🌹 آیت الله بهجت(ره): شیخ فضلالله نوری از لحظهای که دید #انگلیس مشروطه را تایید میکند، مخالف مشروطه شد
♦️مرحوم شیخ فضل الله نوری هم در اول با مشروطه موافق بود، ولی بعد دید مشروطه از سفارتخانۀ #انگلیس تأیید میشود، لذا از همان لحظه برگشت و مخالف شد و گفت: مشروطه باید مشروعه باشد.
🌹در محضر آیت الله العظمی بهجت.
ج 2، ص 195، نکتۀ 889.
#شیخ_فضل_الله_نوری
🔻بی بصیرتی برخی علما و روحانیون در جریان شهادت شیخ فضل الله نوری
⬅️ عده ای از روحانی نماها در شب قتل شیخ، مردم را به جشن و چراغانی تشویق و شادمانی کردند، برخی از روحانی نمایان نجف و شهرهای دیگر تلگرافهایی به این مضمون برای یپرم خان(ارمنی) فرستادند، جناب مطیع الاسلام یپرم خان! از زحمات شما در پیشرفت اسلام متشکریم!!!
◾️شما فکر کنید چه مصیبتی برای اسلام از این بالاتر که یک فقیه فرزانه و عالم ربانی به این ترتیب، بدست یک نفر ارمنی کشته شود-حتی تصمیم برای سوزاندن جنازه او نیز گرفته شود- آن وقت افرادی در لباس روحانیت به او تلگراف زده بعنوان اینکه برای پیشرفت اسلام این شیخ را کشته اید از او تشکر کنند، اینجا باید گفت وا اسلاما.
📚 کتاب اسلام مجسم، ج1، ص188 و 189، آیت الله نوری همدانی
🔴روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۱۱ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...:
🔸در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد. جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف میانداختند
به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید!
▪️تحویل جنازه
عدهای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
♠️ کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد
نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📗کتاب «سرّ دار» به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ - ۷۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹درسهای مشروطه...
بیانات امام خامنه ای درباره چرایی به دار کشیدن شهید آیت الله فضل الله نوری (رحمت الله علیه)
🌹🌹🌹
⁉️ آیا #شیخ_فضل_الله با رای مردم مخالف بود؟
علامه مصباح رضوان الله علیه:
🔻غربزدگان با استفاده از فرهنگ غربى و تجربه تاريخى اروپا كه در مقابل سلطنت استبدادى، دمكراسى ليبرال را مطرح كرده بودند، گفتند: مشروطه، يعنى سلطنت مشروط به رأى مردم، يعنى سلطنتى كه مشروط به موافقت مردم است.
ومسأله احكام خدا براى اين ها مطرح نبود.
🔰علماى نجف چون از محيط ايران دور بودند، بيش تر روى جنبه تئورى قضيه فكر مى كردند كه وقتى مى گوييم سلطنت مشروط؛ يعنى سلطنت مشروط به اسلام .
🔖امّا علمايى كه در داخل بودند و بيش از بقيه شيخ فضل الله، مى ديدند كسانى دارند از اين فضا استفاده مى كنند. وقتى مى گويند سلطنت مشروطه، يعنى مطلقاً مشروط به رأى مردم.
👈اين بود كه مثل شيخ فضل اللّه نورى و ديگران را به حركت درآورد كه اين حركت از مسيرى كه ما مى خواستيم دارد منحرف مى شود. آن چه ما مى خواستيم اين بود كه احكام اسلام در سايه مشروطيت تحقق پيدا كند و دست دشمنان از كشوراسلامى كوتاه بشود. دارد عكس قضيه مى شود. دشمنان با اياديشان دارند نفوذ پيدا مى كنند و احكام اسلام دارد به فراموشى سپرده مى شود. اين بود كه با تلاش هاى مرحوم شيخ فضل اللّه، آن مادّه شريفه ابديه گنجانيده شد كه بايد در مجلس پنج نفر از علماى طراز اول وجود داشته باشند كه اين مقررات مجلس را چك كنند؛ يعنى اين ها كأنه يك « #حق_وتويى »؛ داشته باشند
۷۹/۳/۲۶
🌹🌹🌹
.
