🔺️در همه احوال خدا را شاکر بود! آیت الله #شبیری_زنجانی : مرحوم علامه شیخ #آقا_بزرگ تهرانی خیلی استثنائی بودند. ایشان در اواخر عمر پوست و استخوان شده و چشم‌شان عارضه‌ای پیدا کرده بود و پیوسته از آن اشک جاری می‌شد. در آن حالِ ضعف و ناتوانی از ایشان پرسیدم: حال شما چطور است؟ فرمودند: خیلی حالم خوب است! اشخاص دیگر در این سنین، کسالت‌هایی دارند که الحمد لله من هیچ یک از آن‌ها را ندارم. نه بیماری قند دارم و نه فشار خون و نه دیگر کسالت‌ها. تنها مشکل من، چشم من است که چون می‌خواهم مطلبی بنویسم باید کاغذ را مقابل خودم بگیرم تا قطره‌های اشک روی آن نریزد و این دشوار است، و الّا هیچ ناراحتی دیگری ندارم. خیلی خدا را شکر می‌کنم! ایشان خیلی شاکر و تربیت شده اهل بیت(ع) بودند. . 📚جرعه‌ای از دریا، ج ۲، ص۵۹۳ #سیره_علما

📢 ظریف: برای هر وزارتخانه ۳ نامزد داریم/ لیست احتمالا شنبه‌ آینده ارسال می‌شود 🗣 معاون راهبردی رییس‌جمهور: ◀️ استعلام‌های دستگاه‌های نظارتی باید به دست ما برسد و تقریباً درگیر این استعلامات هستیم؛ برای هر وزارتخانه ۳ نامزد داریم. ◀️ تمام اخباری که در فضای مجازی و رسانه‌ای می‌آید دروغ است و برخی حتی گفتند حکم هم صادر شده که اصلا اینطور نیست. ◀️ نمی‌دانم و بعید می‌دانم؛ احتمالا به شنبه‌ آینده می‌رسد. ◀️ تصمیم‌گیری در اختیار رییس‌جمهور است و احتمالا از تمام مدت زمان استفاده کنند و هر چه زودتر آماده شود، تمایل دارند هرچه زودتر فهرست را به مجلس بدهند. تسنیم

📹قاب‌ های منتشر نشده‌ای از روزی که حاج قاسم سلیمانی، شهید هنیه را به دیدار رهبر انقلاب آورد. ‌‌‌ 🌹🌹🌹🥺

🔻شهید اسماعیل #هنیه: مرگ هر لحظه برای من می‌رقصد! زندگی ما آهنگی است که با لحن مبارزه ساخته شده است... پ.ن: ما داستان چنین قهرمانانی را در افسانه ها شنیده بودیم اما این انسان های مجاهد زلال که مرگ را اینگونه به بازی گرفتند مو سپیدان جبهه و قبیله ما هستند؛ روزگار ما هم می‌رسد... ✍ #محمدامین_رضایی 🌹🌹🌹🥺

📹اسماعیل هنیه: ما سنگینی امانت و مسئولیت را احساس می‌کنیم، این مسئولیتی است که هزینه‌هایی دارد و ما نیز برای این هزینه‌ها آماده‌ایم 🌹🌹🌹🥺

✍ فهرستی از سوژه های لازم برای پوپولیسم، رادیکالیسم، شارلاتانیسم، تمسخر، توهین، تحقیر، تحمیق، ترور شخصیت، ساخت بانک جوک و گیفِ خنده برای #پزشکیان توسط ماشین جنگی جهنمیِ شیاطین رسانه ای اصلاح طلبان و تروریستهای مجازی در فضای مجازی نکبت و ولنگار که البته بخاطر خودی بودن پزشکیان، ماله کشی، ماستمالی، سانسور و فیلتر شد؛ ۱. دو بار در یک ماه گفتنِ " امام خمینی ر " ۲. کاپشن پوشیدن در تابستان. ۳. کت چروک پوشیدن در مراسم تنفیذ. ۴. شلوار کتان و چروک پوشیدن در مراسم معرفی رییس سازمان برنامه و بودجه. ۵. اشتباه خواندن دو آیه قرآن در مراسم تنفیذ. همچنین اکثر سخنرانی از روی متن در مراسم تنفیذ که بی سابقه است. ۶. اشتباه خواندن مکرر برخی احادیث نهج البلاغه و دیگر احادیث. ۷. ناتوانی از خواندن از روی متن در برخی موارد. ۸. عدم رعایت شان ریاست جمهوری در جایگاه نشستن در دیدار با وزیر خارجه اردن. ۹. خواندن مکرّر و گسترده ی آیات و روایات؛ با متن عربی و ترجمه فارسی. بویژه از نهج البلاغه. و از همه مهمتر، ضعف و ناتوانی زیاد او در مدیریت کلان و راهبردی و تفکر استراتژیک و اشراف بر مسایل حکمرانی است که برای همه روشن شده است، چه موافقانش، چه حامیانش، چه مخالفانش ... کاربران مجازیِ جاهلِ عوامِ خرافیِ جوزده ی رسانه زده ی مستکبر در تلگرام و اینستاگرام هم که #رییسی_عزیز را حسابی مسخره میکردند و حتی گیفِ خنده میساختند، چون فرمانی صادر نشده، لال شده اند و به سانسور و فیلتر این حقایق مشغول اند.. 😶 این فهرست تکمیل میشود... 😶 تمسخر مسلمان، حرام است و از گناهان بزرگ و مجازات سختی را در جهنم رقم میزند. چه تمسخر #رییسی_عزیز ، چه تمسخر پزشکیان. لذا هدفم، افشای نفاق و ریاکاری و پوپولیسم شیاطین اصلاحات و جوخه های ترور مجازی آنها و همفکران و فریفتگان آنهاست، نه تمسخر پزشکیان. گرچه برخی از این رفتارهای او کاملا غلط و مایه شرمساری است. 😶😑😵‍💫😵‍💫

