eitaa logo
مصباحیه ...
131 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
493 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 زیارت دو سه زیارت مهم روز اربعین وارد است؛ روز اربعین، همه‌ی مردم بنشینند ‌زیارت اربعین را با حال، با توجّه بخوانند و شِکوه کنند پیش سلام الله علیه و بگویند یا سیّدالشّهداء ... ● آیت الله خامنه‌ای/ ۳۱ شهریور‌ماه ۹۹
موفقیت مبلغ دینی، از پهلوی تا انقلاب ▪️یادم هست که در زمان رژیم [پهلوی]، من طلبه جوانی بودم، یک منبری رفته بود در یکی از استان‎های شمال، یک ماه رمضان آنجا تبلیغ کرده بود. از منبری‎های درجه اول آن زمان بود. ▪️[بعد از تبلیغ،] افتخار می‎کرد که «در طول دوران تبلیغم در این سفر، خیلی موفق بودم». پرسیدیم چه موفقیت ممتازی داشتید؟ گفت: «یک ماهی که در فلان شهر، منبر رفتم، شخص «تارک الصلاتی» آمد، توبه کرد، نماز خوان شد، این در طول تبیلغ من سابقه نداشت.» ▪️منبری درجه اول کشور بزرگترین موفقیتش هم این است که یک نفر نماز خوان شده...منظورم این است که وضع تبلیغ، در زمان پهلوی برای مردم این‎چنین بود که [وقتی] منبری [تبلیغ] می‎رفت، باید از جیبش پول قند و چایی می‎داد تا مردم جمع شوند و دوتا مسئله به آن‎‌ها یاد بدهد یا دو کلمه روضه بخواند شاید گریه کنند. ▪️وضع [گذشته] را با وضعیت اکنون مقایسه کنید [که] دانشگاه‎ها و اساتید دانشگاه، [تقاضا می‎کنند] برای آموزش معارف اسلام و طرح ولایت، [و افراد، تشنه آشنایی با این معارف هستند.] 🔺️ حکایتی از مسیرِ سخت تبلیغ دین در دوران پهلوی و مقایسه آن با شرایط هموار کنونی؛ علامه مصباح یزدی ‎قدس ‎سره، ۱۳۹۳/۰۵/۱۹ 🌸🌸🌸🌸🌸
🔺بازگشت دوباره! ▫️حاجى نورى در «کلمه طیّبه»: 🔹 در کربلا به یک زن علویه هندى که به مرض خوره مبتلا شده بود خدمتى کرد و او را به صورت رایگان معالجه نمود. بعد از آن حاجى میرزا خلیل در عالم رؤیا دید که بیش از ده روز زنده نخواهد ماند. 🔸حاجى پس از بیدار شدن مریض شد و روز به روز مرضش شدّت یافت. همان زن که حاجى او را معالجه کرده بود از وى پرستارى مى کرد تا آن که آخرین روزیعنى روز دهم فرا رسید. 🌀 خود حاجى گفت که: ناخودآگاه خودم را دیدم که از عالمى به عالم دیگر منتقل شده ام، از آن هایى که دور من جمع بودند کسى را نمى دیدم. در آن عالم ناگاه دیوار خانه را دیدم که شکافته شده و دو نفر از آن بیرون آمدند که به شدّت وحشتناک بودند. یکى از آن ها بالاى سر من و دیگرى در زیر پاى من نشستند. آن ها بدنم را لمس نکردند؛ امّا طورى بود که احساس مى کردم رگهایم به آن ها متّصل شده است. به نحوى که از وصف کردن آن عاجزم تا جایى که احساس کردم جانم به حلقوم رسیده است. ⚡️ در این حال دوباره دیوار شکافته شد و مردى بیرون آمد و به آن دو نفر گفت: «او را رها کنید! همانا (ع) او را نزد خداوند شفاعت کرده است تا به دنیا بازگردد». 💢پس آن دو برخاستند و رفتند. من به عالم اوّل برگشتم و افرادى را که در اطرافم بودند، دیدم که در فکر تهیه اسباب کفن و دفن من هستند. چشمم را باز کردم. کسانى که اطرافم بودند خوشحال شدند. 🌱ناگهان آن زن علویه وارد شد و گفت: من شفاى حاجى میرزا خلیل را به شما مژده مى دهم چون که جدّم حسین(ع) او را نزد خداوند شفاعت کرده است. 🌦 پس ماجراى رفتن خود به حرم مطهّر امام حسین(ع) را برایمان بازگو کرد و گفت که:«در آن جا با تضرّع و زارى براى شفاى حاجى به حضرت توسّل نمودم و در آن حال به خواب رفتم. آن حضرت را در عالم رؤیا دیدم. امام به من فرمود: عمر حاجى به پایان رسیده است. من عرض کردم: اى آقاى من! من نمى دانم! من از شما شفاى حاجى را مى خواهم. در این حال حضرت براى شفاى حاجى دعا نمود و بعد به من فرمود: به تو مژده مى دهم که خداوند دعاى مرا اجابت نموده است. ♻️در زمان وقوع حادثه میرزا حدود 27 سال داشت و پس از این قضیه ۶۹ سال عمر کرد و همیشه مى گفت:«وجود من و اولادم همه از برکت دعاى آن زن علویه است».