♻️ وقتی روحانی از فحش سیاسی اولاند، لذت میبرد
🔰 حمید رسایی: حدود دو سال قبل بود که روحانی در گیلان با آب و تاب و افتخار گفت: «رئیسجمهور فرانسه به من گفت ما درسال ۹۱ تصمیم به جنگ با ایران داشتیم، انتخاب شما تصمیم ما را عوض کرد.»
روحانی در آخرین گفتگوی تلویزیونیاش باز هم این خاطره تلخ را یادآوری و به آن افتخار کرد! این سخن اولاند در حقیقت یک فحش سیاسی بود به این معنی که ریاست جمهوری حسن روحانی برای غربیها به اندازه حمله نظامیشان دستآورد خواهد داشت...
تکرار چندباره این سخن رییس جمهور فرانسه و افتخار به آن، اوج حقارت شخصیت حسن روحانی و وادادگی او در برابر غرب را نشان میدهد خصوصا که روحانی در برابر این ادعای بیشرمانه اولاند، هیچ پاسخ درخوری به او نداده و فقط کیف کرده است!
هرچند ادعای اولاند از این جهت که حمله نظامی خواهند کرد، لاف در غریبی و ... در بازار مسگرهاست... چون بدیهی بود که در صورت چنین اتفاقی، با پاسخ قاطع جمهوری اسلامی ایران مواجه میشدند و به همین دلیل اساسا این ادعا جز یک بلف در برابر فردی که شیفته غرب بود، ارزش دیگری نداشت.
اما بیائید فرض کنیم الان سال ۹۱ است و کشورهایی که اولاند ادعا میکرد، به ایران حمله کردهاند، آیا دشمنان ملت ایران، غیر از این اتفاقات را در سر میپروراندند:
ارزاق عمومی مانند گوشت، مرغ و... به شکل سرسامآوری گران میشد.
تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی را با بمب از کار میانداختند.
قیمت دلار تا ۲۵ هزار و یورو تا ۴۰ هزار تومان بالا میرفت.
قیمت اجناس عمومی تا پنج برابر افزایش مییافت.
مراکز هستهای اراک، نطنز و فردو تعطیل میشد.
۱۸ میلیارد دلار ذخیزه ارزی از بین میرفت.
بازار خرید و فروش املاک راکد میشد.
ارزش پول ملی کشور سقوط میکرد.
کالاهای اساسی کمیاب میشد.
کارخانهها تعطیل میشد.
بورس رنگ خون میشد.
در اعتراضات عمومی بیش از ۲۰۰۰ بانک، پمپ بنزین، فروشگاه بزرگ، ساختمان اداری و... در آتش میسوخت و تعدادی از مردم، نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی کشته میشدند و مردم از جهت روحی و روانی لطمه میدیدند و...
خب جناب روحانی! حالا با رییس جمهور شدن شما همه این اتفاقات افتاده، بدون اینکه غربیها هزینه ای کنند، تلفاتی بدهند و...
جسارتا فقط یک نفوذی میتواند به این ننگ افتخار کند.
حمید رسایی
rasaee
🔸 رهبرانقلاب: «برادران عزيز! بعضى از كارها توبه دارد، بعضى از كارها توبه هم ندارد؛ چون اصلاحش ممكن نيست. شما ببينيد در قرآن كريم بعد از «إِلَّا الَّذِينَ تابُوا»، در موارد متعدّدى دارد: «وَ أَصْلَحُوا»؛ گاهى توبه نسبت به كار شخصى ماست. در مسائل فردى، كار اشتباه و غلطى از ما سر مى زند، بعد هم به خداى متعال عرض مى كنيم: پروردگارا! اشتباه كرديم، غلط كرديم. اين تمام مى شود و مى رود. (اما) يك وقت است كه اين كار در صحنه جامعه تأثير مى گذارد؛ واقعيتى را به وجود مى آورد يا از بين مى برد؛ توبه ی اين، به اين است كه آن را اصلاحش كنيم. مگر ممكن است هميشه «اصلاح» كرد؟ مگر در همه موارد ممكن است آب رفته را به جوى بازآورد؟»(۷۹/۳/۲۹)
#حلال_نمیکنیم
🔴انقلاب به هیچ گروهی بدهکار نیست
♦️انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و #لیبرال ها میخوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی دادهاید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر.
🗓 امام خمینی(ره) | ۳ اسفند ۱۳۶۷