eitaa logo
مهر ماندگار
1.7هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
46 فایل
یاوران وقف/ خادمان قرآن و امامزادگان فرهنگی _ اجتماعی _ سیاسی ارتباط با مدیر کانال: @khrazaviadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
📚آتش بدون دود 💠آتش بدون دود، داستان بلند هفت جلدی است که هر جلد آن شامل داستان جداگانه‌ای با تضادها و ماجراهای خاص خودش است. این ماجراها در ترکمن‌صحرا رخ می‌دهد و حال و هوای انقلابی دارد. 🔺جلد اول کتاب با نام ، داستان عشقی است که به خاطر قوانین دو قبیله، ممنوع و ناپسند است. این داستان سرگذشت عشقی است، که بدون توجه به اختلافات دو قبیله بزرگ ترکمن، بین دو جوان، رخ داده است. گالان، جنگجویی است که در عین حال بهترین شاعر صحرا نیز هست؛ او انتقام جو، بی‌رحم و درعین حال درستکار است. سولماز زیباترین و باهوش ترین دختر صحراست، او بسیار مغرور نیز هست. عشق آنها، عشقی جنون آمیز و منحصر به فرد است. 🔺جلد دوم کتاب با عنوان سال‌ها پس از داستان گالان و سولماز را روایت می‌کند و شخصیت‌های اصلی این مجموعه؛ دکتر آق‌اویلر و همسرش را معرفی می‌کند. 🔺جلدهای بعدی کتاب به ترتیب با عناوین: ، واقعیت‌های پرخون، حرکت از نو، تو هرگز از حرکت بازنخواهی ایستاد و هر سرانجام سرآغازیست؛ نوشته شده‌اند. ✅آتش بدون دود، یکی از درخشان ترین آثار است، که عنوان رمان‌نویس منتخب بعد از انقلاب را نیز برای او به ارمغان آورد. 💢ابراهیمی براساس این رمان، سریالی تلویزیونی نیز با همین نام، ساخت که مخاطبان و علاقمندان بسیاری را به خود جذب کرد. آتش بدون دود، با ویژگی های قبیله‌ای شرقی‌اش، قطعه‌ای بی‌همتا از ادبیات مدرن ایرانی است. @MehreMaandegar
💠 همه رو داره می بینه واقعا؟ @MehreMaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_اول: زمانی برای زندگی 💥💥💥 حتی وقتی مشروب نمی خوردم بیدار شدن با سردرد و سرگیجه برام عادی
: مسیحی یا یهودی 💥💥💥 یه هفته دیگه هم به همین منوال گذشت ... به خودم گفتم... - تو یه احمقی آنیتا ... مگه چقدر از عمرت باقی مونده که اون رو هم داری با ناله و گریه هدر میدی؟ ... به جای اینکه دائم به مرگ فکر می کنی، این روزهای باقی مونده رو خوش باش ... 🍀🍀🍀 همین کار رو هم کردم ... درس و دانشگاه رو کنار گذاشتم ... یه لیست درست کردم از تمام کارهایی که دوست داشتم انجام شون بدم ... و شروع کردم به انجام دادن شون ... دائم توی پارتی و مهمونی بودم ... بدون توجه به حرف دکترها، هر چیزی رو که ازش منع شده بودم؛ می خوردم ... انگار می خواستم از خودم و خدا انتقام بگیرم ... از دنیا و همه چیز متنفر بودم ... دیگه به هیچی ایمان نداشتم ... 🍁🍁🍁 اون شب توی پارتی حالم خیلی بد شد ... سرگیجه و سردردم وحشتناک شده بود ... دیگه حتی نمی تونستم روی یه خط راست راه برم ... سر و صدا و موسیقی مثل یه همهمه گنگ و مبهم توی سرم می پیچید ... دیگه نفهمیدم چی شد ... چشم باز کردم دیدم توی اورژانس بیمارستانم ... سرم درد می کرد و هنوز گیج بودم ... دکتر اومد بالای سرم و شروع به سوال پرسیدن کرد ... حوصله هیچ کس رو نداشتم ... بالاخره تموم شد و پرستار پرده رو کنار زد ... 🍃🍂🍃🍂 تخت کنار من، یه زن جوان محجبه بود ... اول فکر کردم یه راهبه است اما حامله بود ... تعجب کردم ... با خودم گفتم شاید یهودیه ... اما روبند نداشت و لباس و مقنعه اش هم مشکی نبود ... من هرگز، قبل از این، یه مسلمان رو از نزدیک ندیده بودم ... @MehreMaandegar