موفقیت مبلغ دینی، از پهلوی تا انقلاب ▪️یادم هست که در زمان رژیم [پهلوی]، من طلبه جوانی بودم، یک منبری رفته بود در یکی از استان‎های شمال، یک ماه رمضان آنجا تبلیغ کرده بود. از منبری‎های درجه اول آن زمان بود. ▪️[بعد از تبلیغ،] افتخار می‎کرد که «در طول دوران تبلیغم در این سفر، خیلی موفق بودم». پرسیدیم چه موفقیت ممتازی داشتید؟ گفت: «یک ماهی که در فلان شهر، منبر رفتم، شخص «تارک الصلاتی» آمد، توبه کرد، نماز خوان شد، این در طول تبیلغ من سابقه نداشت.» ▪️منبری درجه اول کشور بزرگترین موفقیتش هم این است که یک نفر نماز خوان شده...منظورم این است که وضع تبلیغ، در زمان پهلوی برای مردم این‎چنین بود که [وقتی] منبری [تبلیغ] می‎رفت، باید از جیبش پول قند و چایی می‎داد تا مردم جمع شوند و دوتا مسئله به آن‎‌ها یاد بدهد یا دو کلمه روضه بخواند شاید گریه کنند. ▪️وضع [گذشته] را با وضعیت اکنون مقایسه کنید [که] دانشگاه‎ها و اساتید دانشگاه، [تقاضا می‎کنند] برای آموزش معارف اسلام و طرح ولایت، [و افراد، تشنه آشنایی با این معارف هستند.] 🔺️ حکایتی از مسیرِ سخت تبلیغ دین در دوران پهلوی و مقایسه آن با شرایط هموار کنونی؛ علامه مصباح یزدی ‎قدس ‎سره، ۱۳۹۳/۰۵/۱۹ 🌸🌸🌸🌸🌸
1_611872925.mp3
810.6K
🌹چرا حضرت ثواب زیارت علیه السلام را دارد؟
🔺اشک روضه! ▫️فرزند آیت الله : 💠«فقیه مقدس، مرحوم میرزا جواد تبریزی دو دستمال سیاه داشتند که ایام عزا و روضه با خود حمل می‌کردند و هنگام ذکر مصیبت، اشک هایشان را با آن خشک می‌کردند و همواره از دستمال‌ها مواظبت می‌کردند و بعد از فراغت از مجالس در جای خاص قرار می‌دادند. 🌀ایشان بار‌ها و بار‌ها به فرزندان خود می‌گفتند: «اگر من از دنیا رفتم، این دستمال‌ها را در کفن من قرار دهید.» 💢بعد از رحلت ایشان، فرزندانشان، دستمال‌ها را قبل از کفن کردن، هرچه جستجو کردند، پیدا نکردند تا آن که نوبت به کفن کردن مرحوم میرزا رسید. 🔅همین که کفن را باز کردند، ناگهان مشاهده شد دستمال‌ها در کفن است و معلوم شد که مرحوم میرزا رحمت الله علیه قبل از رفتن به بیمارستان (که آخرین بستری ایشان بود و در همان بیمارستان از دنیا رفتند) دستمال‌ها را در کفن خود قرار داده اند. ⚡️قبل از کفن کردن، حجت الاسلام مشکات، یکی از دستمال‌ها را در دست راست مرحوم میرزا (ره) و دیگری را بر سینه مبارکشان جای دادند و دستمالی که مرحوم میرزا سال‌ها اشک هایشان را با آن پاک می‌کردند، همراه ایشان به خاک سپرده شد تا به گفته مرحوم میرزا، این دستمال‌ها شاهد و فریادرسی در قبر و قیامت باشد. (ع) 🌹🌹🌹🥺
