✅پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند: اِذا غَضَبَ الله عُلي اُمّةٍ وَلم يَنْزلْ بِها العذابَ... .
✍هرگاه خدا بر امتی غضب كند و عذاب بر آنها نفرستد، آنها را به چند بلا مبتلا میكند:
❶ «ارزاني را از آنها گرفته»
❷ «و عمرهايشان را كوتاه»
❸ «و بازارگانانشان را بي سود»
❹ «درختهايشان را بۍثمر»
❺ «نهرها را بي آب»
❻ «بارانها را بي موقع»
❼ «و انساني بداخلاق را بر آنها حاکم مي كند.»
📚خصال صدوق، ج ۲، ص ۴۱۵
✨﷽✨
#پندانه
🔴سختترین آزمون قضاوت
✍یکی از دوستان قدیمی که در ارتش با درجه تیمساری خدمت میکرد روزی مطلبی را برای من تعریف کرد که فوقالعاده زیبا بود:
در سال 135٠ هنگامی که با درجه سرهنگی در ارتش خدمت میکردم، آزمونی در ارتش برگزار شد تا افراد برگزیده در رشته حقوق عهدهدار پستهای مهم قضائی در دادگاههای نظامی ارتش شوند.
در این آزمون، من و 25 نفر دیگر رتبههای بالای آزمون را کسب کرده و به دانشگاه حقوق قضائی راه یافتیم.
دوره تحصیلی، یک ساله بود و همه با جدیت دروس را میخواندیم.
یک هفته مانده به پایان دوره، روزی از درب دژبانی در حال رفتن به سر کلاس بودم که ناگهان دیدم دو نفر دژبان با یک نفر لباس شخصی منتظر من هستند و به محض ورود من فرد لباس شخصی که با ارائه مدرک شناسایی خود را از پرسنل سازمان امنیت معرفی میکرد مرا البته با احترام، دستگیر و با خود به نقطه نامعلومی برده
و به داخل سلول انفرادی انداختند.
هرچه از آن لباس شخصی علت بازداشتم را میپرسیدم، چیزی نمیگفت و فقط میگفت:
من مأمورم و معذور و چیز بیشتری نمیدانم!
اول خیلی ترسیده بودم. وقتی داخل سلول انفرادی رفتم و تنها شدم، افکار مختلفی ذهنم را آزار میداد.
از زندانبان خواستم تلفنی به خانهام بزند و حداقل خانوادهام را از نگرانی خلاص کند که ترتیب اثری نداد و مرا با نهایت غم و اندوه
در گوشه بازداشتگاه به حال خود رها کرد.
آن روز، شب شد و روزهای دیگر هم به همان ترتیب گذشت و گذشت، تا اینکه روز نهم، در حالی که انگار صد سال گذشته بود، رسید.
صبح روز نهم مجددا دیدم همان دو نفر دژبان
به همراه همان لباس شخصی به دنبال من آمده
و مرا با خود برده و یکراست به اتاق رئیس دانشگاه که درجه سرلشکری داشت، بردند.
افکار مختلف و آزاردهنده لحظهای مرا رها نمیکرد و شدیدا در فشار روحی بودم.
وقتی به اتاق رئیس دانشگاه رسیدم، در کمال تعجب دیدم تمام همکلاسیهای من هم با حال و روزی مشابه من در اتاق هستند و البته همگی هراسان و بسیار نگران بودند.
ناگهان همهمهای بپا شد که ناگهان در اتاق باز شد
و سرلشکر رئیس دانشگاه وارد اتاق شده و ما همگی بلند شده و ادای احترام کردیم.
رئیس دانشگاه با خوشرویی تمام با یکایک ما دست داده و در حالی که معلوم بود از حال و روز همه ما کاملا آگاه بود، اینچنین به ما پاسخ داد:
هرکدام از شما که افسران لایقی هم هستید، پس از فارغالتحصیلی، ریاست دادگاهی را در سطح کشور به عهده خواهید گرفت و حالا این بازداشتی شما، آخرین واحد درسی شما بود که بایستی پاس میکردید.
و در مقابل اعتراض ما گفت:
این کار را کردیم تا هنگامی که شما در مسند قضاوت نشستید، قدرتمند شدید و قلم در دستتان بود از آن سوءاستفاده نکنید و از عمق وجودتان حال و روز کسی را که محکوم میکنید، درک کرده و بیجهت و از سر عصبانیت یا مسائل دیگر کسی را بیش از حد جرمش، به زندان محکوم نکنید!
