برد. همسرم هم دلش نیامده بود مرا بیدار کند و خودش مراقب بچه ها بیدار مانده بود.    هر روز صبح که بچه ها بیدار می شوند و لبخند می زنند، خستگی شب و روز، از تنمان در می رود و خدا را شکر می کنیم که سه بچه سالم و باهوش و زیبا به ما عطا کرده است.    تا قبل از تولد بچه ها، دوستان و آشنایان از تصمیم ما اطلاعی نداشتند. بعد از اینکه از ماجرا خبردار شدند، واکنش‌ های مختلفی نشان دادند. برخی ما را تحسین کردند و گفتند :چه کار خوبی! چه همتی! برخی ناراحت شدند و گفتند این چه کاری بود که کردید! برخی هم مسخره کردند.   تولد سه قلوها همزمان با کرونا و آنفلوانزا بود و چون نوزادان ضعیف و آسیب پذیر هستند، با توصیه دکتر تصمیم گرفتیم تا ۶ ماه، تا حد ممکن با هیچکس رفت و آمد نداشته باشیم تا کمی بزرگتر شده و سیستم ایمنی بدن شان قوی تر شود. یعنی با وجود اینکه برخی دوستان و آشنایان وفامیل ها، می خواستند برای دیدن بچه ها بیایند ما عذرخواهی می کردیم و شرایط را توضیح می دادیم.    پدرم هم از طریق تماس تصویری در شهرستان، آنها را دید. او از اینکه می دید با لطف الهی، بعد از سالها، ما صاحب سه فرزند سالم شده ایم، خیلی خوشحال بود. متاسفانه در دو ماهگی بچه ها، پدر عزیزم از دنیا رفتند. همسرم گفت:"باید هرطور شده در مراسم‌ پدرت شرکت کنی. منم یه جوری بچه ها رو نگه میدارم. توکل به خدا!"    او با بزرگواری تمام، سه روز به تنهایی بچه ها را نگه داشت و زمانی که من برگشتم، خستگی، بی خوابی و سختی کار آنقدر به او فشار آورده بود که بنده خدا چند کیلو لاغر شده بود. حتی دوستم آمده بود و خواسته بود یکی از بچه ها را به خانه خودشان ببرد تا کمک حالش شود، اما همسرم موافقت نکرده بود. چون دوستم بچه مدرسه ای داشت و همسرم از آسیب پذیری بچه های دو ماهه نگران بود.    آمدن این بچه ها را به زندگیم، نتیجه دعای خیر پدر و مادر می دانم. من آنها را خیلی دوست داشتم و دارم و تلاش کرده ام هر کاری که از دستم برمی آید برایشان انجام دهم. مثلا گاهی پیش می آمد دو ماه تمام به منزل پدرم می رفتم و می ماندم و کارهایشان را انجام می دادم. همسرم هم مخالفتی نداشت.    حالا که پدرم را از دست داده ام، اگر این بچه ها را نداشتم، آسیب روحی بدی می دیدم. ولی وجود این طفل معصوم ها، تحمل این مصیبت را برایم آسان تر کرده است. مادرم می گوید:"من به عشق این بچه هاس که دارم نفس میکشم." امیدوارم و از خدا خواسته ام فرزندانی با اخلاق و با ایمان تربیت کنیم که بتوانند به جامعه انسانی خدمتی بکنند و عضوی مفید و موثر باشند. ان شاء الله این بچه ها طوری تربیت شوند که بتوانند با تکیه بر خداوند و توان خود و اعتماد به نفس و اتحاد و دلبستگی بین خود، به وجود ما در آینده چندان وابستگی نداشته باشند، چه ما باشیم، چه نباشیم، خودشان اهداف شان را با موفقیت دنبال کنند. شما هم برای ما و سه قلوها دعا بفرمایید. 💖 @Mazan_tanhamasir
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» ❤️ 🌺 🌹 @Mazan_tanhamasir
❣ الســـلام علیکــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)✋ کاش نام و یاد شما ثانیه به ثانیه ی زندگے ما را فرا بگیرد تا قدم هایمان پر شود از لبخند شما همراه با خوشحالے شما و ميدانم با لبخند شما زندگے گلستان میشود... السَّلاَمُ عَلَى حُجَّةِ الْمَعْبُودِ وَ كَلِمَةِ الْمَحْمُودِ ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ 🌹 @Mazan_tanhamasir