✨﷽✨
گویند "حر بن يزيد رياحي"
اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست.
با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود،
چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي
خرده گرفت و خود را نديد؟
ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد
تا بداني که نميشود به عبادتت،
به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.
خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان
که هستي بماني، نداده است
شايد به همين دليل است که سفارش شده،
وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني،
يادت نرود "عافيت"
و "عاقبت به خيريات" را بطلبي
✍حاج محمد اسماعیل دولابی
🌼پنج شنبه است و ياد درگذشتگان
✍اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
شاخه گلی بفرستيم برای
تموم اونهايی كه در بين ما نيستند
و جاشون بين ما خالیه
شاخه گلی به زيبايی يك فاتحه و صلوات....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 تصاویری قدیمی جالب از عزاداری در باکو قبل از ممنوعیت های مذهبی و تغییرات زبانی
🔹نوحه خوان، ترکی می خواند با لهجه امروزی آذری های ایران و خطیب به فارسی می گوید بر قاتلان #امام_حسین لعنت...
#محرم
✍ آذربایجان از کجا به کجا رسیده؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_جمعه
✍کسی منو نخواست ولی تو دادی راهم
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ و َلاجَعَلَهُ اللّه ُآخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
14.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
YEKNET.IR - roze - shabe 7 moharram1399 - motiee.mp3
6.08M
🔳 #روضه #شب_هفتم #محرم
🌴تو کربلای دل ما حال و هوای محشره
🌴دلا کبابه از عطش شب علی اصغره
🎤 #میثم_مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صدایی از آسمان به گوش ابی عبدالله رسید که گفت: "دَعهُ يا حُسَينُ" حسین جان رهاش کن
▪️ ذکر مصیبت شش ماهه ابی عبدالله از زبان مرحوم فاطمینیا
🥀🥀🥀🥀
🚩🚩تو زنجان یه مسجد به اسم *حاج تقی شریعتی* وجود داره که یکی از پیر غلامان مخلص *امام حسین(ع)* بود، همهی زنجانیها ایشون رو میشناسن گفتم خالی از لطف نیست شما هم ایشون رو بشناسید.
حاج تقی که همسر بزرگوارش در دوران طاغوت توسط ساواک به شهادت رسیده بود، از ایام جوانی عهد کرده بود کهتا آخر عمر پیراهن عزای سیدالشهدا(ع) رو از تن در نیاره.
چند سال بعد میره مکه؛ برای حج و طواف خانه خدا همه مردم با لباسهای احرام و یکدست سفیدپوش آمده بودند دور کعبه طواف کنند، یه وقت شرطهها دیدن یه نفر با پیراهن مشکی لای جمعیت داره دور خونه خدا طواف میکنه و حسین حسین میگه شرطهها میان که بندازنش بیرون یهو درگیری پیش میاد و حاج تقی رو میزنند و ایشون از فرط کتک خوردن بیهوش میشه، حاج تقی رو میبرن بیمارستان وقتی که به هوش میاد میبینه لباسشو از تنش درآوردن و دور انداختن و لباس بیمارستان تنش کردن، این صحنه رو که میبینه شروع میکنه به داد و بیداد که چرا لباس مشکی منو دور انداختید و میشینه کلی گریه میکنه و از هوش میره؛ توی عالم رؤیا حبیب ابن مظاهر میاد عیادت حاج تقی و بهش میگه: حاج تقی پاشو اربابت *سیدالشهداء علیهالسلام* دارن تشریف میارن به عیادتت
حاج تقی میگه «من با همه قهرم و دیگه کاری به کسی ندارم»این بار خود سیدالشهداء(ع)وارد شدن و فرمودن «آقاتقی پاشو اومدم عیادتت»
حاج تقی با بغض و گریه رو به سیدالشهداء(ع)میکنه وعرض میکنه: «باشوآ دولانیم آقاجان! من با شما عهد بسته بودم تا آخر عمر از غم شما پیراهن سیاه بپوشم پس چرا اجازه دادین پیراهنمو از تنم در بیارن و دور بندازن؟ *سیدالشهداء(ع)* فرمود: «آقاتقی این پیراهن مشکی که تا الان تنت بود رو خودت دوخته بودی، بیا این پیراهن مشکیای رو که مادرم با دست شکستش برات دوخته رو ازم بگیر و اینو تنت کن»
خلاصه حاج تقی وقتی به هوش میاد میبینه یه پیراهن مشکی معطر کنار تختشه حاج تقی تا آخر عمرش اون پیراهن مشکی رو که آقا *امام حسین علیهالسلام* بهشون داده بودن رو توی حسینیهشون نگهداشت.
حاج تقی سال ۹۱ از دنیا رفت و طبق وصیت خودشون، با همون پیراهن مشکی بدون کفن و فقط با یه حصیر به خاک سپرده شد
طبق وصیتی که داشتن روی سنگ مزارشون به جای اسم این شعر نوشته شده :
بر سنگ مزار همه کس نام نویسند
من گمشدهی عشق توام نام ندارم