پاکستان. شهر لاهور. مزار اقبال لاهور👆 🟢نقش بيدارگری قيام حسينی در اندیشه اقبال لاهوری 🖊احمدحسین شریفی 🔸بدون تردید، اقبال لاهوری (1256- 1317ش) یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین اندیشمندان سده اخیر عالم اسلام بود. 🔹شاید بتوان گفت وی نخستین کسی بود که به نقش بیدارگری عاشورا و قیام ابی عبدالله الحسین علیه السلام توجه داد و عاشورا را در اشک و مرثیه و گریه و حزن خلاصه نکرد. البته بعدها این نگاه واقع بینانه و نیروبخش، از سوی سایر روشنفکران و اندیشمندان اسلامی یعنی کسانی مثل مرحوم آیت الله کاشانی، امام خمینی، شهید مطهری، دکتر شریعتی و ... برجسته شد. که یکی از برکات چنین نگاهی به عاشورا، شکل گیری انقلاب اسلامی ایران بود. ♦️اقبال لاهوری در مجموعه «رموز بيخودي» در مثنوي‌اي با عنوان «در معني حريت اسلاميه و سرّ حادثة کربلا» مي‌گويد: آن امام عاشقان پور بتول سرو آزادی ز بستان رسول بر زمين کربلا باريد و رفت لاله در ويرانه‌ها کاريد و رفت تا قيامت قطع استبداد کرد موج خون او چمن ايجاد کرد ما سوی الله را مسلمان بنده نيست پيش فرعونی سرش افکنده نيست خون او تفسير اين اسرار کرد ملت خوابيده را بيدار کرد اي صبا ای پيک دور افتادگان اشک ما بر خاک پاک او رسان @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔺قیاس ممنوع! 🔹آیت الله در مجلس روضه ای شرکت کرده بودند. مداح پیری شروع به خواندن قصیده ای کردند که بیتی از آن اشاره داشت که مقام غلام سیاه علیه السلام در روز عاشورا, از مقام حضرت عیسی بن مریم برتر است! 🔸آقای خوانساری باشنیدن این سخن با عصبانیت به مداح پیر نگاهی کردند. ▪️مداح با دستپاچگی پرسید: آقا این حرف اشتباه است؟ ▫️آقا فرمودند: بله! 🍁مداح بیت را عوض کرد و بعد از منبر خدمت ایشان رسید. ⚡️ آقای خوانساری فرمودند: این قیاسات غلط است. ما در شعر و غیر آن، حق قیاس کردن در مقامات را نداریم!
⚫️راز غم سنگین ام البنین مادر عباس 🖊احمدحسین شریفی ◾️اصل مسألة انتخاب مادر حضرت به همسري از سوي امير المؤمنين و انتظاري که آن حضرت مطرح کرده بود، توقعاتي را در ميان اهل بيت نسبت به ام البنین و فرزندانش یعنی حضرت عباس و برادرانش ايجاد کرده بود. زیرا آن حضرت از برادرش عقیل که نسب‌شناس بود خواست تا همسری از خاندان اصیل و دلیر و پهلوان عرب برایش انتخاب کند چرا که می‌خواهد فرزندی دلیر برایش به دنیا آورد: انظر الى امرأة قد ولدتها الفحولة من العرب لأتزوجها فتلد لي غلاما فارسا، ◾️عباس چهارم شعبان 26 هجري به دنيا آمد. ام البنين نيز خيلي به خودش مي‌باليد از اينکه از سوي علي براي به دنيا آوردن فرزنداني شجاع و برومند انتخاب شده است. اينکه کسی چون علي او را از خاندان فحوله (پهلوانان) مي‌ناميد. ◾️نکتة ‌ديگر اينکه آنگونه که در برخي از تواريخ آمده است، امام علي خود شخصا آموزش‌ تيراندازي و شمشيرزني را به عباس داده بود. توصيه اسلام نسبت به ورزش‌هاي تيراندازي و اسب سواري و شمشيرزني را خودش عمل مي‌کرد و نسبت به فرزندانش به اجرا در مي‌آورد. اين مسأله نيز طبيعتاً توقعات را از عباس بالا برده بود. کسي که توسط قوي‌ترين شمشيرزن و مبارز و مجاهد عرب آموزش ديده است. ◾️با توجه به این دو نکته شاید بتوان حدس زد که بعد از حادثه عاشورا، ام البنین بیش از دیگران احساس غم و اندوه می‌کرد. و هر روز به قبرستان بقیع می‌رفت و با ناله بسیار جانسوزی در سوگ فرزندانش چنین می‌گفت: يا من رأى العباس كر على جماهير النقد