در خاتمه نیز از همه ما عذرخواهی شد و همه نفس راحتی کشیدیم.
به قول سعدی شیرازی:
زیر پایت چون ندانی، حال مور
همچو حال توست، زیر پای فیل
⭕️نشانه های حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)
✍️ حضرت امام سجادعلیه السلام فرمودند:
"قائم ما دارای نشانه هایی از شش پیامبر است :
۱- نشانه ای از نوح ؛
۲- نشانه ای از ابراهیم ؛
۳- نشانه ای از عیسی ؛
۴- نشانه ای از موسی ؛
۵- نشانه ای از ایّوب ؛
۶- نشانه ای از محمد .
اما نشانه اش از نوح، طول عمر است؛
از ابراهیم، مخفی بودنِ محلّ ولادتش است؛
از موسی، ترس از دشمن و غیبت است که موسی از ترس فرعونیان از مصر به مدین رفت و مدتی مخفی بود؛
از عیسی، اختلاف رایِ مردم درباره اش و اعتزالِ او (تنهایی و خلوت نشینی) از مردم است؛
از ایّوب، پیروزی پس از مشکلات و گرفتاری است؛
و از محمد، قیام به شمشیر است .
📚 کتاب اعلام الوری ، ص ۲۹۰ .
💥در برخی روایات، نشانه ای از حضرت یوسف ذکر شده و آن زندانی بودن است .
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲
🔴 ناخن گرفتن و کوتاه کردن سبیل و محاسن در روز جمعه
✍امام صادق علیه السلام: ناخن گرفتن در روز جمعه انسان را در برابر بيمارىهاى خوره، كورى و پيسى بيمه مىكند و اگر در روز جمعه نياز به گرفتن ناخنها نباشد، آن را سوهان بكش تا ريزههايى از آن جدا شود.
📚 کافی، ج ۶، ص ۴۹۰
رسول الله صلی الله عليه و آله و سلم: کسی که در هر جمعه، کمی از سبیل و ناخن هایش را بگیرد، خداوند به ( بدن ) او شفایی می دهد و دردی از او خارج می کند.
📚 الفردوس، ج ۳، ص ۵۸۴
مداحی_آنلاین_چشمم_پر_از_نم_می_شود_وقتی_نباشی_حاج_منصور_ارضی.mp3
5.13M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃چشمم پر از نم میشود وقتی نباشی
🍃سهم دلم غم میشود وقتی نباشی
🎤حاج #منصور_ارضی
👌بسیار دلنشین
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✍حاج اسماعیل دولابی میفرماید:
ظاهرا میگوییم آقا می آید ولی در حقیقت ما به خدمت حضرت میرویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم، باید از پشت دیوار بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از همان ابتدا حاضر بودند. امام زمان گم و غائب نشده است. ما گم و غائب شده ایم
از حضرت فاطمه « س » روایت شده که پیامبر اکرم فرمودند:امام همچون کعبه است که ( مردم ) باید به سویش روند، نه آن که ( منتظر باشند تا ) او به سوی آنها بیاید.
تا ما نخواهیم، او نمی آید
کافیست از خودمان شروع کنیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
AUD-20211011-WA0003.mp3
13.37M
⏯ #واحد احساسی #امام_زمان(عج)
🍃ای گل بهارم دلیل انتظارم
🍃لحظههای بی تو همیشه بی قرارم
🎤 #جواد_مقدم
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ یک پاسخ جالب به #شبهه معروف: «دلت پاک باشه»
لهجش برام شیرین بود 😋
و دیدم یه دغدغه مهمه😢
گفتم شاید برای شما هم مهم باشه
جالبه🌸
🌹🌹🌹🌹
✨﷽✨
#پندانه
🔴عابد و ارزش نماز
✍مردی نزد عابدی رفت و گفت:
ای عابد سوالی دارم.
عابد گفت:
بگو.
مرد گفت:
نماز خودم را شکستم.
