@MehrOmah
پوشیده چون جان میروی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون میروی بی من مرو ، ای جان جان بی تن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای مشعل تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم ، شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من ، وی روی تو ایمان من
بی پا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا
در پیش یعقوب اندرآ ای یوسف کنعان من
از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
گل جامه در از دست تو ، وی چشم نرگس مست تو
ای شاخهها آبست تو وی باغ بیپایان من
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
ای جان پیش از جان ها وی کان پیش از کان ها
ای آن بیش از آنها ای آن من ای آن من
چون منزل ما خاک نیست گر تن بریزد باک نیست
اندیشه ام افلاک نیست ای وصل تو کیوان من
بر یاد روی ماه من باشد فغان و #آه من
بر بوی شاهنشاه من هر لحظه ای حیران من
ای جان چو ذره در هوا تا شد ز خورشیدت جدا
بی تو چرا باشد چرا ای اصل چار ارکان من
ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من
ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من
#مولانا
🖋
@MehrOmah
روستایی بچهای هست درون بازار
دغلی لاف زنی سخره کنی بس عیار
که از او محتسب و مهتر بازار بدرد
در فغانند از او از فقعی تا عطار
چون بگویند چرا میکنی این ویرانی
دست کوته کن و دم درکش و شرمی میدار
او دو صد عهد کند گوید من بس کردم
توبه کردم نتراشم ز شما چون نجار
بعد از این بد نکنم عاقل و هوشیار شدم
که مرا زخم رسید از بد و گشتم بیدار
باز در حین ببرد از بر همسایه گرو
بخورد بامی و چنگی همه با خمر و خمار
خویشتن را به کناری فکند رنجوری
که به یک ساله تب تیز بود گشته نزار
این هم از مکر که تا درفکند مسکینی
که بر او رحم کند او به گمان و پندار
پس بگوید که مرا مکنت چندین سیم است
پیش هر کس به فلان جای و نقدی بسیار
هر که زین رنج مرا باز یکی یاران
بکند در عوض آن بکنم من صد بار
تا از این شیفته سر نیز تراشی بکند
به طریق گرو و وام به چار و ناچار
چون بداند برود خاک کند بر سر او
جامه زد چاک به زنهار از این بیزنهار
چون شود قصد که گیرند بپوشد ازرق
صوفیی گردد صافی صفت بیآزار
یک زبان دارد صد گز که به ظاهر سگزست
چون به زخمش نگری باشد چاهی پرمار
به گهی کز سر عشرت لطف آغاز کند
شکرابت دهد او از شکر آن گفتار
همه مهر و کرم و خاکی و عشق انگیزی
که بجوشد دل تو وز تو رود جمله قرار
و گهی از سر فضل و هنر آغاز کند
که بگویی تو که لقمان زمانست به کار
تا که از زهد و تقزز سخن آغاز کند
سر و گردن بتراشد چو کدو یا چو خیار
روزی از معرفت و فقه بسوزد ما را
که بگویم که جنیدست و ز شیخان کبار
چون بکاوی دغلی گنده بغل مکاری
آفتی مزبلهای جمله شکم طبلی خوار
هیچ کاری نه از او جمله شکم خواری و بس
پس از آن گشت به هر مصطبه او اشکم خوار
محتسب کو ز کفایت چو نظام الملکست
کرد از مکر چنین کس رخ خود در دیوار
زاری آغاز کند او که همه خرد و بزرگ
همه یاریش کنند ار چه بدیدند یسار
محتسب عقل تو است دان که صفاتت بازار
وان دغل هست در او نفس پلید مکار
چون همه از کف او عاجز و مسکین گشتند
جمله گفتند که سحرست فن این طرار
چونک سحرست نتانیم مگر یک حیله
برویم از کف او نزد خداوند کبار
صاحب دید و بصیرت شه ما شمس الدین
