فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا گاهی به خدا توکل میکنی ولی بیفایدست؟
🎙استاد عالی
🖤🖤قال مَولانَاالإِمامُ اَبُو مَحمَّدِِ الْعَسْكَرى عَليهِ السَلامُ :
🖤اَعْرَفُ النّاسَ بِحُقُوقِ إخوانِهِ وَ أشَدُّهُمْ قَضاءً لَها أعْظَـمُـهُمْ عِنْدَ اللّهِ شَـانا،
🖤وَ مَنْ تَواضَعَ فى الدُّنيا لاِءخوانِهِ فَهُوَ عِنْدَاللّه ِ مِنَ الصِّدّيقينَ
🖤وَمِنْ شيعَةِ عَلىِ بْنِ أبى طالِبٍ عليهما السلام حَقّا.
🖤🖤مولاناامام عسكرى عليه السلام فرمود:
برترين مردم پيش خدا كسى است كه
🖤نسبت به حقوق برادرانش آشناتر و در اداى آن حقوق كوشاتر باشد،
🖤و كسى كه در دنيا براى برادرانش فروتنى كند،
🖤او پيش خدا از صديقين و از شيعيان راستين على بن ابى طالب عليهما السلام به شمار مى آيد.
بحارالانوار 41: 55 ح 5
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
✨﷽✨
🌼پند یک پدر پیر در حال مرگ به فرزندش:
✍️منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن《همه رهگذرند》
زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند《مراقب حرفهایت باش》
به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت《گذشت داشته باش》
گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد《خداوند وجود دارد پس حکمتش را قبول کن》
انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش. اگرصدای بلند نشانگر مردانگی بود سگ سرور مردان بود
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش.
+ انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فکرش !
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#قصیده_واره
🔹اشک حسرت🔹
مردِ جوان دارد وصیت مینویسد
میگرید و ذکر مصیبت مینویسد
دنیا برای رحمت او جا ندارد
آه این غریب از رفع زحمت مینویسد
از شرح حال خود سخن میراند اما
انگار در توصیف غربت مینویسد
کاتب ندارد این امیر از بس که تنهاست
از درد خود در کنج خلوت مینویسد
غربت درِ این خانه را از پشت بستهست
مهمان ندارد؛ جای صحبت، مینویسد
خمس و زکات شیعیان را می شمارد
سهم فقیران را به دقت مینویسد
در چند خط میگوید از حج و ثوابش
این بند را با اشک حسرت مینویسد
پیش از نمازِ واپسینش رو به قبله
از خاطراتش چند رکعت مینویسد
زندان به زندان با نماز و روزه و عشق
دربان به دربان درسِ عبرت مینویسد
حتی برای خشم شیرانِ درنده
با چشمهایش از محبت مینویسد
بعد از شکایت از جفای این زمانه
در سر رسید فصل غیبت مینویسد ـ
من زود دارم میروم اما میایم
با احتیاط از رازِ رجعت مینویسد
مینوشد آب و یاد اجدادش میافتد
با رعشه از آزار شربت مینویسد
سر را به پای طفل گندمگون نهادهست
بر طالعش حکم امامت مینویسد
فردا خلیفه بر درِ این خانه با زهر
از مرگِ او جای شهادت مینویسد
بازارهای سامرا خاموش و گریان
بر در حدیثِ حفظِ حرمت مینویسد
با دستهای کوچکش یک طفلِ معصوم
نام پدر را روی تربت مینویسد
📝 #انسیهسادات_هاشمی