سؤال: 💠اينجانب در حالت عصبانيت كه بر اثر درگيرى با فرزندانم، براى من پيش آمده بود، خانه مسكونى ام را كردم اما بعد از مدتى پشيمان شدم، البته صيغه جارى شد، و ضمناً سند هم به نام اوقاف صادر شد، آيا اين صحيح است؟ پاسخ: ✅ در علاوه بر صيغه وقف قبض هم شرط است اگر قبض و اقباض صورت نگرفته است وقف صحيح نيست و اگر صورت گرفته است بايد ملاحظه كرد كه عصبانيت در چه حدى بوده است و اگر به مرتبه اى بوده كه عقل و ادراك از كار افتاده است وقف صحيح نيست والا صحيح است. 💢 آیت الله نوری همدانی @MehreMaandegar
💠تشرف عزاداران مکتب جعفری به حرم مطهر رضوی 🔹سخنران: آیت الله علم الهدی، نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی 🔹زمان: 8 تیرماه ساعت 8:30 صبح 🔹مکان: عرصه میدان شهدا 🔹مراسم پایانی: حرم مطهر رضوی، رواق امام خمینی(ره) @MehreMaandegar
💠گزارش روزنامه خراسان از موزه وقف مشهد با 300 شیء تاریخی از سراسر استان؛ 🌀موزه احسان ماندگار 🔹خبرنگار: مریم ترسول 🔹برای مطالعه کامل گزارش بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 ▶️ yon.ir/cCmeV @Mehremaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_دوم: مسیحی یا یهودی 💥💥💥 یه هفته دیگه هم به همین منوال گذشت ... به خودم گفتم... - تو یه ا
: خدایی که می شنود 💥💥💥 مسلمانان کشور من زیاد نیستند یعنی در واقع اونقدر کم هستند که میشه حتی اونها رو حساب نکرد ... جمعیت اونها به 30 هزار نفر هم نمیرسه و بیشترشون در شمال لهستان زندگی می کنن ... همون طور که به بالشت های پشت سرش تکیه داده بود ... داشت دونه های تسبیحش رو می چرخوند ... که متوجه من شد ... بهم نگاه کرد و یه لبخند زد ... دوباره سرش چرخوند و مشغول ذکر گفتن شد ... نمی دونم چرا اینقدر برام جلب توجه کرده بود ... - دعا می کنی؟ ... - نذر کرده بودم ... دارم نذرم رو ادا می کنم ... - چرا؟ ... - توی آشپزخونه سر خوردم ... ضربان قلبش قطع شده بود... چشم های پر از اشکش لرزید ... لبخند شیرینی صورتش رو پر کرد ... - اما گفتن حالش خوبه ... - لهجه نداری ... - لهستانیم ولی چند سالی هست آلمان زندگی می کنم... - یهودی هستی؟ ... - نه ... تقریبا 3 ساله که مسلمان شدم ... شوهرم یه مسلمان ترک، ساکن آلمانه ... اومده بودیم دیدن خانواده ام... 🍀🍀🍀 و این آغاز دوستی ما بود ... قرار بود هر دومون شب، توی بیمارستان بمونیم ... هیچ کدوم خواب مون نمی برد ... اون از زندگیش و مسلمان شدنش برام می گفت ... منم از بلایی که سرم اومده بود براش گفتم ... از شنیدن حرف ها و درد دل های من خیلی ناراحت شد ... - من برات دعا می کنم ... از صمیم قلب دعا می کنم که خوب بشی ... 🍁🍁🍁 خیلی دل مرده و دلگیر بودم ... - خدای من، جواب دعاهای من رو نداد ... شاید کلیسا دروغ میگه و خدا واقعا مرده باشه ... چرخیدم و به پشت دراز کشیدم ... و زل زدم به سقف ... - خدای تو جوابت رو داد ... اگر خدای تو، جواب من رو هم بده؛ بهش ایمان میارم ... 🍃🍂🍃🍂 خیلی ناامید بودم ... فقط می خواستم زنده بمونم ... به بهشت و جهنم اعتقاد داشتم اما بهشت من، همین زندگی بود ... بهشتی که برای نگهداشتنش حاضر بودم هر کاری بکنم ... هر کاری ... @MehreMaandegar