که از او گشت رخ روح چو صد روی نگار
چو از او داد بخواهیم از این بیدادی
او به یک لحظه رهاند همه را از آزار
که اگر هیبت او دیو پری نشناسد
هر یکی زاهد عصری شود و اهل وقار
برهندی همه از ظلمت این نفس لئیم
گر از او یک نظری فضل بتابند بهار
خاک تبریز که از وی چو حریم حرم است
بس از او برخورد آن جان و روان زوار
#مولانا
🖋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@MehrOmah
⭕️شعرخوانی احمد بابایی به مناسبت روز مباهله؛«حیدر به نام روح خدا آبرو دهد»
🌺عید مباهله مبارک🌸
@MehrOmah
درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم
مرا می خواند آن آتش مگر موسی عمرانم
دخلت التیه بالبلوی و ذقت المن و السلوی
چهل سال است چون موسی به گرد این بیابانم
مپرس از کشتی و دریا بیا بنگر عجایبها
که چندین سال من کشتی در این خشکی همیرانم
بیا ای جان تویی موسی وین قالب عصای تو
چو برگیری عصا گردم چو افکندیم ثعبانم
تویی عیسی و من مرغت تو مرغی ساختی از گل
چنانک دردمی در من چنان در اوج پرانم
منم استون آن مسجد که مسند ساخت پیغامبر
چو او مسند دگر سازد ز درد هجر نالانم
خداوند خداوندان و صورت ساز بیصورت
چه صورت می کشی بر من تو دانی من نمیدانم
گهی سنگم گهی آهن زمانی آتشم جمله
گهی میزان بیسنگم گهی هم سنگ و میزانم
زمانی می چرم این جا زمانی می چرند از من
گهی گرگم گهی میشم گهی خود شکل چوپانم
هیولایی نشان آمد نشان دایم کجا ماند
نه این ماند نه آن ماند بداند آن من آنم
#مولانا
🖋
⚪️ #اسلام با سلاح حجاب در حال فتح اروپاست
🔹️دولت #انگلیس با تمام ابزارهایش از جمله منوتو، بیبیسی، مزدوران پولکی و ... تلاش میکند #حجاب را از سر بانوی مسلمان ایرانی بردارد؛ غافل از اینکه اسلام با سرعت بسیار بالایی مخصوصاً به خاطر تز «حجاب» در حال فتح انگلیس است!
اسلام سریعترین دین در حال رشد در انگلیس است.
@MehrOmah
ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگر
ای عشق تو را در جان هر دم عملی دیگر
از روی تو در هر جان باغ و چمنی خندان
وز جعد تو در هر دل از مشک تلی دیگر
مه را ز غمت باشد گه دق و گه استسقا
مه زین خللی رسته از صد خللی دیگر
با لطف بهارت دل چون برگ چرا لرزد
ترسد که خزان آید آرد دغلی دیگر
هر سرمه و هر دارو کز خاک درت نبود
در دیده دل آرد درد و سبلی دیگر
ابلیس ز لطف تو اومید نمیبرد
هر دم ز تو میتابد در وی املی دیگر
فرعون ز فرعونی آمنت به جان گفته
بر خرقه جان دیده ز ایمان تکلی دیگر
خورشید وصال تو روزی به جمل آید
در چرخ دلم یابد برج حملی دیگر
اجزای زمین را بین بر روی زمین رقصان
این جوق چو بنشیند آید بدلی دیگر
بر روی زمین جان را چون رو شرف و نوری
در زیر زمین تن را چون تخم اجلی دیگر
تا چند غزلها را در صورت و حرف آری
بیصورت و حرف از جان بشنو غزلی دیگر
#مولانا
🖋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 این خبر را برسانید به کنعانیها
🏴 بوی پیراهنِ خونینِ کسی میآید!
▪️لبیک یا حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@MehrOmah
📽 اذن ورود به #محرم
🔺با نوای : حاج میثم مطیعی
السلام علی وارث موسی کلیمالله
السلام علی وارث عیسی روحالله
السلام علیک یابنرسولالله
الحمدلله دخیله دلم به پرچمت
الحمدلله میسوزم تُو آتیش غمت
الحمدلله داره میرسه محرّمت
اادخل یاالله، اادخل یامولا
اادخل فی ارض کربلا