eitaa logo
مهر ماندگار
1.7هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
46 فایل
یاوران وقف/ خادمان قرآن و امامزادگان فرهنگی _ اجتماعی _ سیاسی ارتباط با مدیر کانال: @khrazaviadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ترویج دهنده فرهنگ باشیم. 🔹 در کار خیر از یکدیگر سبقت بگیرید ... 🔸سوره مائده، آیه 48 @MehreMaandegar
💠 سوال: آیا از نظر ما باید بدخواه کافران باشیم؟ آیا به می‌توان ‌احسان‌ کرد؟ ✅ پاسخ: 🔹 اسلام خواسته كه ما خيرخواه همه مردم و همه افراد بشر حتى كفار باشيم. دشمنى با كافر اگر از بدخواهى سرچشمه بگيرد، ضد اخلاق است. ما حتى نبايد بدِ كافر را بخواهيم، بلكه بايد مثل پيغمبر اكرم(ص) باشيم كه فرمود: من دلم به حال اينها مى‌سوزد كه چرا به آنچه كه خير و حق خودشان است نمى‌رسند. 🔹ولى وقتى كه اينها خود هدايت نمى‌شوند و گذشته از اين به صورت خار در سر راه ديگران در مى‌آيند، بايد به اينها به چشم يک مانع نگاه كرد، ولى نبايد بدخواهشان بود. 🔹يزيد بن معاويه هم وقتى كه از زين العابدين (ع) سؤال مى‌كند كه آيا اگر من توبه كنم توبه من قبول است يا نه، حضرت مى‌فرمايند: بله، قبول است. يعنى او هم بدخواه يزيد نيست كه آرزو كند كه چون يزيد قاتل پدرش است توفيق توبه نيابد تا به جهنم برود، بلكه براى او هم خير مى‌خواهد. آنچه كه ما نسبت به اينها «بدى» مى‌ناميم معنايش اين است كه چون اينها در مسير سعادت خودشان نيستند و براى ديگران هم وجودشان مضر است، به اين اعتبار بايد اينها را دشمن داشته باشيم. 🔹پس دشمن داشتن كافر ناشى از دوست داشتن ديگران و خيرخواهى براى ديگران است، نه ناشى از بدخواهى براى آنها. تا هر حدى به كافر مى‌توان احسان كرد ولى به اين شرط كه اين احسان اسائه به ديگران نباشد، اسائه به انسانيت نباشد، به ضرر مصالح بشريت نباشد. 📚تعلیم و تربیت در اسلام، ص172 @MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 واکنش روحانی به تحریم مقام معظم رهبری توسط آمریکا: 🔹اموال رهبری را می‌خواهند تصرف کنند؟ اموال رهبری یک حسینیه است و یک خانه ساده. 🔹این یعنی دشمن در یک رفتار غیرعادی قرار گرفته است. @MehreMaandegar
📚خاطرات_سفیر (کتابی که رهبر انقلاب توصیه‌ کردند خانم‌ها بخوانند) جذاب و مناسب برای دختران نوجوان و جوان، و همه خانمها در تمامی سنین 💠«پایم که رسید به فرانسه، با اولین رفتار ها و سوال هایی که در مورد حجابم می شد و به خصوص درباره ی وضعیت و شرایط ایران، متوجه شدم آنجا کسی من را نمی بیند. آن که آنها می دیدند و با او سر صحبت را باز می کردند یک مسلمان ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری.... و من شدم « »! من باید پاسخگوی همه ی نقاط قوت و ضعف ایران می بودم. انگار من مسئول همه ی شرایط و وقایع بودم. چاره ای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطه ی انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی بود تا آن طور که باید و شاید وظیفه ام را انجام دهم. تصمیم گرفته شده بود! من ایران بودم و حافظ منافع کشورم و مردمش...» 📕 خاطرات سفیر، خاطرات نویسنده (نیلوفر شادمهری) درباره ی خاطرات حضورش در خوابگاهی دانشجویی در فرانسه است. از همان ابتدای کتاب با چالش هایی رو به رو می شویم که یک ایرانی و در واقع یک خانم مسلمان شیعه در خارج از کشور ممکن است با آن مواجه شود. 🔹لحن داستان، لحنی کاملا دوستانه و خودمانی است. مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار می کند و از آنجایی که به صورت خاطره نوشته شده است، کشش خاصی دارد که اجازه نمی دهد تا پایان کتاب، آن را زمین بگذارید. زبان طنز نویسنده باعث می شود، این کتاب در شاخه ی کتاب های مذهبی با لحن سنگین طبقه بندی نشود. @MehreMaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_هشتم: جوان ایرانی 💥💥💥 روزهای اول، همه با تعجب با من برخورد می کردن ... اما خیلی زود جا اف