عابد گفت:
دلیلش چه بود؟
مرد گفت:
هنگام اقامه نماز دیدم دزدی کفشهایم را ربود و فرار کرد. بر آن شدم که نماز بشکنم و کفشم را از دزد بگیرم و حال میخواهم بدانم که کارم درست است یا نادرست؟
عابد گفت:
کفش تو چند درهم قیمت داشت؟
مرد گفت:
پنج درهم.
عابد گفت:
اى مرد کار بجا و پسندیدهای کردهای زیرا نمازی که تو میخواندی دو درهم هم نمیارزید.
😊😊😊
🌹شهید مجید زین الدین ، شهیدی که در سایه نام برادر گمنام ماند🌹
🔸مروری بر خاطرات شهدا
شهید مجید زین الدین برادر شهید مهدی زین الدین (فرمانده لشگر علی ابن ابیطالب قم) یه موتور گازی🛵 داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت. یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند، رسید به چراغ قرمز.🚦 ترمز زد و ایستاد .
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد:
الله اکبر و الله اکــــبر ...🗣🗣
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب.
اشهد ان لا اله الا الله ...
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید😂 و متلک می انداخت و هرکسی هم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳که این مجید چش شُدِه ؟! قاطی کرده چرا؟!
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقا مجید.
چطور شد یهو؟
حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت:
"مگه متوجه نشدید؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن.
من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) داره گناه میشه.🌸🍃🌸
به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه.
دیدم این بهترین کاره! " همین!
هدایت شده از نکتههای فرهنگی
🌼 پیرمردی که صد سال منتظر امام زمان بود...
🍃 مَسعَده میگويد: خدمت حضرت صادق عليهالسلام بودم که يک پيرمرد خميدهای در حالی که به عصايش تکيه زده بود، وارد شد و سلام کرد. حضرت جوابش را دادند. به گريه افتاد. امام فرمود: چرا گريه میکنی؟ عرضه داشت: فدايت شوم، صد سال است که به پای قائم شما (وفادار) ماندهام، میگويم: همين ماه و همين سال (ظهور خواهد کرد) ولی اکنون سن من بالا رفته و استخوانهايم سست گرديده و مرگم نزديک است اما آنچه را دوست دارم در شما نمیبينم و شما را کشته شده و آواره میبينم و دشمنان شما را میبينم که با بالها پرواز میکنند. چطور گريه نکنم؟!
اينجا بود که چشمان مبارک امام گريان شد و فرمودند:
«ای شیخ، اگر خدا تو را زنده بدارد تا آنکه قائم ما را ببينی، در مرتبه اعلا خواهی بود، و اگر مرگ تو فرا رسد (و قائم عليهالسلام را درک نکنی) روز قيامت با ثقل حضرت محمد صلیالله عليه و آله محشور خواهی شد. و ما ثقل او هستيم، که فرمودند: «من دو چيز گرانبها در ميان شما بر جای میگزارم، پس به آن دو تمسک کنيد تا هرگز گمراه نشويد: کتاب خدا و عترتم که اهل بيت من هستند.»
پيرمرد گفت: بعد از شنيدن اين خبر ديگر باکی ندارم و خاطرم آسوده شد.
🌹 معرفی حضرت مهدی عجلالله فرجه از زبان امام صادق علیهالسلام:
پیرمرد نمیدانست که قائم اهل بيت عليهمالسلام چه کسی خواهد بود. لذا حضرت ايشان را به او معرفی کردند و فرمودند:
ای شیخ، بدان که قائم ما از صُلب حسن عسکری علیهالسلام زاده میشود و حسن از صُلب علی و علی از صُلب محمّد زاده میشود و محمّد از صُلب علی علیهمالسلام و علی از صُلب این پسرم و به موسی علیهالسلام اشاره فرمود و این پسرم از صُلب من زاده شده و ما دوازده امام هستیم، همگی معصوم و مطهّر!
آن گاه فرمودند:
ای شیخ، قسم به خدا اگر از عمر دنيا جز يک روز باقی نمانده باشد، خدای متعال آن قدر آن روز را طولانی میسازد تا آنکه قائم ما اهل بيت ظهور کند. توجه داشته باش که شيعيان ما در زمان غيبت او به امتحان و سرگردانی مبتلا میشوند. در آن زمان خداوند اهل اخلاص را بر هدايت خويش ثابت قدم میدارد. خداوندا، ايشان را بر اين امر (پايداری با اخلاص) ياری فرما!