📝خاطرات هاشمی - دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۰ 🔸روایت هاشمی از برگزاری جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام برای حل بن بست انتخاب اعضای حقوقدان شورای نگهبان به دستور آیت‌الله خامنه‌ای 🔸مشورت سید حسین مرعشی 🔸دیدار هیات مدیره تعاونی دام گستر 🔸دیدار سوپوت کایموک سفیر تایلند در تهران 📌متن کامل روزنوشت: ⭕️ [آقاى سوپوت كايموك]، سفير تايلند آمد. وضع كشورش و آثار منفى باقيمانده از شوك منفى اقتصادىِ سه سال قبل را گفت و خواستار همكارى بيشتر ايران، براى كم‌كردن مشكلات‌شان شد.گفتم، در قلمروگاز، ميگو و توريسم، همكارى بيشترى مى‌توانيم داشته باشيم. اعضاى هيأت‌مديره تعاونى دام‌گستر آمدند. گزارشى از پيشرفت‌كار سايت گاودارى را دادند. ده سال پيش، با كمك من، از حساب 210 كار آن شروع شده، ولى با تأخير زياد، اكنون فقط بخشى از آن به بهره‌بردارى رسيده است؛ براى نگه‌دارى 30 هزار گاو با صنايع جنبى و مرافقات ديگر طراحى شده. براى حل مشكل سند و وام و آب استمداد كردند. ⭕️ آقاى حسين مرعشى، [نماینده کرمان] آمد. پيشنهادهايى در مورد جلسه عصر مجمع [تشخیص مصلحت نظام] داشت. عصر، جلسه فوق‌العاده مجمع را تشكيل داديم. سه ساعت و نيم طول كشيد. آقايان [سیدمحمود] شاهرودى، [رییس قوه قضاییه]، [مهدی] كروبى، [رییس مجلس]، و [احمد] جنتى، [دبیر شورای نگهبان]، نظرات‌شان در مورد اختلاف‌شان را تشريح كردند.به دستور رهبرى، براى حل معضل وارد بحث شديم. ⭕️ نظر جناح راست، اين بود كه با انتخاب دو حقوقدان ديگر، شوراى نگهبان تشكيل مى‌شود و جناح چپ حل مشكل را از طريق اعلام رسميت شوراى نگهبان با نُه عضو مى‌دانستند. سرانجام با پيشنهاد من، تصويب شد كه هر دو را انجام بدهند و نامه‌اى براى رهبرى تهيه و ارسال شد.جلسه خوبى بود و در فضاى دوستانه‌اى حل شد. 😶

﷽ #تقویم_علما 📅 دوشنبه ☀️ 15 #مرداد ماه 1403 شمسی 🌙 30 #محرم 1446 قمری ☀️#شمسی ➕ شهادت مصطفی ردانی‌پور، روحانی و فرمانده قرارگاه فتح(۱۳۶۲ش) 🌙 #قمری ➕ درگذشت سید حسن سعادت مصطفوی، فقیه شیعه و از اساتید فلسفه مشاء. (۱۴۴۴ق). #تقویم_علما 🌺🌺🌺🌺🌺