: هرگز اجازه نمی دهم 💥💥💥 من حس خاصی نسبت به ایران داشتم ... مادر بزرگم جزء چند هزار پناهنده لهستانی بود که در زمان جنگ جهانی دوم به ایران پناه برده بود ... اون همیشه از خاطراتش در ایران برای من تعریف می کرد ... اینکه چطور مردم ایران علی رغم فقر شدید و قحطی سختی که با اون دست و پنجه نرم می کردند ... با سخاوت از اونها پذیرایی می کردن ... 🍀🍀🍀 از ظلم سلطنت و اینکه تمام جیره مردم عادی رو به سربازهای روس و انگلیس می داد ... و اینکه چطور تقریبا نیمی از مردم ایران به خاطر گرسنگی مردن ... شاید این خاطراتی بود که در سینه تاریخ دفن شده بود ... اما مادربزرگم تا لحظه ای که نفس می کشید خاطرات جنگ رو تعریف می کرد ... 🍁🍁🍁 متین برای من، یک مسلمان ایرانی بود ... خوش خنده، شوخ، شاد و بذله گو ... جوانی که از دید من، ریشه و باقی مانده مردم مهمان نواز، سرسخت و محکم ایران بود ... و همین خصوصیات بود که باعث شد چند ماه بعد ... بدون مکث و تردید به خواستگاری اون جواب مثبت بدم و قبول کنم باهاش به ایران بیام ... همه چیز، زندگی و کشورم رو کنار بگذارم تا به سرزمینی بیام که از دید من، مهد و قلمرو اسلام، اخلاق و محبت بود ... 🍃🍂🍃🍂 رابطه من، تازه با خانواده ام بهتر شده بود ... اما وقتی چشم پدرم به متین افتاد به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد ... فکر می کردم به خاطر مسلمان بودن متینه ... ولی محکم توی چشمم نگاه کرد و گفت ... - اگر می خوای با یه مسلمان ازدواج کنی، ازدواج کن ... اما این پسر، نه ... من هرگز موافقت نمی کنم ... و این اجازه رو نمیدم ... @MehreMaandegar
سوال: 💠 در مدارس ابتدايي پسرانه که امام جماعت جلو هست و دانش آموزان پايه هاي چهارم و پنجم و ششم پشت سر امام جماعت قرار دارند آيا همکار فرهنگي در صف هاي سوم و چهارم مي تواند به امام جماعت اقتدا کند؟ پاسخ: ✅ هرگاه انسان بداند يکي از صف هاي جلو، نمازشان باطل است، اگر صف جلو حايل [بين امام و ديگر صف ها] شود، صف هاي بعد نمي توانند اقتدا کنند. ولي اگر شخصي نداند که نماز آنها باطل است، اتصال برقرار مي باشد و نماز صحيح است. 👈به اين دو نکته نيز دقت داشته باشيد که 1. به نظر آيت الله مکارم، فاصله شدن يک يا دو نفر بين امام و ماموم يا مامومين باعث حايل نمي شود و نماز جماعت صحيح است. بنابراين مسئولين فرهنگي اگر يقين دارند نماز دانش اموزان باطل است، در صف اول بايستند و چنانچه در صف اول، بين آنها و امام جماعت يک يا دو دانش اموزي ايستاده باشند که مطمين هستيد نمازشان باطل است، اشکال ندارد و اتصال برقرار است. 2. شايد منظور شما در چنين سوالي به اين خاطر بوده است که اينها هنوز به سن تکليف نرسيده اند . به نظر مراجع عظام: اگر بين کساني که در يک صف ايستاده اند بچه ي مميز يعني بچه اي که خوب و بد را مي فهمد فاصله شود چنانچه ندانند نماز او باطل است، مي توانند اقتدا کنند. بنابراين صرف اينکه به سن تکليف نرسيده اند، نمي تواند دليل بر بطلان نماز انها باشد، ولي در هر حال اگر يقين به بطلان نمازشان داريد، به احکام ذکرشده در بالا عمل کنيد. @MehreMaandegar
💠 یار نیکوکاران @MehreMaandegar
💠نانوای خلاق و طبیعت دوست ساوه‌ای به کودکان و نوجوانان که برای جابجایی نان، کیسه پارچه ای آورده باشند و از نایلون استفاده نکنند، کتاب هدیه می دهد. کتاب‌هایی با موضوعات طبیعت و محیط زیست👌 @Mehremaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_نهم: هرگز اجازه نمی دهم 💥💥💥 من حس خاصی نسبت به ایران داشتم ... مادر بزرگم جزء چند هزار پنا
: غیرقابل اعتماد 💥💥💥 پدرم خیلی مصمم بود ... علی رغم اینکه می گفت به خاطر مسلمان بودن متین نیست اما حس من چیز دیگه ای می گفت ... به هر حال، من به اذن و رضایت پدرم نیاز داشتم ... هم مسلمان شده بودم و هم اینکه، رابطه ما تازه داشت بهتر می شد ... 🍀🍀🍀 با هزار زحمت و کمک مادرم، بالاخره، رضایت پدرم رو گرفتیم... اما روز آخر، من رو کنار کشید ... - ببین آنیتا ... من شاید تاجر بزرگی نیستم اما تاجر موفقی هستم ... و یه تاجر موفق باید قدرت شناخت آدم ها رو داشته باشه ... چشم های این پسر داره فریاد میزنه ... به من اعتماد نکنید ... من قابل اعتماد نیستم ... 🍁🍁🍁 من، اون روز، فقط حرف های پدرم رو گوش کردم اما هیچ کدوم رو نشنیدم ... فکر می کردم به خاطر دین متین باشه... فکر می کردم به خاطر حرف رسانه ها در مورد ایرانه ... اما حقیقت چیز دیگه ای بود ... عشق چشمان من رو کور کرده بود ... عشقی که من نسبت به اسلام و ایران مسلمان داشتم رو ... با زبان بازی ها و نقش بازی کردن های متین اشتباه گرفته بودم ... و اشتباه من، هر دوی اینها رو کنار هم قرار داد ... 🍃🍂🍃🍂 ما با هم ازدواج کردیم ... و من با اشتیاق غیر قابل وصفی چشمم رو روی همه چیز بستم و به ایران اومدم ... @MehreMaandegar