📗بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۴۰۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️چگونه هرروز یاد امام زمان عج باشم
اللهمعجللولیڪالفرج 🌿
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#جمعه #آرامش #نور
@kafeshohada1400
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ پیرمردی که پشتش خمیده بود، پایش آبله زده بود و چرک و خون از پایش سرازیر بود. که برای مهمانی در میان قوم خود آمده بود.
نبی مکرم اسلام (ص) هم در آن مهمانی، برای طعام دعوت شده بودند. پیرمرد، نزد هر کسی که مینشست، از کنار او برخواستند و کناری میرفتند. اما نبی مکرم اسلام (ص) به پای او برخواستند و نزد خود نشاندند و با او در کاسهای هم غذا شدند.
فرمودند: چرا حال عبادت را در شما نمی بینم؟! گفتند: حال عبادت در چیست؟فرمودند: در تواضع، هرگاه انسان متواضع و مظلوم دیدید با او تواضع کنید و چون متکبری دیدید با او تکبر کنید تا تحقیر شود. به خدا قسم (در عالم الست) خدای تعالی مرا اختیار داد که بندهای رسول باشم، یا فرشتهای نبی (مانند جبرییل) باشم. سکوت کردم و دوست من از ملائکه جبرییل بود او را نگریستم، جبرییل گفت: خدای را تواضع کن، گفتم میخواهم بنده و رسول باشم.
جبرئیل کارش به مراتب از پیامبر (ص) آسانتر بود و مشکل شماتت و درد و رنج و... مردم را نداشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی استاد عالی
✍️موضوع: ثواب نشستن سر سفره با همسر
دوباره آمده ام - @Maddahionlin.mp3
4.46M
🍃دوباره آمده ام گرچه دیر برگشتم
🍃ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم
🎤حاج #مهدی_رسولی
🌷 #التماس_دعای_فراوان
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
🔴 #جوشآوردی_بزن_کنار
💠 ماشینت که جوش میآورد حرکت نمیکنی کنار میزنی و می ایستی! وگرنه ممکن است ماشینت آتش بگیرد!
💠 خودت هم همینطور هستی وقتی جوش میآوری، عصبی میشوی، تخته گاز نرو! بزن کنار! ساکت باش! و هيچ نگو!
💠 از چیزهایی که خیلی خیلی برای همسرتان لذت بخش است این است که خودت را مدیریت کنی و خشمت را به زیبایی فرو ببری.
💠 بعضی مواقع وقتی فرو بردن خشم دیگران را مشاهده میکنیم همان لحظه در دل خود او را تحسین میکنیم. تحسین شما توسط همسرتان نیز میتواند اتفاق بیفتد و به شدّت محبوب شوید.
#خانواده
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 سه راه نفوذ شیطان
🔹حضرت موسی(علیه السلام)در محلی نشسته بود،ناگاه ابلیس(پدر شیطانها)در حالی که کلاه رنگارنگی به سرداشت خدمت موسی علیه السلام وارد شد و کلاه خود را به عنوان احترام ازسر برداشت و سلام کرد و با کمال ادب محضر حضرت موسی(علیه السلام)ایستاد.
🔹حضرت موسی پرسید:تو کیستی؟
گفت:من ابلیس هستم.
حضرت موسی فرمود:خداوند شر تو را از ما و دیگران دور بدارد.
ابلیس گفت:من آمدهام به خاطر عظمتی که نزد خداوند داری بر تو سلام کنم.
موسی علیه السلام پرسید:این کلاه چیست که بر سر گذاشته ای؟
گفت:به وسیله این کلاه و زرق و برق و رنگهای او دلهای آدمیزاد را میربایم.
🔹حضرت موسی فرمود به من خبر ده از گناهی که هرگاه انسان آن را انجام دهد،تو بر او چیره میشوی و هرکجا خواستی افسار او را به آن طرف میکشی.
🔹ابلیس گفت:
سه گناه است که هرگاه انسان آنها را انجام داد من بر او مسلط میشوم:
🔘۱.وقتی که انسان خودبین شود و از خویشتن خوشش بیاید.
🔘۲.وقتی که اعمال خود را بیش از حد بزرگ ببیند.
🔘٣.وقتی که گناهان خود را کوچک بشمارد.
📚 بحارالانوار ج۱۳،ص۳۵۰ و ج۶۳،ص ۲۵۱