و وراه من أبناء حيدر كل ليث ذي لبد انبئت أن ابني اصيب برأسه مقطوع يد ويلي على شبلي أمال برأسه ضرب العمد لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ ای که عباس را دیدی حمله می‌کرد بر توده‌های فرومایه و از فرزندان حیدر هم شیران دلیری دنبال او بود خبردار شده‌ام که به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالی‌که بریده دست بود وای بر من بر شیر بچه‌ام که ضربت عمود سرش را خمیده کرد اگر شمشیرت در دستت بود کسی نمی‌توانست به تو نزدیک شود Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رویای صادقه آیت الله ( ره ) ️به روایت آیت الله وحید خراسانی 🌀مرحوم آقای حاج سید عبد الهادی به من گفتند: شبی در خواب دیدم که حضرت (ع) به همراه (ع) به بیرونی منزل تشریف آورد و فرمود: دفتر روضه خوانها را بیاور و نام آنها را بخوان! 🔹چند نفر خوانده شد. به یکی از آنها که رسید فرمود: او را خط بزن، و آقای سید جعفر شیرازی را به جای او بنویس. 🔸فرمودند: از خواب بیدار شدم، وقتی سید جعفر آمد، از او پرسیدم در این ایام کار فوق العاده ای انجام داده ای؟ 🍁 گفت: دیشب که شب اول محرم بود، از حرم امیر المؤمنین علیه السّلام بیرون می آمدم که چشمم به در و دیوار سیاه پوش افتاد، به خاطرم رسید که روضه زیاد شنیده و گریه بسیار کرده ام، اما کسی را نگریانده ام. خوب است کتاب مقتلی تهیه کنم و به منزل ببرم و برای اهل منزل از روی آن کتاب بخوانم تا ثواب روضه خواندن نصیبم شود؛ این کار را انجام دادم و اهل منزل را به فیض رساندم.
🔺صف منبری ها و روضه خوان ها 🔹آیت الله : ☄شبی صحرای قیامت را در خواب دیدم که مراجع تقلید و فقها در صفی طولانی ایستاده‌اند و امام صادق(ع) به حساب آن‌ها رسیدگی می‌کرد. دیدم تا نوبت به من برسد خیلی طول می‌کشد. 🔸دری آنجا بود به نام که کسی جلوی آن معطل نمی شد. رفتم که داخل شوم، جلویم را گرفتند و گفتند این در مخصوص اهل منبر و ذاکرین علیه السلام است، شما که منبری نیستی! 🍁 از خواب بیدار شدم و تصمیم گرفتم هر شب جمعه برای بچه‌های خودم روضه بخوانم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سلام به علیه السلام قبل از نماز 🎙سیره آیت الله به روایت آیت الله مجتهدی
🔰قطعه ای از بهشت 🌿حضرت آیت الله دستغیب شیرازی در کتاب داستان های شگفت نقل کردند در عهد صفویه مرتاضی آورده بودند در دربار صفوی. این مرتاض ادعا کرده بود شما تو دستتون هرچی بگیرید و دستتون رو ببندید من خبر میدم تو دست چی دارید. و راست هم می‌گفت یک چیز های مختلفی این هایی دور و بر بودن دست گرفتند و خبر میداد. عالم بزرگوار عهد صفوی ملامحسن فیض کاشانی علیه الرحمۀ مقداری از تربت سیدالشهدا (ع) رو در دستانش گرفت گفت چی تو دست منه؟ این مرتاض خیلی فکر کرد خیلی فکر طول کشید گفت نمیدونی؟ گفت چرا، چرا جواب نمیدی؟ گفت میدونم ولی تو فکرم این چیزی که تو دست توست از کجا آمده چه جوری تو دست تو است! گفت چیه تو دست من؟ گفت در دست تو قطعه ای از خاک بهشته! یعنی حتی مرتاض هندی متوجه این نکته شده بود. در عالمی که واقعاً جهنم منحوسه، چه جنایاتی چه ظلم هایی از این بشر دو پا سر میزنه انسان پناهی داشته باشه و به آن مراجعه کنه، این حرم های مطهر آسایشگاه واقعیه جای آرامیدنه، خیلی قیمت داره یعنی خیلی باید قدر بدونیم هر وقت دلتنگ شدیم اذیت شدیم آزرده شدیم احساس دلتنگی کردیم به حرم اهل بیت(ع) پناه ببریم. 🎙استاد مصطفایی(حفظه الله) 🔻مؤسسه معارفی فقهی برهان: 🌐وب‌سایت | borhan.org 🔔کانال رسمی | @borhan_maaref 🎥نشرمحصولات@bourhan_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه‌های سوزناک بر بی‌ارزشی دنیا و مظلومیت‌ سلام الله علیه 😭💔
🔺برکت بیماری! ▫️حجت‌الاسلام سیدمحمد مرتضی عاملی: 🔹یکی از آثار علامه کتاب سیرة الحسین است که در ۲۴ جلد به تاریخ زندگی حضرت (ع) و پاسخ به شبهات پیرامون واقعه قیام کربلا پرداخته است. 🌀ایشان درباره انگیزه نگارش کتاب گفته اند: «انگیزه‌ام از نگارش سیره الحسین؛ اولا رفع شبهات و پاسخ به آن است و ثانیا استخراج نتایج، لطایف و دستاوردها. من تاریخ نمی‌نویسم. من تحلیل زندگی، رفتار و موضع گیری‌های امام‌حسین(ع) را در برهه‌های مهم و سرنوشت‌ساز تاریخی نوشته‌ام. من نمی‌خواهم الارشاد یا بحارالانوار دیگری بنویسم. نگارش سیره‌الحسین(ع)، توجه به فعل، رفتار و حضور امام در یک رویداد است.» 💢نوشتن و تحقیق کتاب از دوران شیمی درمانی و اتاق عمل شروع شد، در برخی دوران ایشان آنچنان ضعیف می شد که توان برداشتن قلم و امضا کردن نداشت، اما از نوشتن باز نمی ماند. 🔸برای شیمی درمانی و ایام طول درمان ایران بود، برای شیمی درمانی می رفت تهران، به محض اینکه به قم باز می گشت به تحقیق و کتابت مشغول می شد. 🔅 مرحوم پدر خواب کمی داشت و فقط چهار ساعت می خوابید و به مطالعه می‌پرداخت. هرچه از عمرخود را برای علم صرف می‌کرد، خسته نمی‌شد. ایشان نگارش این کتاب وزین و گسترده را که به تنهایی و در ایام بیماری به رشته تحریر درآورده بود، به برکت بیماری سرطان می دانست. 📚روزنامه جام جم، شماره ۶۵۵۰،صفحه شماره ۳.
🔺خیال شکایت پدر به پسر! ▫️آیت‌الله : 🔹نیمه شعبانی بود که همه بار سفر بسته بودند برای زیارت پیاده (ع). من هم خیلی دلم می خواست عازم شوم، اما فقط چهار قران پول داشتم. هر چه حساب کردم اگر پیاده می‌رفتم و پیاده بازمی‌گشتم باز این مبلغ کفاف مخارجم را نمی‌داد. 🔅با خودم گفتم:«اگر امروز پولی گیر نیاورم روز به وادی‌السلام رفته، پس از خواندن زیارت عاشورا از (ع) به پسرش امام حسین (ع) شکایت می‌کنم که پول زیارت را به ما نداد. من که پول برای خودم نمی تواستم که بفرمایی مثل من ریاضت بکش». 🔸در همین خیالات در حجره نشسته بودم که دو نفر از رفقای خراسانی آمدند و موقع رفتن شش قران به من دادند و گفتند: «آیت‌الله سید محمد کاظم یزدی(صاحب عروه) برای شما فرستاده». 💢با رفتن رفقا سریع نانی گرفتم و میان دستمال گذاشتم و راه افتادم و خودم را به مشایه رساندم و خوشحال بودم که بیش از مبلغی که در ذهن داشتم به من عنایت شد.