💠 خدمات فوق‌العاده برای تشویق به فرزندآوری @MehreMaandegar
💠 سوال: آيا با پول و نذورات امامزاده‌ها مى‌توان ماشين به نام و يا امامزاده خريد و آن را در اختيار اداره قرار داد تا استفاده نمايد؟ آيا مى‌توان کارمند و کارگر امامزاده و يا موقوفات که حقوق‌بگير و امامزاده مى‌باشد به صورت تمام وقت در اختيار اداره اوقاف باشد؟ ✅ پاسخ: در مصرف عوائد بايد طبق نظر عمل شود و نذورات نيز در هر راه مشروعى که نذر شده مصرف شود و نذر بر امامزاده بايد صَرف مصالح آن امامزاده شود، و از آن جمله است اجرت کسانى که براى آن امامزاده زحمت مى‌کشند. 💢استفتاء از رهبر معظم انقلاب @MehreMaandegar
💠 معلم بی سواد! @MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سلام، چاکرم، بفرما...(شرّت کم😳) 💠 حقیقتی تلخ که پشت لبخندهایمان پنهان می‌کنیم! @MehreMaandegar
🔰 سخن‌نگاشت | باید تحول در قوه قضائیه احساس شود 💠 رهبرانقلاب، امروز: بنده توصیه اولم این است که همین برنامه‌ی خوبی که [توسط رئیس جدید ] تهیه و تدوین شد طبق زمان‌بندی و بدون اغماض پیش ببرید و عملیاتی کنید. کاری کنید که بعد از گذشت یک مدت قابل قبولی کاملاً احساس شود که قوه قضائیه دچار تحول شده است. ۹۸/۴/۵ @MehreMaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_سوم: خدایی که می شنود 💥💥💥 مسلمانان کشور من زیاد نیستند یعنی در واقع اونقدر کم هستند که میش
: عهدی که شکست 💥💥💥 چند ماه گذشت ... زمان مرگم رسیده بود اما هنوز زنده بودم... درد و سرگیجه هم از بین رفته بود ... رفتم بیمارستان تا از وضعیت سرم با خبر بشم ... آزمایش های جدید واقعا خیره کننده بود ... دیگه توی سرم هیچ توموری نبود ... من خوب شده بودم ... من سالم بودم ... 🍀🍀🍀 اونقدر خوشحال شده بودم که همه چیز رو فراموش کردم ... علی الخصوص قولی رو که داده بودم ... برگشتم دانشگاه ... و زندگی روزمره ام رو شروع کردم ... چندین هفته گذشت تا قولم رو به یاد آوردم ... با به یاد آوردن قولم، افکار مختلف هم سراغم اومد ... - چه دلیلی وجود داشت که دعای اون زن مسلمان مستجاب شده باشه؟ ... شاید دعای من در کلیسا بود و همون زمان تومور داشت ذره ذره ناپدید می شد و من فقط عجله کرده بودم ... شاید ... شاید ... چند روز درگیر این افکار بودم ... و در نهایت ... چه نیازی به عوض کردن دینم بود؟ ... من که به هر حال به خدا ایمان داشتم ... 🍁🍁🍁 تا اینکه اون روز از راه رسید ... روی پلکان برقی، درد شدیدی توی سرم پیچید ... سرم به شدت تیر کشید ... از شدت درد، از خود بی خود شدم ... سرم رو توی دست هام گرفتم و گوله شدم ... چشم هام سیاهی می رفت ... تعادلم رو از دست دادم ... دیگه پاهام نگهم نمی داشت ... نزدیک بود از بالای پله ها به پایین پرت بشم که یه نفر از پشت من رو گرفت و محکم کشید سمت خودش ... و زیر بغلم رو گرفت... به بالای پله ها که رسیدیم افتادم روی زمین ... 🍃🍂🍃🍂 صدای همهمه مردم توی سرم می پیچید ... از شدت درد نمی تونستم نفس بکشم ... همین طور که مچاله شده بودم یه لحظه به یاد قولی که داده بودم؛ افتادم ... - خدایا! غلط کردم ... من رو ببخش ... یه فرصت دیگه بهم بده ... خواهش می کنم ... خواهش می کنم ... خواهش می کنم ... @MehreMaandegar
