↯♥️📖﷽🦋↯
آیتالله خامنهای :
هر روز حتماً قرآن بخوانید. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
💠 امروز یهآیه خوندی؟
👉 @yeayeh_app
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 لحظه اعلام خبر تفحص پیکر شهید کمال خالقی پس از ۴۰ سال به مادر و خواهرانش در شب قبل از یلدا توسط فرمانده تفحص شهدا سردار باقرزاده و فال حافظ که گویای حقانیت شهدا است...
⭕️ چه زیباست پایان چشم انتظاری مادران
▶️@Menbarvaezin
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لیلةالرغائب چیست و چه اعمالی دارد
▶️@Menbarvaezin
عاشقان لیلة الرغائب شد
وقت ایثار فی النوائب شد
نهضت جاودان ما باقی
تا ظهور امام غائب شد
▶️@Menbarvaezin
25.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 قرآن میگه ما آهن را از آسمان نازل کردیم و مومنان هم اینو معجزه قرآن میدانند در حالیکه که آهن در دل زمین به وجود میاد!
▶️@Menbarvaezin
خاطره ای از دوران کودکی حافظ کل قرآن سید محمد حسین طباطبایی
میخواهم خاطرهای را نقل کنم که مرتبط با بحثمان هم باشد. به خاطر دارم که یکی دو سال بعد از برنامههایی که در مکه و ایام حج در سال ۱۳۷۶ داشتیم، آنجا برای خانواده وزیر کشور عربستان هم برنامه اجرا کردیم و بعد هم برگشتیم. خوب این اجرای برنامه ما، بین خانواده سلطنتی عربستان خیلی پیچیده بود و بین خانوادههای خودشان نقل میشد که مثلا این بچه آمده و برنامه اجرا کرد و این طور قرآن میخواند و... به این صورت افراد دیگر و خانواده سایر مقامات عربستان هم مطلع شده بودند. به هر حال دو سال بعد از آن تهران، پیش سفیر آن زمان ایران در عربستان بودیم، ایشان میگفت که یکی از مقامات عربستان، پسر امیر عبدالله، معروف به امیر ترکی، با چند نفر هیئت همراه آمدند کاخ نیاوران و گفتند:«میخواهیم با آقای طباطبایی هم یک دیداری داشته باشیم». البته به صورت رسمی نیامده بودند، ما رفتیم آنجا و تقریبا ساعتهای نه و نیم، ده شب بود، نشستیم و ایشان کمی صحبت کرد و بالاخره گفت که ما وصف شما را که آمدید در کاخ سلطنتی و آنجا برنامههایی را داشتید شنیدیم. حالا آمدهایم خودمان از نزدیک ببینیم. به او گفتند که ایشان حافظ قرآن هستند از هر جای قرآن که دوست دارید، میتوانید سؤال کنید. امیر به مبل لم داده بود؛ البته با یک تکبر خاصی و گفت:«نه، من سؤال حفظ از ایشان ندارم». گفتند:«چه سؤالی از ایشان دارید؟» گفت:«برای من شعر بخوان». گفتند:«ایشان معروف نیست که شعر حفظ کرده باشند. ایشان حافظ قرآن هستند». اصرار کردند که نه شعر بخواند، حالا به لطف خداوند؛ چون زبان عربی را کار میکردیم، بسیاری از شعرهای عربی را که در مدح اهلبیت علیهمالسلام بود و بعضی از اشعاری که خود اهلبیت علیهمالسلام سرودند، اینها را حفظ کرده بودیم. خدا لطف کرد بین تمامی اشعاری که حفظ کرده بودم، یک شعر خیلی مناسب را انتخاب کردم، همان شعر معروف امام هادی علیهالسلام را که در مجلس متوکل، خوانده بودند، در وصف پادشاهان که بالاخره آخر و عاقبت تمام خوشیهایی که اینها داشتند چه میشود؛ خیلی با جزئیات آنجا گفته میشود که خیلی جالب است. شعر نزدیک یک صفحه است و من هم همهاش را حفظ بودم و خیلی شمرده شمرده از ابتدای آن شروع کردم به خواندن و نگفتم که شعر از کیست و برای چه کسی خوانده است. شروع کردم به خواندن خیلی شمرده شمرده و با همان شیوهای که خودم در زمان بچگی داشتم، خیلی احساسی میخواندم، بعد دیدم که یواش یواش وقتی به وسطهای شعر رسیدم، هر چه بیشتر میگذرد، این شخص خودش را بیشتر جمع و جور میکند، اول خیلی متکبرانه نشسته بود؛ اما از اواسط شعر به بعد خودش را جمع کرد، دیدم چشمانش سرخ شده، خیلی متأثر شده تا رسیدم به آخر شعر، دیدم اشک توی چشمانش جمع شده در واقع همه را تطبیق داده بود به خودش؛ بعد هم خیلی تشکر و تقدیر کردند!
▶️@Menbarvaezin