🔺گریه خون در روز عاشورا ☄آیت الله وجدانی فخر: 🔹در یکی از روزهای ، در قبرستان حاج شیخ (قبرستان نو) در نزد حضور داشتم و ایشان بسیار اشک آلود و غمناک بودند. 🌀 علامه فرمودند: آقای وجدانی! آیا می دانید امروز چه روزی است؟! و سپس فرمودند: امروز روز بسیار بزرگی است که بر اهل‌بیت(ع) بسیار سخت گذشت و امروز همه هستی عزادارند و بر امام گریه می‌کنند و حتی جمادات هم بر (ع) خون گریه می کنند. 🔸در حالی که این سخنان را بیان می‌کردند سنگ کوچکی را از زمین بلند کرده و آن را دو نیم کردند که ناگاه از وسط آن قطرات خون جاری شد! ...😭😢🥺🌹🌹🌹
🔺ای کاش روضه خوان بودم! ▫️حجت الاسلام شیخ جعفر تبریزی، فرزند میرزا جواد تبریزی: 🔹یکی از شاگردان در درس آیت الله چند بار اشکال کردند. آقا پاسخ دادند و او قانع نشد، مرحوم پدرم گفتند:«بعد از درس اشکال کن»، اما شاگرد گفت:«این مجلس درس است، باید بحث کنیم. روضه که نیست». 🔸 بغض گلوی مرحوم پدرم را گرفت و گفتند: « شیخ! این حرف را نزن. مقام روضه بسیار رفیع است. من می‌خواستم روضه خوان علیه السلام باشم، چون صدا نداشتم موفق نشدم. من افتخار می‌کنم درس‌هایم روضه باشد». ...😭😭😭😢🥺🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️تقید آیت الله (قدس سره) به زیارت عاشورا به روایت آیت الله مصباح یزدی
🔺شفای چشم ▫️حجة الاسلام والمسلمین سید مجتبی بحرینی از طرف حاج شیخ حبیب کاظمی نقل میکند: 💢«عالم عارف سالک شیخ می گفت: یک وقتی کربلا مشرف بودم و در حسینیه اصفهانیها سکونت داشتم، رگی در سرم بود که به شدت درد میکرد و از چشمم آب می آمد. 🔹مرد عوامی آنجا بود. پرسید: «شما چه مرضی دارید؟» جریان را گفتم. 🔸گفت: «این جا کربلاست، این جا و این حرفها؟!». دستش را برد زیر زیلوی حجره و از همان گچها و خاکهای اتاق برداشت و مالید به سر و چشم من، خوب شد و تا به حال اثری از آن درد سر و چشم پیدا نشده است (ع)
🔺غذای مجلس امام حسین (ع) 🔹عالم متقی آقای در زمانی که کهولت سن داشتند، در دهه دوم ماه صفر جایی منبر می رفتند و بعد از منبر ایشان روضه خوانی و مداحی مفصلی صورت می گرفت. ایشان به خاطر ضعف جسمی برای عزاداری نمی ماند و سفارش کرده بود بعد از منبر مقداری از غذای مجلس (ع) -اگر چه نان و پنیر باشد- برایش آماده کنند تا به عنوان تبرک با خود ببرد. 🔸ایشان می گوید: در یکی از شبها در عالم رؤیا دیدم که در همان منزل برگزاری روضه، حوض پر از آب و ظرف پر از شربتی هست و خانم سیاه پوشی کنار حوض ایستاده و به هر کسی که اظهار تشنگی می کند، لیوانی از شربت می دهد. من هم جلو رفتم و اظهار تشنگی کردم، آن خانم لیوانی آب دستم داد، گفتم: «خانم! چرا به دیگران شربت ولی به من آب می دهید؟». 💢ایشان فرمودند: «این مردم هم در مجلس عزاداری شرکت کرده اند و هم از غذای مجلس خورده اند؛ اما شما فقط در مجلس شرکت کرده اید و از غذا نخورده اید». 🥺
🔺حواله ی (ع) 🔹آقاي در منزل آقاي جعفر مجتهدي منبر مي‏رفت. يک بار بعد از منبر، آقاي برفعی قصد رفتن داشت که آقای مجتهدي امر به نشستن کرد. او مدتي نشست و دوباره خواست برود که باز آقاي مجتهدي امر به نشستن کرد. 🔸براي بار سوم که می خواست برود، آقاي مجتهدي عتاب کرد که بنشين. چند لحظه بعد، شخصي براي آقاي مجتهدي سويچ ماشيني را آورد . آقاي مجتهدي سويچ را به آقاي برقعي داد و گفت: آقا امام حسين (ع) فرموده‏اند که: «نوکر نبايد به ارباب بي‏وفايي کند.». 🌀 بعد از اين ماجرا آقاي برقعي شروع به گريه کرد. وقتي علتش را پرسیدند، گفت:«مدتي بود که به يک اتومبیل نياز داشتم و پول هم نداشتم که بخرم. يک نامه به يکي از مسؤولين نوشته بودم و تقاضاي اتومبیل کرده بودم. يک هفته‏اي مردد بودم که نامه را ببرم به او بدهم. امروز تصميم جدّي داشتم پيش ايشان بروم که اين جريان پيش آمد. ...😭😢🥺🌷🌷🌷