vasvas.motahari.mp3
1.57M
🗓 پنج‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۸ ۲۳ شوال ۱۴۴۰ ۲۷ ژوئن ۲۰۱۹ @MehreMaandegar
💠 فقط او بودن... محمد ابراهیم همت @MehreMaandegar
هدایت شده از مهر ماندگار
💠تشرف عزاداران مکتب جعفری به حرم مطهر رضوی 🔹سخنران: آیت الله علم الهدی، نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی 🔹زمان: 8 تیرماه ساعت 8:30 صبح 🔹مکان: عرصه میدان شهدا 🔹مراسم پایانی: حرم مطهر رضوی، رواق امام خمینی(ره) @MehreMaandegar
🔰 سخن‌نگاشت | تحریمها ظالمانه است اما ملت ایران مقتدر است 💠 رهبرانقلاب: ملت ایران در همین تحریمهای ظالمانه، مظلوم واقع شده لکن ضعیف نیست، مقتدر است. به فضل الهی، ملت ایران با قوت و ، خودش را به همه‌ی مقاصدی که ترسیم کرده خواهد رساند. ۹۸/۴/۵ @MehreMaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_چهارم: عهدی که شکست 💥💥💥 چند ماه گذشت ... زمان مرگم رسیده بود اما هنوز زنده بودم... درد و سر
: پاسخ من به خدا 💥💥💥 برای اسلام آوردن، تا شمال لهستان رفتم ... من هیچ چیز در مورد اسلام نمی دونستم ... قرآن و مطالب زیادی رو از اونها گرفتم و خوندم ... هر چیز که درباره اسلام می دیدم رو مطالعه می کردم؛ هر چند مطالب به زبان ما زیاد نبود ... و بیش از اون که در تایید اسلام باشه در مذمت اسلام بود ... دوگانگی عجیبی بود ... تفکیک حق و باطل واقعا برام سخت شد ... گاهی هم شک توی دلم می افتاد ... - آنیتا ... نکنه داری از حق جدا میشی ... 🍀🍀🍀 فقط می دونستم که من عهد کرده بودم ... و خدای مسلمان ها جان من رو نجات داده بود ... بین تمام تحقیقاتم یاد حرف های دوست تازه مسلمانم افتادم ... خودش بود ... مسجد امام علی هامبورگ ... بزرگ ترین مرکز اسلامی آلمان و یکی از بزرگ ترین های اروپا ... اگر جایی می تونستم جواب سوال هام رو پیدا کنم؛ اونجا بود ... 🍁🍁🍁 تعطیلات بین ترم از راه رسید و من راهی آلمان شدم ... بر خلاف ذهنیت اولیه ام ... بسیار خونگرم، با محبت و مهمان نواز بودند ... و بهم اجازه دادند از تمام منابع اونجا استفاده کنم ... هر چه بیشتر پیش می رفتم با چیزهای جدیدتری مواجه می شدم ... جواب سوال هام رو پیدا می کردم یا از اونها می پرسیدم ... دید من به اسلام، مسلمانان و ایران به شدت عوض شده بود ... 🍃🍂🍃🍂 کم کم حس خوشایندی در من شکل گرفت ... با مفهومی به نام حکمت خدا آشنا شدم ... من واقعا نسبت به تمام اون اتفاقات و اون تومور خوشحال بودم ... اونها با ظاهر دردناک و ناخوشایند شون، واسطه خیر و رحمت برای من بودند ... واسطه اسلام آوردن من ... و این پاسخ من، به لطف و رحمت خدا بود ... زمانی که من، آلمان رو ترک می کردم ... با افتخار و شادی مسلمان شده بودم ... @MehreMaandegar