🔰 شهادت حجت الاسلام #شهید_مصطفی_ردانی_پور فرمانده قرارگاه فتح (1362ش) 🌀 شهيد مصطفي رداني پور در سال ۱۳۳۷ش در اصفهان دیده به جهان گشود. وی همزمان با مقطع دبیرستان به كسب علوم ديني پرداخت و سال اول طلبگي را در حوزه علميه اصفهان سپري كرد و پس از آن براي بهره‌مندي از محضر فضلا و بزرگان راهي قم شد و حدود شش سال در مدرسه حقاني به تحصيل خود ادامه داد. 🔹 هم‌زمان با رشد قيام مردم، با تمام وجود در جهت ارشاد آنان وارد عمل شد و با استفاده از فرصت‌ها براي تبليغ به مناطق محروم كهگيلويه و بويراحمد و ياسوج سفر نمود و در سازمان‌دهي حركت خروشان مردم آن خطه تلاش بسيار كرد. او پس از پيروزي انقلاب اسلامي‌ و تشكيل سپاه پاسداران، با عضويت در شوراي فرماندهي سپاه ياسوج، فعاليت‌هايش را در مسير ارائه خدمات فرهنگي به آن منطقه محروم، آغاز كرد. 💠 با آغاز حركات ضد انقلاب در كردستان، به این خطه عزيمت كرد و سپس براي دفاع از مرزهاي ميهن راهي جبهه دارخوين شد. حضور وی در عمليات‌هاي والفجر ۱، والفجر ۲، محرم و... تأثير به‌سزايي در روحيه مقاومت و ايستادگي رزمندگان داشت. 🔸 فرماندهي سپاه ياسوج، نمايندگي امام (ره) در سپاه کردستان، جانشين فرمانده لشکر ۱۴ امام حسين (ع)، فرماندهي قرارگاه فتح سپاه، فرمانده لشکر امام زمان (عج) از جمله مسوولیت های او بود. ◻️ او سرانجام در پانزدهم مرداد سال ۱۳۶۲ ش مصادف با ۳۰ ذی القعده ۱۴۰۶ ق در منطقه حاج‌ عمران درحالي‌كه فرماندهي لشگر امام حسين (ع) را به عهده داشت، به شهادت رسید و بدنش مفقود الاثر گردید. #زندگی_نامه

🎥ماجرای برنج عروسی #شهید_مصطفی_ردانی_پور به روایت برادر بزرگ‌ترش

🔺من دیگه فرمانده نیستم! 🔹بعد از چند روز که دست مصطفی شکسته بود، دوباره آمده بود خط در اطراف منطقهٔ مرزی شلمچه با لباس سپاه بود و عمامه بر سر داشت. 🔸ایستاده بود کنار بچه‌ها. دوربین به دست گرفته بود و سمت بصره را نگاه می‌کرد. دو بی‌سیم‌چی با آنتن‌های بلند همراه مصطفی بودند. ⚡️بعد از سلام و علیک به سمت بصره اشاره کرد و گفت: اگر هدف عملیات خرمشهر نبود، می‌توانستیم بصره را تصرف کنیم! همان وقت یک بسیجی آمد و گفت آیا می‌شود با لباس خون‌آلود نماز خواند؟ 🌀مصطفی باحوصله جواب او را داد کمی هم چرب‌تر از همیشه. وقتی رفت، گفتم: «این بندهٔ خدا هم وقت گیر آورده، عاشق عمامهٔ تو شده». 💢پرید تو حرفم و گفت: «وقتی کسی سؤال شرعی می پرسه، مخصوصاً از نماز من دیگه فرمانده نیستم. این همون چیزیه که من می خوام!». #شهید_مصطفی_ردانی_پور 📚کتاب مصطفی، نشر انتشارات شهید هادی، چاپ ششم، ۱۳۹۴. صفحه ۱۳۲.

🔺گمنام گمنام! 🔹در پیرانشهر به یک حمام‌عمومی رفتیم ما شوخی می‌کردیم و می‌خندیدیم. اما مصطفی حال دگرگونی داشت. از آن شوخی‌ها و خنده‌ها دیگر خبری نبود همین‌طور مشغول شست‌وشو بودیم. 🔸مصطفی با لحنی آرام رو به من کرد و گفت: «علی، از خدا خواستم گمنام باشم. از خدا خواستم که بدن من به جایی بمونه که نه دست شما بهش برسه نه دست عراقیا!». ⚡️با تعجب به مصطفی نگاه کردم شنیده بودم که خیلی دوست دارد گمنام باشد، اما این حرف او خیلی عجیب بود. 🍁وقتی مصطفی شهید شد، بعد از نماز استخاره کردیم و زدیم به تپه‌ی برهانی. حاج حسین بچه‌ها را فرستاد بروند جنازه‌ها را بیاورند. سری اول ۱۱۵ شهید آوردیم. مصطفی نبود. فردا صبح ۲۵ شهید دیگر آوردیم باز هم نبود. منطقه دست عراقی‌ها بود. چند بار دیگر هم عملیات شد؛ ولی مصطفی برنگشت که برنگشت. 💢جنگ که تمام شد رفتیم دنبالشان روی تپه‌ی برهانی توی همان شیار همه جای تپه را گشتیم نبود، سه نفر همراهش پیدا شدند، ولی از خودش خبری نشد. #شهید_مصطفی_ردانی_پور 📚کتاب مصطفی صفحه ۱۶۴ و کتاب یادگاران، جلد هشتم، خاطره ۱۰۰. 🌹🌹🌹🥺